به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ تماشای سریالهای مناسبتی در تلویزیون در نوروز و ماه مبارک رمضان به یکی از عادتهای رایج خانوادههای ایرانی در سالهای اخیر تبدیل شده است. به همین دلیل ماراتن رقابت میان مجموعههای مختلف باعث بالا رفتن کیفیت نسبی آنها و بحث و تبادل نظر عموم مردم در خصوص مباحث مختلف اجتماعی و مذهبی در این زمان ها شده، همچنین در سالهای گذشته رویکرد تلویزیون به تولید سریالهای طنز و کمدی بیش از پیش محسوس بوده در حالی که امسال بسیاری از کارشناسان فرهنگی و منتقدان از شدت تلخ کامی مجموعههای تلویزیونی و حتی رواج خشونت در آنها گلایه کرده اند.
با توجه به مشکلات اقتصادی صدا و سیما و نداشتن همکاری برخی از چهرههای شاخص با رسانه ملی، قدرت تلویزیون در ۱۳۹۸ خورشیدی برای ارائه و نمایش آثار متعدد و درخشان خالی به نظر میرسید به طوری که شبکه پنج سیما که در بیشتر اوقات به نمایش مجموعه تلویزیونی تولیدی خود میپرداخت، امسال با سریال تکراری افسانه «جونگ میونگ» به سرگرم کردن مخاطبان خود روی آورد و شبکه چهار سیما نیز به پخش چند باره مجموعه درخشان و ماندگار امام علی (ع) ساخته داوود میرباقری اهتمام ورزید.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به منظور واکاوی و تحلیل دقیقتر و جامعتر مجموعههای تلویزیونی پخش شده در ماه مبارک رمضان با محمد تقی فهیم منتقد و کارشناس سینمایی به گفت وگو پرداخته است.
سریال از یادها رفته
سریال «از یادها رفته» به تهیه کنندگی اکبر تحویلیان و کارگردانی بهرام بهرامیان عنوان مجموعه تلویزیونی مناسبتی ماه مبارک رمضان در شبکه یک سیما بود. داستان این سریال در سال ۱۳۱۹ خورشیدی میگذرد و درباره زندگی دختری به نام مهربانو است که در فرانسه درس خوانده و پس از بازگشت به ایران به دلیل ناآشنایی از وضعیت کشور و آداب رسوم آن دچار بحران شدیدی میشود. این سریال یک ملوردام تاریخی است که ابتدا قرار بود، در ۵۰ قسمت برای پخش از شبکه پنج سیما ساخته شود اما در میانه راه شبکه پخش آن تغییر کرد و پخش «از یادها رفته» از شبکه یک سیما صورت گرفت.
«فهیم» با اشاره به عقبگرد بهرام بهرامیان در سریال سازی، انتقادات خود را درباره فرم اجرایی و محتوای مجموعه تلویزیونی شبکه اول سیما این گونه بیان کرد: واقعیت این است که بهرام بهرامیان با پیشینهای که در ساخت سریالهای چون «ساعت شنی» از او دیده بودیم، انتظار تماشاگران عام تلویزیون را نیز برآورده نکرد. در آغاز، قصه سریال در حال شکل گیری و کشمکشهای جذاب به تصویر کشیده میشد اما همچنان در زمینههای فنی و فرمی ضعفهای بارزی قابل مشاهده بود، به طوری که مشکل میزانسن و قابهای ناقص از جمله آشکارترین این ایرادها به شمار می رود. به طور کلی تأثیر پذیری بهرامیان از سریال نمایش خانگی «شهرزاد» بیش از هر چیز نمایان است با این تفاوت که کپی دسته چندم سریال شهرزاد هم در این مجموعه مشاهده نمیشود. استفاده از کروماکی (کروماکی یکی از تکنیکهای تولید ویدئو است که با توجه به نیاز، در زمان ضبط ویدئو، بک گراند سوژه سبز یا آبی است تا در زمان ویرایش در نرم افزارهای مونتاز بتوانند به راحتی رنگ مربوطه را حذف و تصویر دیگری را جایگزین کنند.) و پرده برای فضای خیابانی دوره پهلوی اول از تمهیدات اجرایی استفاده شده در این سریال است که باعث انبساط خاطر، هنگام تماشای تلویزیون توسط مخاطبان میشود. به نظرم در سکانسهای مربوط به خیابان گردی با خودرو، گوییتنها یک جک زیر ماشین گذاشته اند و به ابتداییترین شکل، افراد درون خودرو بالا و پایین میروند. این اجراها به طور واقع از اجرای استودیویی دهه ۲۰ میلادی سینمای آمریکا نیز عقب تر است که همین امر باعث پس زدن تماشاگر آشنا به سینمای روز دنیا و رها کردن ادامه آن شد.
وی همچنین افزود: شخصیت پردازی و نپرداختن درست کاراکترها از دیگر معایب این مجموعه تلویزیونی بود. برای نمونه در قسمت پنجم، وقتی رضا یزدانی مأیوس و فرو ریخته از منزل معشوق خارج میشود و تلو تلو خوران در بازار به وسیله لاتها، آش و لاش میشود یادآور فیلم «داش آکل» ساخته محمد عرب با بازی حسین یاری و هلیا امامی است با این تفاوت که در اینجا بهرامیان مثل عرب حتی نتوانسته است یک فصل اکشن و درگیری جاندار خلق کند؛ همه چیز در نماهای بسته و فلو برگزار میشود که البته نباید به تفاوت بسیار زیاد توانایی حسین یاری در مقابل بازیگر آماتوری چون رضا یزدانی نیز اشاره کرد. به طوری که انتخاب رضا یزدانی را برای این نقش با پرسش ها و ابهامات جدی روبرو ساخته است. حتی تلو تلو خوردن مستها را هم میتواند زنده کند. کاکا رستم و نوجوانی اش کجا و لاتهای این سریال که در دهنه بازار جمع شدند کجا!
ختم کلام اینکه از روی دست هم ساختن و خلاقیت به خرج دادن ۲ مقوله متفاوت در ساخت آثار هنری محسوب می شود. واقعیت این است که در سینما خیلیها به کپی کاری و تقلید اهتمام میورزند اما تعداد کمی هستند که چنان جزییات را میآفریند که کمتر فردی متوجه کپی بودنش میشود؛ گرته برداری آدابی دارد که ما نوع مبتذل آن را آموختهایم.
سریال دلدار
سریال «دلدار» کاری از برادران محمودی است که در ماه مبارک رمضان ساعت ۲۱:۳۰ از شبکه ۲ سیما پخش شد. «دلدار» یک قصه عاشقانه دارد که در بستر عشق و اتفاقات اجتماعی که جوانان درگیر آن هستند از قبیل ازدواج، شغل و انتخابهای متعدد اتفاق میافتد. خط اصلی داستان درباره آرش، جوان نخبه دانشگاهی است که به دلیل بیماری مادرش، دانشگاه را رها کرد و پس از چند ماه و بر اثر اتفاقی، عشق دوران دانشگاهش یعنی رونا را میبیند و به موازات آن یک داستان عاشقانه دیگر نیز در سریال روایت میشود.
این منتقد سینما در ارتباط با دومین مجموعه تلویزیونی برادران محمودی که بیشتر به دلیل آثار ملودرام سینمایی خود شهرت دارند، چنین اظهار نظر کرد: کار جدید برادران محمودی نسبت به مجموعه تلویزیونی قبلی آنها یعنی سایه بان که آن هم در ماه رمضان ۲ سال پیش از تلویزیون پخش شد، اثری رو به جلو و ممتاز به شمار نمیآید و حتی صدای محسن چاوشی نیز در تیتراژ آن باعث برتری و تمایل در این مجموعه تلویزیونی نشده است. تیتراژ پایانی سریال دلدار نسبت به سریال سایه بان که هر ۲ از ساختههای محسن چاووشی است ضعیفتر به نظر میرسد تا جدیدترین اثر تلویزیونی برادران محمودی از تنها برگ برنده خود یعنی محسن چاوشی پر طرفدار نیز بهرهای نبرد. در ابتدا شاهد روند جذابی از سازندگان بودیم که پیچشهای فکر شده تر و تحمل پذیرتری در طول و مجموعه رخ داد اما در ادامه این فرایند نتوانست به نتیجه و پایان دلچسبی برسد. برادران محمودی در گرایش تین ایجری خود همانند مجموعه سایه بان و حتی عقب تر ظاهر شدهاند و به نوعی میتوان سریال دلدار را تکرار همان روند نامید با این تفاوت که اینجا عشق، تو در تو و غلیظتر به نمایش در آمده است.
سریال برادر جان
سریال «برادر جان» به کارگردانی محمدرضا آهنج، به نویسندگی سعید نعمتالله و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی نخستین مجموعه تلویزیونی بود که پس از افطار در ماه مبارک رمضان از شبکه سه سیما پخش شد. قرارگرفتن در کنداکتور شبکه پرطرفدار و جوان پسند سه سیما و نمایش در بهترین زمان ممکن که بسیاری از خانوادهها فراغت بیشتری دارند، نخستین شانسی بود که نصیب سریال بردار جان و عوامل حرفههای آن شده بود. «برادر جان» محصول گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما ملودرامی اجتماعی مذهبی بود که موضوع اصلی آن حق الناس محسوب می شود. در خلاصه داستان آن آمده، برادری، برابری و جان فشانی سه برادر که زبانزد است و خدا و خلق از آنها در آسایش به ناگه دچار حادثهای میشوند که نامش حقالناس است. علی نصیریان، حسن پورشیرازی و حسام منظور، آفرین عبیسی، سعید چنگیزیان، کامران تفتی، سجاد افشاریان، نسیم ادبی، مارال فرجاد، شیوا ابراهیمی و جلیل فرجاد از جمله بازیگرانی هستند که در این مجموعه نقش آفرینی کردند و یکی از برگ برندههای اصلی سریال برادر جان انتخاب بازیگران قدرتمند با اجراهای تأثیرگذار بوده است.
فهیم در ادامه به بررسی رویکرد صدا و سیما در پرداخت بی خط و ربط مجموعههای تلویزیونی خود با حال و هوای ماه مبارک رمضان پرداخت و انتقادات خود را اینگونه بیان کرد: برادر جان با متن نوشته سعید نعمت الله بی تردید بهترین سریال جشنواره ماه مبارک رمضان امسال است. نعمت الله همچنان با وامداری مسعود کیمیایی قلمش را زیادی دوانده اما دافعه انگیز نیست. اجرای آهنج هم در خدمت متن، مفهوم حق الناس را در فضاسازی با مؤلفههای سبک زندگی ایرانی اسلامی، میزانسنها و دکوپاژ با ریتم مناسب جذاب کرده، تنها همان غلظت قلم سعید نعمت الله جاهایی را به انداختن ضرباهنگ مجبور کرده است، به طوری که در آن به نفع دیالوگها سقوط میکند و خلاصه اینکه با وجود برخی صحنهها و عربده کشیهای غیر ضروری، برادر جان برترین سریال این ماه است. با وجود تناقض و تعارضهایی که میان محتوا و تم مجموعههای تلویزیونی و ماه مبارک رمضان وجود دارد سریال برادرجان شاید از بهترین نمونههایی است که با مضمون و رویکردهای معنوی این ماه ارتباط دارد و موضوعاتی چون حق الناس و پول حلال و حرام را در تار و پود داستان خود گنجانده است. این به نوبه خود میتواند امتیازی برای این مجموعه تلویزیونی به حساب آید چراکه دیگر سریالهای ماه مبارک رمضان در سالهای اخیر از نظر تماتیک ارتباطی با فضا و حس و حال این ماه نداشته اند.
وی همچنین گفت: حضور علی نصیریان از مهمترین نکات و مشوقی جدی برای همراهی و نزدیکی بیشتر تماشاگران با این مجموعه تلویزیونی و در کلیت صدا و سیما بوده، علی نصیریان هر زمان که در مجموعههای تلویزیونی و آثار سینمایی ظاهر شده است، نمایش جان مضاعفی میگیرد با این حال تاکید دارم که به واقع پیرمرد هنرمند، جوانانه بر صحنه سنگینی میکند، چنانکه پارتنر هایش (همکارانش) کم میآورند و از ادامه همراهی او ناتوان و مستاصل نشان می دهند.
سخن پایانی
به نظر می رسد با توجه به ظرفیت های رسانه ملی در «فرهنگ سازی و آموزش» که یکی از ملزومات اصلی توسعه کشور به شمار می آید، لزوم توجه بیشتر و تامل عمیق تر به برنامه های مناسبتی و برنامه ریزی های بلند مدت در این زمینه احساس می شود. چرا که در بسیاری از اوقات شاهد این معضل بوده و هستیم که مسوولان صداو سیما در دقیقه ۹۰ به فکر تولید و ساخت آثار مناسبتی برای عید نوروز و ماه مبارک رمضان می افتند و ناگفته پیداست که نتیجه چنین نگاه و رویکردی چه خواهد شد.
علاوه بر این، توجه و حمایت سیاستگذاران و متولیان تلویزیون از چهره های پر طرفداری که سال های سال در این رسانه مشغول فعالیت و برنامه سازی بودند، از دیگر ملزومات ضروری در مدیریت این سازمان عریض و طویل به شمار می آید زیرا چهره های امتحان پس داده و سرشناسی که عمده فعالیت خود را در تلویزیون گذرانده و گاه و بی گاه خود را «فرزند سیما» نیز معرفی کرده اند، می تواند در اعتبار بخشی و احیای دوباره پرمخاطب ترین و موثرترین رسانه کشور بسیار کارآمد واقع شود.
پژوهشم **۹۲۸۰**۲۰۰۲**۹۱۳۱
نظر شما