سوالات بنیادی از منشاء حیات، بعد غیرمادی زندگی انسان را شکل می دهد

تهران- ایرنا- اساتید و پژوهشگران شرکت کننده در اولین همایش ملی منشاء حیات معتقدند: انسان کنجکاو است تا گذشته خود و جهان را بداند تا زندگی امروز خود را در بعد غیر مادی برای رسیدن به زیست مطلوب شکل دهد.

به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار گروه داشگاه و آموزش ایرنا، اولین همایش ملی منشأ حیات؛ دیدگاه‌های علمی و فلسفی با حضور رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم‌، مهدی گلشنی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، ابوالفضل درویزه پژوهشگر و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان و همچنین حجت الاسلام رمضانعلی فلاح رفیع سرپرست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تربیت مدرس در این دانشگاه برگزار شد.

** ماده سراسر نقص است

داوری اردکانی در این همایش که به همت فرهنگستان علوم و دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری انجمن علمی مهندسی حیات برگزار شد، با اشاره به پیوند ماده و روح و مباحث فلسفی که در این ارتباط مطرح است گفت: همواره ابتدا کمال مطرح است و بعد از کمال تنزل مطرح می‌شود. در واقع روح آن قدر تنزل می‌یابد تا به نقص برسد و ماده موجودی است که می‌توان آن را برابر با نقص دانست.

وی افزود: توضیح ماده برای فیلسوفان همیشه امری دشوار بوده و به تدریج هم پیچیده‌تر می‌شود. این پیچیدگی تا جایی ادامه پیدا می‌کند که ماده به حیات می‌رسد. بعد این سوال مطرح می‌شود وقتی به حیات برسد تبدیل به موجودی می‌شود که از سنخ خود است یا خیر؟

وی ادامه داد: روح تنزل پیدا می‌کند تا تبدیل به ماده می‌شود، اما زمانی که ماده خروج کند به حیات می‌رسد. همه چیز ماده است و ماده هم روحی ذلیل و ناقص است.

داوری تاکید کرد: این مسئله‌ای است که علم زیست‌شناسی باید به آن بپردازد و در کتاب‌ها هم درباره این موضوعات مباحث زیادی وجود دارد.

رئیس فرهنگستان علوم با بیان این نکته که بحث دیگر در این باره این است که آیا میان انسان و حیوان تفاوتی وجود دارد یا نه افزود: امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که میان نظریه‌های علمی و دین منافات وجود ندارد. در این میان، بین فکر و فیزیولوژی یک تناسب و تعادلی برقرار است. تردیدی نیست که آدمی دارای سازمانی بیولوژیکی است که با کارهایی که انجام می‌دهد تناسب دارد.
اردکانی با اشاره به نظریه تعریف انسان در قرآن گفت: وقتی از انسان در قرآن سخن گفته می‌شود بیشتر نزدیک به نظریه گسست است؛ در واقع فکر و روح از ماده نیست و با روش‌های علمی هم نمی‌توانیم آن‌را تعریف کنیم. دانشمندان هر چه بیشتر به فلسفه گوش می‌دهند به روشن شدن مسئله نزدیک می‌شوند.

این استاد برجسته فلسفه با اشاره به نگرش دانشمندان درباره اخلاق گفت: داروینی‌ها یک مثالی دارند که می‌گویند اخلاق ماهیتی زیست‌شناسی دارد و با زیستن تناسب دارد. نمی‌توان این ادعا را رد کرد، اما باید توضیح داد که اخلاق چگونه با ماده عجین می‌شود؟

وی افزود: مسئله قابل طرح میان دانشمندان در علوم مختلف این است که باید بحث علمی کرد؛ اینکه فقط برای مثال نظر خود را تحمیل کنم و اذعان کنم که فردی یا دانشمند دیگری این موضوع را درک نمی‌کند، هیچ گاه یک بحث علمی مؤثر شکل نمی‌گیرد.

وی در پایان سخنان خود تاکید کرد: باید اهل فلسفه سخنان اهل دانش و علم را بشنوند اگر چنین باشد علم پیشرفت خواهد کرد و اینجاست که به دین آسیبی نمی‌رسد راه علم راه بازی است، باید باز هم بماند.

** نیازمند تحول در علم و فلسفه هستیم

در ادامه این همایش یک روزه، گلشنی که با موضوع «نگرش فراماتریالیستی به علم» صحبت می‌کرد با اشاره به نگرش فرا ماتریالیستی به علم و با ارائه بحثی مفصل درباره دیدگاه‌های فیزیکدانان برجسته در طول تاریخ درباره شعور و ذهن گفت: سال‌ها موضوع ی در دانشگاه‌های ایران مرا آزار می‌دهد و یکی‌ازدلایلی که از این جلسه استقبال می‌کنم این است که جلسات این چنینی سرآغاز تحول دیدگاه در علم و فلسفه در ایران است.

گلشنی افزود: در بیست یا سی سال گذشته تحول عظیمی در نگرش‌های علمی در دنیای غرب رخ داده است، اما متأسفانه انعکاس آن در ایران خیلی کم‌بوده است. بنابراین معتقدم این تحولات هرچه زودتر باید در دانشگاه‌های ما رسوخ کند.

وی ادامه داد: تا اواخر قرن بیستم دانشمندان معتقد بودند علم به سرحد نهایت خود رسیده است و بسیاری از دانشمندان خبر از انتهای یافته‌های علمی را دادند و در سخنرانی‌ها به این موضوع اشاره می‌کردند که ما فقط می‌توانیم یافته‌های خود را دقیق‌تر کنیم، اما در سی و چهل سال اخیر تحولی در علم و تکنولوژی رخ داد که به سرعت نگرش دنیای غرب را نسبت به خود تغییر داد.

گلشنی گفت: این واقعیت است که علم هنوز به نقطه ثابتی نرسیده است، امروزه دانشمندان و صاحبان کرسی در دانشگاه‌ها معتقدند سخن قطعی امروز در علم در یک‌قرن بعد جزو شک برانگیزترین ها است. همواره توضیح شعور برای دانشمندان در حوزه‌های گوناگون مشکل بوده است.

وی ادامه داد: برای مثال بزرگانی که نظریه کوانتومی را ساختند معتقد بودند هرگز نمی‌توان شعور انسانی را با فیزیک توضیح داد. بسیاری دیگر از دانشمندان‌هم معتقد بودند شعور فرآیندی مطلقاً بنیادی است و اصلاً نمی‌توان هیچ رایانه‌ای را به آن شبیه‌سازی کرد در حقیقت شعور جدای از ماده است.

این فیزیکدان با اشاره به نظریه عصب‌شناسان درباره شعور اظهار کرد: در حقیقت چون ماده‌گرایان نمی‌توانند یگانگی روح را توضیحت دهند باید آن‌را به حقیقت الهی نسبت داد. آن‌ها معتقدند شعور بنیادی‌تر از ماده است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: برخی دیگر از دانشمندان هم مانند پودر معتقدند شعور مادی است، اما نمی‌توان با علم توضیح دا؛ د چراکه دارای سیستمی پیچیده است و نمی‌توان آن را با علم شناخت.

گلشنی گفت: مهم‌ترین رویکردی که دانشگاهیان امروزه باید درباره فیزیک و فلسفه در پیش بگیرند و جریان سازی کنند تحولی است که سال‌ها قبل دنیای غرب آن‌ها تجربه کرده‌اند.

وی توضیح داد: امروزه اغلب دانشمندان سرشناس غرب درباره علم فارغ از تعصب بیانیه‌ای دادند که این بیانیه از سوی فیزیکدانان و فیلسوفان منتشر شد و شعارشان به سوی یک علم فارغ از تعصب بود. امروزه تمام دانشمندان در دانشگاه‌های برجسته دنیا فهمیدند که متافیزیک با علم نباید تداخل داشته باشد. تلفیق فیزیک و فلسفه راهی برای شناخت شعور و استقرار منشأ حیات است.

وی‌گفت: محیط دانشگاهی ما در این موارد بسیار عامیانه برخورد کرده است و تا حدی با نوآوری‌های فلسفی فیزیکی مخالفت می‌کنند. وقتی ما فرمول‌های پیچیده و ضرب و تقسیم خود را از غرب گرفته‌ایم خوب است نگاهی هم به این تحولات میان رشته‌ای داشته باشیم.

** پاسخ به همه سوالات در مورد منشأ حیات کار فلسفه نیست

در ادامه درویزه طی سخنانی با عنوان «پایداری ساختارهای حیاتی، رهیافت تکنولوژیک» با اشاره به نظریه اصلی منشأ حیات گفت: دانشمندان با جریانی از علم در دنیا مواجه هستند که همه چیز در چارچوب خواص ماده و انرژی است و روابطی را می‌بینیم که حاکم بر ماده و انرژی است.

وی افزود: افت یعنی آنکه تمام مجموعه عظیمی که ما می‌بینیم تحت حاکمیت یک شعور مطلق ابداع شده است. یکی از تفاوت‌هایی که در مهندسی الهی وجود دارد این است که خداوند قادر است اطلاعات را به سیستم تبدیل کند.

درویزه ادامه داد: در بحث منشأ حیات دو پیش فرض وجود دارد اینکه آیا سیستم‌ها به تدریج به وجود آمده‌اند یا اینکه طراحی اولیه داشتند. در فلسفه به نظر می‌آید که در پاسخ به آن با دشواری مواجه شود. ممکن است برخی هم تصور کنند تفاوتی میان این دو وجود ندارد.

وی اظهار کرد: موضوعی که اهمیت دارد این است که امروزه در علم کمتر کسی به خود جرأت می‌دهد که با بنیادی نبودن آفرینش مخالفت کند؛ چرا که اغلب دانشمندان بر این‌امر اتفاق نظر دارند که اصل بنیادین از دل مطالعات علمی استخراج نشده است.

**علم تجربی نباید به سوال مبدا جهان پاسخ دهد

حجت الاسلام فلاح رفیع هم در این همایش که با عنوان «آفرینش انسان؛ تبدل یا تطور؟» به سخنرانی پرداخت. او با بیان اینکه، به این مسئله می‌توان از سه محور تحلیل عقلی و فلسفی، تجربه و توصیف وارد شد، گفت: یکی از شاخصه‌های اصلی بحث علمی تفکیک موضوعات و مشخص کردن محل نزاع است تا مطلب دچار انحراف نشود.

وی با بیان اینکه در محور اول با سوالات کلیدی مواجه هستیم ادامه داد: منشأ حیات، منشأ عالم، منشأ موجودات و منشأ انسان از جمله مباحثی هستند که باید به آنها پرداخته شود.

وی افزود: در سوال از منشأ عالم باید به این مباحث پرداخته شود که جهان بیکران چه زمانی و چگونه شکل گرفته است و آیا به صورت دفعی ایجاد شده یا مراحلی را طی کرده است؟

وی با بیان اینکه در منشأ حیات مسئله مهم این است که موجودات زنده چه زمانی به وجود آمده اند و این موجودات چه موجوداتی بودند، گفت: در منشأ حیات این بحث طرح می‌شود که حیات، دنیایی است یا ریشه در عالم ماوراءالطبیعه دارد؟

فلاح رفیع اظهار کرد: در منشأ موجودات به انواع موجودات زنده و چگونگی به وجود آمدن آنها و پیدایش این موجودات اشاره می‌شود. در منشأ انسان هم مطرح می‌شود که انسان چگونه به وجود آمده است؟ آیا دفعی بوده یا تطور خاصی را طی کرده است؟

وی با بیان اینکه صحبت از منشأ انسان در ساحت‌های مختلف دارای اثر است گفت: این بحث در ساحت زیست شناسانه، فلسفی، معرفتی و اجتماعی و همچنین از منظر دینی دارای اثرات عمیق و مهمی است.

فلاح رفیع با بیان اینکه آغاز دوره فلسفه از زمان طرح سوال منشأ حیات بوده است گفت: قبل از آن فلسفه مطرح نبوده بلکه اسطوره ها مطرح بودند. در سوال از منشاء بحث اینکه اولین موجودات یا موجود چه زمانی ایجاد شده مطرح است. اما در سوال از مبدا این بحث مطرح است که ماهیت آن موجود اولین چه چیزی بوده و چه موحودی آن را خلق کرده است.

وی افزود: منبع پاسخگویی به سوال منشأ حیات، علوم تجربی است و عقل و دین در این زمینه نباید وارد شوند، اما سوال از مبداء حیات را باید عقل و دین جواب بدهند و علوم تجربی نباید وارد آن شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha