رهبر انقلاب اسلامی اواخر بهمن سال گذشته در بیانیهای خطاب به عموم مردم و مخصوصاً جوانان که به بیانیه «گام دوم» مشهور شد به ترسیم راه طی شده در چهل سال گذشته و افقهایی که در گام دوم انقلاب باید مدنظر باشد پرداختند.
با توجه به اهمیت بیانیه رهبری و طرح نکات کلیدی در آن از جمله اینکه توجه به پیشرفتهای کشور در چهل سال گذشته مانع از ناامید شدن جامعه و جوانان است در حالی که دشمن به دنبال تزریق این مسئله به جامعه است و همچنین بیان اهدافی مثل لزوم تحقق عدالت اجتماعی، توجه به سبک زندگی ایرانی- اسلامی، رفع فقر و… که رهبری از جوانان دعوت کرده شانههای خود را زیر بار فشار تحقق این اهداف قرار بدهند. پرداختن به نقشی که جوانان نخبه تحصیل کرده در تحقق اهداف بیانیه گام دوم رهبری میتوانند ایفا کنند ضروری است از این رو با دعوت از دانشجویان دانشگاههای برتر به بررسی بیانیه گام دوم پرداختهایم.
محمد طاهر نژاد دانشجویی دکتری اقتصاد دانشگاه خوارزمی و مدیر اندیشکده «محنا» است که به صورت تخصصی در حوزه اقتصاد سیاسی و بهبود حکمرانی کار مطالعاتی کرده است و در این زمینه کتاب «تغییر در حکمرانی قضائی» را منتشر کرده است.
او همچنین در حوزه شفافیت در حوزههای مختلف از جمله اقتصادی هم پژوهشهایی انجام داده است. سید حسن موسوی فرد فعال دانشجویی که در زمینه بحث عدالت طلبی و پیگیری آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی در این زمینه فعالیت کرده و در حال حاضر در حوزه رسانهای و تشکلهای دانشجویی فعال است.
حسین شاه پری مهمان دیگر میزگرد گام دوم ایرنا دانشجوی علوم سیاسی گرایش مطالعات منطقهای دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزه سیاست خارجی است که در زمینه دغدغههای رهبری و بیانات امام در این زمینه مطالعاتی انجام داده است.
در این قسمت از میزگرد به تحلیل حرکتی که انقلاب اسلامی در طول چهل سال گذشته داشته پرداخته شده و نکات قوت و ضعیف بیان شده است. در بخشی از میزگرد هم مقایسهای بین انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر صورت گرفته است تا بخش اول بیانیه رهبری که بررسی و تحلیل چهل سال گذشته بود مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
طاهر نژاد معتقد است: بین واقعیتها و آرمانهای انقلاب همچنان فاصله وجود دارد. او یکی از عوامل مهم این فاصله را ایفای نقش ناقص مردم در اداره امور جامعه است؛ نقشی که از نگاه این پژوهشگر اهمیت والایی در اندیشه امام خمینی و رهبری دارد و مردم در نظام اسلامی جایگاه تزئینی ندارد.
موسوی فرد اظهار میکند که اندیشه انقلاب اسلامی در هر حوزهای ورود کرده موجب پیشرفت شده است و در حوزههایی که عقب ماندگی وجود دارد بخاطر عدم تبیین نگاه انقلاب اسلامی در آن حوزه است.
شاه پری با مقایسه انقلاب ایران با انقلابهای بزرگ دنیا معتقد است تنها به ابعاد مادی انقلاب اسلامی نباید توجه کرد چرا که انقلاب اسلامی واقعهای بود که مبتنی بر مکتب تشیع رخ داد بنابراین ابعاد معنوی آن مهمتر و بنیادیتر است.
قسمت اول میزگرد نقش جوانان نخبه در تحقق اهداف بیانیه گام دوم رهبری به شرح زیر است:
ایرنا: چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته است. در حال حاضر تحلیلهای مختلفی در مورد این حرکت و تجربه چهل ساله نظام جمهوری اسلامی وجود دارد. برخی صحبت از شکست کامل میکنند و برخی سخن از پیروزی کامل بدون ضعف میکنند. رهبری هم در بخش اول بیانیه گام دوم به تحلیل این مسئله پرداختند. تحلیل شما از حرکت چهل ساله نظام جمهوری اسلامی چیست؟
طاهرنژاد: من به نظرم از دو زاویه میشود انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران را تحلیل کرد. زاویه اول تجربه حکومت دارای اسلام است و زاویه دومی که میتوان با استفاده از آن به این بحث ورود کرد نقش مردم و نقش آفرینی عمومی در جمهوری اسلامی است.
تجربه حکومت دارای اسلام به طور جدی در ایران قبل از انقلاب اسلامی وجود نداشته است و این تجربه بی بدیلی بوده که جمهوری اسلامی وقتی تشکیل شد یک تجربه تاریخی و پشتوانه تاریخی حکومتی در این زمینه نبود که رجوع کند و ببیند مثلاً حکومت گذشته اسلامی چه مسیرهای را طی کرده و چه آزمون و خطاهایی را انجام داده است. در تاریخ تشیع هم بررسی کنیم بعد از حکومت امام (ع) ما تجربه واقعی از حکومت مکتب تشیع در بستر تاریخی قبل از انقلاب اسلامی نداریم. من وجود و حضور حکومتهایی مثل آل بویه و صفویه را انکار نمیکنم و نسبت به تجربه این حکومتها بی توجه نیستم بلکه هر چند این نوع حکومتها داعیههایی اسلامی در برخی امور داشتند اما هیچکدام به این صورت نبوده که اسلام در ثقل و مرکز حکومت قرار داشته باشد و در کل این نوع حکومتها منتهی به برجسته کردن برخی سنتها شدهاند.
بنابراین به جز حکومت امیرالمومنین ما مقطعی نداریم که به صورت واقعی و گسترده و مطلق حکومت دست فقهای شیعه که ما از آنان به عنوان اسلام شناسان واقعی و کسانی که باید حکومت را طبق عقاید شیعی در دست بگیرند، نداریم.
با این توضیح تشکیل نظام جمهوری اسلامی تجربه بکر و ارزشمندی است که از زوایای مختلف قابل بررسی و ارزیابی است اما در هر تحلیلی اگر این مسئله که نظام جمهوری اسلامی متکی به هیج تجربه تاریخی و یا حداقل متکی به تجربه اندک تاریخی است را دقت نکنیم قطعاً در تحلیلهای خود دچار اشتباه میشویم.
در طول چهل سال گذشته جمهوری اسلامی فراز و نشیبهای زیادی داشته است. این تجربه که ما از آن تحت عنوان انقلاب اسلامی نام می بریم در انتساب به تشیع هم فراز و نشیب داشته است. واقعیت این است در جاهایی در انتساب با اصول مکتب تشیع و پیاده سازی احکام اجتماعی اسلام دچار ضعفهایی شده است. برخی احکام اسلامی بدون اینکه حکومت از آنها پشتیبانی کند امکان تحقق ندارند هر چند در گذشته بین فقها هم به این مسئله کمتر توجه میشد و در دوران قبل برخی معتقد بودند حکومت تشکیل نشود اما واقعیت آن است که نمیتوانستند تشکیل حکومت برای پیاده سازی احکام اسلامی را انکار کنند.
بخش زیادی از احکام اجتماعی اسلام در مکتب شیعه وابسته به ایجاد حکومت است. بالاخره بعد از ۱۴۰۰ سال این اتفاق افتاد و تشیع حکومت را در دست گرفت آن هم باید دقت کرد که این اتفاق با خواست و حضور مردم افتاد و اینگونه نبود که اجبار و یا زور باعث شکل گرفتن این حکومت شده باشد.
در عرصه عینی و کارنامه عملی بین واقعیتها و آنچه که باید باشد باید اذعان کنیم که خیلی فاصله است همانطور که رهبری در فرمایشات مختلف خود هم به این مسئله اشاره میکنند.
به نظر من پرسش و سوال مهم در بحث انقلاب اسلامی و بیانیه گام دوم رهبری این است که چرا بین واقعیتها با خواستها و آرمانها فاصله وجود دارد؟ به نظر من این فاصله از اصل و زاویهای دومی که اشاره کردم نشأت میگیرد. مسئله پیوند جدی حکومت با آرای مردم از تفکرات و نظرات عمیق حضرت امام خمینی و رهبر انقلاب است و این به نوعی یک بیش استراتژیک است. مسئله نقش مردم در حکومت اسلامی نگاه مبنایی در ادنیشه امام و رهبری است و این مسئله در بطن اسلام هم تحت عنوان مقبولیت وجود دارد. با توجه به این مسئله نقش مردم در آرای امام و رهبری هم پذیرفته شده و اینکه برخی میگویند این مسئله از روی ضرورت است نگاه درستی به مبنای نظری رهبران انقلاب نبسیت.
به نظر میرسد یکی از عواملی که منجر به ایجاد فاصله بین واقعیتها و آرمانهای انقلاب شده است به مسئله نقش مردم برمی گردد؛ به این معنا که این بخش را بعد از انقلاب درست پیاده نکردیم و نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی دچار نواقصی شده است که باید مرتفع شود.
به نظر میرسد یکی از عواملی که منجر به ایجاد فاصله بین واقعیتها و آرمانهای انقلاب شده است به مسئله نقش مردم برمی گردد؛ به این معنا که این بخش را بعد از انقلاب درست پیاده نکردیم و نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی دچار نواقصی شده است که باید مرتفع شود. در واقع مکانیسمی که به مردم برای اعمال نظر در اداره امور جامعه نقش میدهد تنها به ابعاد سیاسی خلاصه شده است در حالی که نقش مردم در همه امور باید مورد توجه قرار بگیرد.
موسوی فر: در مورد انقلاب اسلامی از ابعاد مختلف میتوان بحث کرد و انقلاب اسلامی زوایا و موضوعات مختلفی را در برمی گیرد که میتوان پیرامون آنها صحبت کرد. بنابراین سخن گفتن به صورت اجمالی در مورد آن سخت است. با این حال واقعیت این است که انقلاب اسلامی هم از بعد درونی و هم جهانی یک واقعهای بوده که در راستای خواست و امیال بشری و بخصوص مکتب تشیع بوده است. نشان این خواست الهام بخشی است که انقلاب اسلامی در دنیا داشته است. این الهام بخشی را در هیچ انقلاب دیگری سراغ نداریم.
واقعیتی که وجود دارد این است انقلاب اسلامی متناسب با آرمانهای بزرگ خود در برخی حوزهها پیش نرفته است و در برخی حوزهها موفقیتهای برجسته ای به دست آورده است. از قضا آرمانهای جهانی انقلاب اسلامی خیلی بیشتر از آرمانهای داخلی انقلاب اسلامی رشد کرده است. زمانی که انقلاب اتفاق اقتاد شاید کمتر کسی تصور میکرد که مخالفت با آمریکا در کشورهای مختلف دنیا برجسته شود. و یا این مقدار ملتها خود را دشمن رژیم صهیونیستی تعریف کنند. بیداری اسلامی و الهام بخشی انقلاب اسلامی امروزه نظام سلطه را از ابر قدرتی خارج کرده و آن را با چالشهای اساسی مواجه کرده است. وضعیتی که امروز نظام سلطه دارد قابل مقایسه با زمان وقوع انقلاب اسلامی نیست.
بزرگترین ویژگی انقلاب اسلامی علاوه بر استقلال آن از قدرتهای شرق و غرب اثر گذاری گسترده این نظام در پیرامون خود و در ابعاد مختلف است. این اثر گذاری نشان میدهد میتوان از انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب بزرگ و جریان ساز نام برد.
بزرگترین ویژگی انقلاب اسلامی علاوه بر استقلال آن از قدرتهای شرق و غرب اثر گذاری گسترده این نظام در پیرامون خود و در ابعاد مختلف است. این اثر گذاری نشان میدهد میتوان از انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب بزرگ و جریان ساز نام برد.
در عرصههای منطقهای حضور انقلاب اسلامی کاملاً قابل لمس است، نکته قابل توجه این است که این حضور دقیقاً متناسب با اندیشه و آرمانهای انقلاب اسلامی تحقق پیدا کرده است. اگر ما ذرهای محافظه کاری ناشی از برخی مسئولان نبود قطعاً بیشتر پیشرفت کرده بودیم. همانطور که در صحبتهای رهبری هم وجود دارد روحیه انقلابی میتواند ما را جلو ببرد.
در عرصه داخلی هم دقیقاً مسئله همین است؛ یعنی اگر به روحیه انقلابی بها دادیم توانستیم مشکلات را حل کنیم. در گام دوم هم رهبری مطرح میکنند که آنجایی که انقلابی عمل کردیم جلو رفتیم و مردم هم با انقلابی بودن مشکلی ندارند مردم با این مشکل دارند که چرا انقلابی عمل نمیکنند و به ارزشها پایبند نیستید. اگر دلزدگی هم در بین مردم مشاهده میشود ناشی از پایبند نبودن برخی مسئولان به ارزشها است.
ما در مردم سالاری دینی نصابهای دنیا را جا به جا کردیم، در حال حاضر چهل سال از انقلاب گذشته چهل انتخابات در سطوح مختلف برگزار کردیم. خب اینها برای انقلابی که تجربهای در این زمینهها نداشته است واقعاً مایه افتخار است. این اتفاق در حالی افتاده که همیشه انقلاب اسلامی را متهم به عدم توجه به مردم کردهاند. در حوزههای دیگر هم مثل علم و فناوری و.. هم به کرات موفقیتها مطرح شده است.
در بعضی حوزهها هم جلو نرفتیم؛ مثل اقتصاد که مشکلات جدی وجود دارد. آن مقداری که میتوانستیم پیشرفت کنیم اتفاق نیفتاده و متأسفانه پسرفت هم دیده میشود. در کلان حکمرانی کشور که بهنیه کردن و عادلانه اداره کردن جامعه هدف است دچار مشکل هستیم. در حوزه قضائی کاستی و ناکارآمدیهای جدی وجود دارد. عمده اینها ناشی از این است که عمق نگاه انقلاب اسلامی به این حوزهها نفوذ نکرده است. نمیتوانیم این ناکارآمدیها را ناشی از انقلاب اسلامی بدانیم بلکه عدم عمل به آرمانهای انقلاب اسلامی است که این مشکلات را به وجود آورده است چرا چون در این زمینه نتوانستیم نگاه انقلاب اسلامی را تبیین کنیم.
شاه پری: نکتهای که در مورد انقلاب اسلامی به نظر حائز اهمیت است این مسئله است که اگر ما اعتقاد به این نکته داریم که انقلاب اسلامی جزو انقلابهای مطرح و برتر است خب به صورت طبیعی مقایسه بین انقلابهای بزرگ دنیا با انقلاب اسلامی و آثار و پیامدهای این انقلابها میتواند به ما نشان دهد در چه پله و جایگاهی ایستادهایم.
وقتی صحبتهای رهبری را در زمینه انقلابها بررسی میکردم دیدم که رهبری در فرمایشات خود ارجاعی به کتاب «کالبد شکافی چهار انقلاب» کرین برینتون که کتاب مرجعی در حوزه انقلابها است. و کتاب مهمی است که چهار تا انقلاب بزرگ دنیا را بررسی میکند داده است یعنی مقایسه بین انقلاب اسلامی با انقلابهای بزرگ دنیا هم مدنظر رهبری بوده است.
شما وقتی این چهار انقلاب را بررسی میکنید تفاوتها و برجستگیهای انقلاب اسلامی بهتر نمایان میشود. به عنوان مثال انقلاب فرانسه که در سال ۱۷۸۹ به وقوع پیوست بلافاصله بعد از انقلاب دچار وضعیتی شد که دقیقاً برعکس آرمانهای خود عمل کرد. شعارهای آزادی خواهانه انقلاب فراسنه بعد از مدتی با روی کار آمدن تندرو ها همگی زیر بار تندوری این گروهها دفن شد.
در انقلاب روسیه شعار حق تعیین سرنوشت و آزادی داده میشد اما آمارها میگویند استالین تا بیست میلیون انسان را هم کشت. خب این یک نکته مهمی است که ما شعاری که میدهیم مطابق آن حرکت کینم. انقلاب اسلامی در این زمینه از همه انقلابهای بزرگ دنیا متمایز است و به بیان رهبری انقلاب اسلامی به آرمانهای خود خیانت نکرده است. قطعاً این سخن به این معنا نیست که انقلاب اسلامی همه آرمانهای خود را تحقق بخشیده قطعاً این نیست بلکه به این معنا است که هیچ وقت از آرمانهای خود برنگشته است.
نکته دیگری که در مورد انقلاب اسلامی باید مورد توجه قرار بگیرد این مسئله است که ما صرفاً نباید انقلاب اسلامی را با ظرفیتهای مادی آن بسنجیم چرا که ممکن بود اگر انقلاب هم به وقوع نمیپیوست بخشی از زیر ساختهای مادی که در حال حاضر در کشور وجود دارد به وجود میآمد. اتفاقاً این بعد انقلاب اسلامی است که برای کشور و نظام ظرفیت ساز است و میتوان با تکیه بر آن از مشکلات عبور کرد.
انقلاب اسلامی را با ظرفیت معنوی آن باید سنجید یعنی اینکه اگر انقلاب اسلامی به وقوع نمیپیوست آرمانهای این انقلاب قطعاً در هیچ حکومت دیگری امکان تحقق پیدا نمیکرد
آرمانهای انقلاب اسلامی تمام شدنی و کهنه شدنی نیست و دائماً خود را به روز میکنند. شما میبینید در کشورهای مختلف و حتی در داخل کشور جوانان و نسلهایی که انقلاب اسلامی را درک نکردهاند گروه و مؤسسه راه میاندازند تا آرمانهای انقلاب اسلامی را پیگیری کنند و این آرمانها فراموش نشده است. در حالی که در انقلابهای دیگر بعد از گذشت چند سال دیگری سخن و حدیثی از آرمانها اول انقلاب زده نمیشد.
اگر بخواهم انقلاب اسلامی را با برخی جریانات و جنبشهای چپ گرا مقایسه کنیم که ظرفیت گسترش جهانی را داشتند به نقل قولی از کاسترو اشاره میکنم که میگفت «اگر نیاز باشد برای گسترش پرچم آزادی خواهی و مبارزه با امپریالیسم ما از کوبا دست بکشیم این کا را می کنیم» این شعار را شما در نظر بگیرد و با وضعیت فعلی کوبا مقایسه کنید که کوبا الان در چه جایگاهی ایستاده است؟ آن نگاه چپ گرا کاسترو الان کجاست؟
برای اینکه ظرفیت انقلاب اسلامی را درک کنیم به نقل قولی از نیکسون رئیس جمهور آمریکا اشاره میکنم که میگفت «اسلام خمینی مهمترین و قویترین دشمنی است که مقابل ما ایستاده است» چرا این تحلیل را دارد؟ این حرفها بر اساس تحلیلهای بدون پایه زده نمیشود بلکه آگاهی که از سوی دشمن نسبت به ظرفیتهای انقلاب اسلامی است که دشمن را وادار به این اعترافها میکند.
ادامه دارد
نظر شما