به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، امسال و در چهارمین دوره از نظرسنجی ده سالانه ماهنامه سینمایی فیلم و در رده انتخاب بهترین کارگردان، «آلفرد هیچکاک» کارگردان بریتانیایی که عمده کارنامه هنری اش متعلق به آمریکا و هالیوود است، به عنوان برترین کارگردان انتخاب شده است. در این نظر سنجی که در بین ۱۴۰ منتقد فعال در حوزه فیلم و سینما صورت گرفته است، آلفرد هیچکاک با ۶۹ رای، فرانسیس فود کوپولا با ۵۲ رای و فدریکو فیلنی با ۵۰ رای جایگاه اول تا سوم را در نگاه منتقدان کسب کرده اند. در اولین دوره از نظرسنجی ماهنامه سینمایی فیلم در سال ۱۳۶۷، و در قسمت انتخاب بهترین کارگردان جان فورد در جایگاه اول و هیچکاک در رده چهارم قرار دارد و در دومین دوره آن در سال ۱۳۷۸ آلفرد هیچکاک برترین کارگردان و جان فورد در مقام سوم است (این نظرسنجی در قسمت انتخاب بهترین کارگردان سینمای جهان، در سال ۱۳۸۸ انجام نشده و اگر چه این دوره چهارمین دوره است اما این سومین نظر سنجی انتخاب بهترین کارگردان سینمای جهان است که هیچکاک در دو دوره از آن، برترین بوده است).
هیچکاک در ۱۳ نوامبر ۱۸۹۹ (معادل با ۲۲ آبان ۱۲۷۸) در لندن به دنیا آمد، مدتزمان کوتاهی را در عرصه مهندسی فعالیت کرد و سپس وارد سینما شد. او در آستانه ۴۰ سالگی (سال ۱۹۳۹) و زمانی که اولین فیلم آمریکاییاش «ربکا» موفق به دریافت اسکار بهترین فیلم شد، به هالیوود رفت. برخی اسامی کارنامه هیچکاک چنان برجسته شده اند که نه تنها افتخاری برای شخص او که افتخاری برای تاریخ سینمای جهان هستند. فیلم هایی چون؛ مردی که زیاد می دانست، سرگیجه، روانی، پرندگان، توطئه خانوادگی، پنجره پشتی، خانم ناپدید می شود، ربه کا، شماره ۱۳، داستان لندن مه آلود و شامپاین تنها بخشی از بیش از ۵۰ فیلمی هستند که هیچکاک در طول هشت دهه زندگی خود، به تصویر کشید.
هیچکاک را پدر «سینمای دلهره» مینامند. کسی که برای اولین بار تلفیقی از وحشت، ترس و دلهره را با پس زمینه ها و نظریات روانشناسی که در آن زمان باب بود، در هم آمیخت تا فیلم هایی بدیع و جذاب را برای مردم بسازد هیچکاک را پدر «سینمای دلهره» مینامند. کسی که برای اولین بار تلفیقی از وحشت، ترس و دلهره را با پس زمینه ها و نظریات روانشناسی که در آن زمان باب بود، در هم آمیخت تا فیلم هایی بدیع و جذاب را برای مردم بسازد؛ فیلم هایی که می گویند در زمان پخش باعث وحشت و جیغ و فریاد مردم می شده است. نکته ای که شاید برای مخاطب امروز پس از دیدن فیلم های هیچکاک مسخره به نظر برسد؛ چنانچه برای برخی چنین به نظر می رسد و با این توجیه به نقد آثار وی می پردازند. البته که این مسائل به اضافه برخی ضعف های فنی را می توان در کار هیچکاک برشمرد که بسیار ابتدایی و سخیف محسوب می شوند و حتی امروز هیچکس با دیدن آن صحنه ها نه دلهره می گیرد و نه جیغ می کشد؛ اما مساله مغفول این است که برای نقدهای این چنینی و برای بیان کردن ضعف های کارگردانان پیشگام سینمای جهان در تمامی ژانرها، بایدآنان را در ظرف زمانی و مکانی و با توجه به تکنولوژی های زمانه شان قضاوت کرد و نه بر اساس شرایط امروز. بر این اساس و حتی با وجود این تفاسیر هنوز هم صحنه، نمایش جنازه مادر «نورمن بیتس» (با بازی آنتونی پرکینز) در فیلم «روانی» یکی از تاثیرگذارترین و دلهره آورترین صحنه های سینمای کلاسیک است.
ضعف های نهفته در قوت ها
هیچکاک را در دوره ای به غفلت و اهمال کاری محکوم می کنند. دوره ای که فیلم هایش کیفیت گذشته را نداشته و سیطره قدرتمند سینمای تجاری بر روح کارهایش سایه افکنده و آنان را محکوم به شکست در دوره خود کرده بود. می گویند در این دوره او حتی برخی صحنه ها را به رغم پایین بودن کیفیت و با توجیه کاهش هزینه فیلم، تکرار نمی کرده و به همان شکل ضعیف در نسخه تولیدی فیلم می گذاشته است. مساله ای که به درستی انتقاد برخی از چهره ها و صاحبنظران سینمایی را به ویژه در ارتباط با آثار متاخر وی برانگیخته است.
به عنوان مثال، پرده پاره (۱۹۶۶) که پنجاهمین فیلم از ساخته های هیچکاک بود، در زمان خود با استقبال بدی مواجه شد. در آن زمان ریچارد شیکل در مجله لایف نوشت: «به نظر میرسد این فیلم با حواسپرتی ساخته شده» و اینکه» گویا استاد چندان به آنچه انجام میداده توجه نداشته است». او افزوده بود: «پرده پاره فیلمی بیروح و مکانیکی به نظر میرسد که حاصل کار هیچکاکی خسته است که فقط دارد موفقیتهای گذشتهاش را تکرار میکند».
برخی در این میان فیلم های وی را آینه ای از زندگی و ترس های خودش می دیده اند. چنانچه «فرانسوا تروفو»، فیلمساز فرانسویدر توصیف آلفرد هیچکاک می نویسد: «زیر ظاهر مردی مطمئن به خویش، هزل گو و نیشزن، مردی حساس، صدمه پذیر و عاطفی نهفته است. مردی که عواطفی را که میخواهد به تماشاگران آثارش منتقل سازد، خود عمیقاً و به شدت احساس میکند برخی در این میان فیلم های وی را آینه ای از زندگی و ترس های خودش می دیده اند. چنانچه «فرانسوا تروفو»، فیلمساز فرانسویدر توصیف آلفرد هیچکاک می نویسد: «زیر ظاهر مردی مطمئن به خویش، هزل گو و نیشزن، مردی حساس، صدمه پذیر و عاطفی نهفته است. مردی که عواطفی را که میخواهد به تماشاگران آثارش منتقل سازد، خود عمیقاً و به شدت احساس میکند. مردی که در تجسم ترس در سینما نظیر ندارد، خود موجودی است بسیار ترسان و من تصور میکنم که این جنبه از شخصیتش در توفیق او اثر مستقیم داشته است.
«جان ویلیام لو» در کتاب جدیدش به اسم «هیچکاک گمشده»، مینویسد: «باید توجه داشته باشید که هیچکاک یک برند به شمار میآمد. به نام او حق پخش تلویزیونی واگذار میشد، و پس از هر فیلمش تعدادی فیلم دیگر به پشتوانه اثر او میفروختند و کتابها و مجلات و محصولاتی از این دست با تکیه بر اسم و رسم او و آثارش به فروش میرسید. هیچکاک در سرتاسر جهان شخصیتی شناخته شده بود. آنان به احتمال او را همان هیچکاکی میدیدند که در مجموعه تلویزیونی «آلفرد هیچکاک تقدیم میکند» در برابر دوربین ظاهر میشد، شخصیتی سالخورده، مهربان و شوخ و شنگ که خود را دست میاندازد و لطیفهها و داستانهایی میبافد اما هیچکاک در دوران فعالیت حرفهایاش که پنج دهه به طول انجامید، همواره خشونتبارترین و زنستیزانهترین وسوسههای انسان را به تصویر کشید و شیوههای جسورانه و تازهای را در پیش گرفت».
شاهکار سرگیجه
سرگیجه را بی شک می توان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهان و اثری درخشان در کارنامه هنری هیچکاک دید. این فیلم که در سال ۱۹۵۸ بر اساس رمان فرانسوی از میان مردگان نوشته بوالو-نارسژاک ساخته شد، جوایز مهمی از انجمن منتقدان فیلم نیویورک و جشنواره سن سباستین گرفت.
برجستگی و تفاوت این فیلم در حرکتِ دوربینی بود که هیچکاک برای القای حس سرگیجه ابداع کرده بود. زوم و عقبکشیدنِ همزمانِ دوربین فیلمبرداری، عمق صحنه را مخدوش میکرد و این کار که بعداً به ترفند «دالی زوم» معروف شد اثر بسزایی در انتقال مفهومی داشت که کارگردان قصد انتقالش را داشت. سرگیجه داستان منتقل می شد و بیننده نیز با دیدن فیلم سرگیجه می گرفت.
مجله معتبر سینماییِ «سایت اند ساند» در نظرسنجی خود در سال ۲۰۱۲، این فیلم را به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما معرفی کرد. هیچکاک فیلم سرگیجه را شخصیترین فیلم کارنامهاش خواندهاست. فیلمی که یکی از مضامین موردعلاقه هیچکاک، یعنی عشق به مثابه یک وسواس را بررسی میکرد؛ عشقی که زن و مرد را ویران میکند.
سرگیجه (ساخته ۱۹۸۵) هیچکاک در نظر سنجی سال های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ در نظر سنجی دهسالانه ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان برترین فیلم در بخش سینمای جهان برگزیده شد. فیلم سرگیجه امسال در رده دوم بهترین فیلم های سینمای جهان با ۳۶ رای بین همشری کین (اورسن ولز) با ۳۷ رای در جایگاه اول و پدرخوانده (فرانسیس فورد کوپولا) با ۳۴ رای در جایگاه سوم، ایستاده است.
«شاهرخ دولکو» منتقد سینما، فیلمنامهنویس و کارگردان که یکی از ۱۴۰ منتقد شرکت کننده در این دوره از نظرسنجی دهسالانه ماهنامه فیلم بوده است درباره فیلم سرگیجه نوشته است: راز ماندگاری سرگیجه در چیست؟ این نخستین پرسشی است که در اولین دیدار با آن ممکن است به ذهن هر تماشاگری خطور کند. داستان پرکشش و تعلیقی که با احاطه کامل فنی و احساسی روایت شود، در سینمای هیچکاک و دیگر بزرگان سینما کم نیست. پس آن گوهر طرفه ای که هنوز پس از شصت سال سرگیجه را تا این اندازه تازه و جذاب و دست نیافتنی کرده، چیست؟ که هر بار می بینی انگار اولین بار است که شاهدش هستی و دست و دلت را می لرزاند؟ که سال هاست فیلم اول یا دو همه منتقدان بزرگ دنیا است.
«این ها پرسش هایی است که سال هاست از خودم می پرسم، تقریباً از همان دیدارهای اولیه با این معجون جادویی و بی نقص هیچکاک؛ و حالا فکر می کنم آن اکسیر جادویی، چیزی ست که هر داستان عشقی / جنایی ای از این دست، شاید می بایست می داشت و نداشت تا سرگیجه آن را به بهترین شکل ممکن به ما عرضه کرد: «جنون بازآفرینی معشوقِ از کف رفته»؛ همان جنونی که اتفاقاً پاشنه آشیل عاشق دل خسته هم می شود و او را به ورطه ای هولناک تر از آنچه که دچارش بود می شود».
نظر شما