دولت ترامپ درگیر یک توهم تب آلود درباره ایران شده و این تب به مرحله خطرناکی رسیده است. در پی حملات به تانکرهای نفتکش در منطقه خلیج فارس و دریای عمان که ایالات متحده ایران را در آنها مقصر می داند، مباحثاتی که توسط مقامات کاخ سفید و دیگران مطرح می شود، به مرحله خطرناکی رسیده است. سناتور تام کاتن «یک حمله نظامی تلافی جویانه» را خواستار شده است. برت استفنز، ستون نویس نیویورک تایمز هم می گوید ایالات متحده باید به غرق کردن کشتی های نیروی دریایی ایران تهدید کند.
البته اینها هیچکدام برای افرادی که مباحثات چند وقت اخیر در واشنگتن درباره تهران را زیر نظر داشتند، چندان جای تعجب ندارد. هر چه می گذرد این مباحثات بیشتر از واقعیت فاصله می گیرند.
ممکن است بسیاری از کشورها با دولت ایران، شیوه برخورد آن با مردم این کشور و اقداماتش در خاورمیانه مخالف باشند؛ اما مساله، بهترین استراتژی برای مقابله با این کشور است.
در اواخر دولت جورج دابلیو. بوش و در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، اولویت ایالات متحده متوقف کردن برنامه هسته ای ایران بود. دولت اوباما پس از چندین سال کمپین تحریم های دقیق و هماهنگ بین المللی موفق شد به توافقی برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران دست یابد. آژانس بین المللی انرژی اتمی و حتی دولت ترامپ تایید کرده اند که توافق نتیجه بخش بوده است. پیش از توافق، در دوران اجرا و حتی پس از آن، ایالات متحده همچنان با تهدید ایران مواجه بوده و دفاع از اسرائیل را تقویت کرده است.
اما ظاهراً برای آنهایی که در رویا و توهم تب آلود مقابله با ایران گرفتار شده اند، هیچیک از این اقدامات کافی نبودند. این رویا سیاستمداران را متقاعد کرده با عربستان سعودی و امارات متحده عربی روابط نزدیک برقرار کنند که خودشان از بسیاری جهات وحشتناک هستند. این مساله به توجیهی برای حمایت از جنگ ویرانگر در یمن تبدیل و حتی سبب شده که وزارت امور خارجه گروهی را تامین مالی کند که روزنامه نگاران و کارشناسان را به دلیل خودداری از اتخاذ موضع ضد ایرانی مورد حمله قرار می داده است. جان بولتون که سال هاست در این تب گرفتار است، در سال ۲۰۱۵ بمباران ایران را خواستار شده بود.
همه اینها به جای یک سری اهداف واقع بینانه و اتخاذ یک استراتژی برای دستیابی به آنهاست. این یک رویای تب آلود است که فقط افراد مبتلا به تب قادر به درک منطق آن هستند. متحدان ایالات متحده از اروپا تا آسیا از شدت تاثیرگذاری این تب بر سیاست گذاری های آمریکا به وحشت افتاده اند و هنوز درک نکرده اند که چه چیزی می توانسته آن را به ترک توافقی موفقیت آمیز ترغیب کند.
این رویکرد یادآور تهور آنهایی است که در سال ۲۰۱۷ درباره بمباران کره شمالی سخن می گفتند که می توانست آغازگر یک جنگ هسته ای باشد.
اما مساله نگران کننده تر این است که این رویکرد تحولات پیش از جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ را به یاد می آورد؛ اینکه چطور دولت بوش درباره سلاح های کشتار جمعی عراق و ارتباط آنها با تروریسم دروغ گفت و اینکه چطور آمریکایی ها تصور کردند حمله آسان خواهد بود و از آمریکا به عنوان آزادی بخش استقبال خواهد شد. گزارش ها مبنی بر تشکیل جلسه ای در سیا درباره ایران باید آنهایی را که سیاسی سازی سازمان اطلاعاتی پیش از جنگ عراق را به یاد می آورند، به شدت نگران کرده باشد.
نتیجه همه اینها افزایش خطر درگیری بالقوه است. و اگرچه دولت ترامپ ادعا می کند که جنگ نمی خواهد، اما مایک پومپئو وزیر امور خارجه گفته که مجوز استفاده از نیروهای نظامی مربوط به سال ۲۰۰۱ که برای جنگ علیه آنهایی تصویب شده که در حملات یازده سپتامبر نقش داشته اند، جنگ با ایران را ممکن می کند.
وقت آن رسیده که ایالات متحده یک مکالمه ای واقعی درباره ایران داشته باشد. باید این مساله را روشن کنیم که ایران ضعیف نیست. آمریکایی ها نباید اجازه دهند که رویایی تب آلود تعیین کننده سیاست ایالات متحده در خاورمیانه باشد. اسرائیل قدرتمندترین نیروی نظامی در منطقه را دارد و با حمایت ایالات متحده به خوبی می تواند از خود دفاع کند. آمریکا همچنان به مبارزه با اقدامات ایران و نیروهای تحت حمایت آن در منطقه ادامه خواهد داد و در این روند به حمایت کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیازی ندارد. دولت های این کشورها مردم خود را سرکوب و در منطقه درگیری ایجاد می کنند و تروریسم و افراط گرایی را تامین مالی کرده اند. وقتی ایالات متحده با حمایت از جنگ در یمن ظاهراً در مخالفت با ایران همراه می شود، یک فاجعه انسانی به بار می آید.
امریکا برای اتخاذ یک استراتژی موثر باید خود را جای ایران بگذارد. پس از آنکه ایالات متحده به دو کشور همسایه ایران یعنی افغانستان و عراق حمله کرد، تنش ها در ارتباط با برنامه هسته ای ایران و درگیری ها بین نیروهای ایرانی و آمریکایی در عراق تشدید شد. آمریکا اعتقاد دارد که اقدامات تجاوزگرایانه ایران افزایش یافته و ایران هم معتقد است که آمریکا آن را محاصره کرده است.
آنچه در این رویای تب آلود در واشنگتن نادیده گرفته شده، نیاز شدید به گفت و گو با تهران است. استراتژی اعمال فشار در حین گفت و گو بود که به حصول توافق هسته ای انجامید. ایالات متحده باید درباره آینده افغانستان و عراق با ایران مذاکره کند. و موضوع گسترده تری هم برای گفت و گو وجود دارد و آن امنیت منطقه است.
ایران هم می تواند اقداماتی برای کاهش شدت بحران انجام دهد. با خروج ایران از توافق هسته ای اکنون تهران هم از غنی سازی بیشتر اورانیوم و نادیده گرفتن بخش هایی از برجام سخن می گوید. اما اقدامات تحریک کننده به چرخه ای معیوب می انجامد که با افزایش خطر درگیری همراه خواهد بود. زمان آن رسیده که مسئولان در واشنگتن از رویای تب آلود خود بیدار شوند و مباحثه ای واقعی را درباره تهران آغاز کنند و یک استراتژی واقعی را به کار بندند و درصدد آغاز گفت و گویی واقعی با ایران برآیند.
نظر شما