گروه اطلاع رسانی بنابه رسالت خبری ایرنا، به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، دولت و مردم، به منظور ایجاد پل ارتباطی در مسیر گسترش آگاهی سازی، با مروری بر برجسته ترین گزارش های پایگاه های خبری داخلی در طول ۲۴ گذشته، گزیده ای از این گزارش ها را انتخاب و منعکس کرده است.
برجام در ابهام؛ اکنون چه میشود؟
وب سایت خبری تحلیلی «فرارو» گزارش داد: در آستانه پایان ضرب الاجل دو ماهه ایران، تلاشهای سایر اعضای باقیمانده در توافق هستهای برای نجات این توافق بیشتر شده، اما این تلاشها هنوز نتوانسته است سرنوشت مبهم توافق یادشده را مشخص کنند.
روز جمعه اعضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در آخرین تلاش برای نجات این توافق در وین جلسه گرفتند. ایران، این جلسه را یک گام به جلو توصیف کرد، اما آن را کافی ندانست.
اینستکس عملیاتی شد اما...
جلسه روز جمعه دو محور اصلی داشت: کشورهای اروپایی بر «اجرای کامل و موثر» برجام تاکید کردند. در مقابل، ایران خواستار رفع تحریمها و کاستن از اثرات منفی خروج آمریکا از برجام شد. اروپاپیها، برخلاف جلسات قبلی که معمولاً فقط وعده میدادند، این بار به همتایان ایرانی گفتند اینستکس عملیاتی شد.
در ابتدا قرار بود هدف اصلی این سازوکار تسهیل فروش نفت ایران باشد. اما هنوز معلوم نیست که آیا اینستکس شامل فروش نفت میشود یا خیر. مقامات ایران بارها به اروپاییها گفتهاند که ایران از اروپا انتظار دارد که فروش نفت آن را تسهیل کند. امری که اروپاییها تاکنون از عهده آن برنیامدهاند.
تشکیک در اقدام اروپا
واضح است که نتایج نشست کمیسیون مشترک برجام در وین، که از آن به عنوان «آخرین تلاش» برای حفظ برجام یاد میشود، نتوانسته است مقامات ایران را به اجرای همه تعهدات هستهای متقاعد کند. یک منبع آگاه ایرانی با بیان اینکه نشست وین «با خواستههای به حق ایران از برجام فاصله زیادی داشته و نتوانسته مطالبات ما را برآورده سازد» به روزنامه خراسان گفت: «تصمیم قطعی جمهوری اسلامی ایران این است که اقدامات خود در کاهش تعهدات برجامیاش را ادامه دهد و در این مسیر در اولین اقدام به زودی از سقف ذخایر ۳۰۰ کیلو اورانیوم غنیشده عبور خواهد کرد.» این روزنامه، راه اندازی اینستکس را «ظاهرسازی فریبنده» و «نمایش» توصیف کرد.
اکنون چه میشود؟
فارغ از موضعگیریهای غیررسمی رسانههای محافظهکار، احتمال خروج ایران از برجام کم است. با این حال، نباید تصور کرد که با عملیاتی شدن اینستکس، ایران به یکباره از اولتیماتوم هستهای خود عقب نشینی کرده است. اظهارات مقامات ایران نشان میدهد آنها ابتکار عمل حسابشدهای را در دستور کار خود قرار دادهاند. دیپلماتهای ایران مکرراً تاکید میکنند که کاهش تعهدات ایران، امری بازگشتپذیر است. به این معنا که هر گاه اروپا مطالبات اقتصادی ایران را برآورده کند، ایران تعهدات تعلیق شده را مجدداً اجرا خواهد کرد. ظاهراً هم اروپا و هم ایران این ابتکار عمل را به خوبی درک میکنند.
هدف اروپا از راه اندازی اینستکس واضح است: ایجاد شک و تردید در ایران درباره برداشتن گام دوم کاهش تعهدات هستهای.
اما حتی اگر ایران به رغم راه اندازی اینستکس گام دوم کاهش تعهدات را بردارد، بعید است که اروپا فوراً به بازگشت تحریمهای بین المللی علیه ایران اقدام کند. دلیل این امر دو چیز است:
اولاً تعهداتی که ایران تعلیق کرده است، اگر چه عملاً به زودی به نقض برجام منجر خواهند شد، اما به ماهیت و هدف اصلی توافق هستهای خللی وارد نخواهند کرد. ایران گفته است بزودی از سقف ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ۳.۶۷ درصدی عبور خواهد کرد
ثانیاً، آژانس بین المللی انرژی اتمی از اقدامات هستهای ایران آگاه است. حتی اگر ایران محدودیتهای مربوط به نگهداری ذخایر اورانیوم غنیشده و آب سنگین را نقض کند، اروپا از طریق آژانس مطلع خواهد شد که ذخایر ایران چقدر است. تا وقتی که ذخایر اورانیوم غنیشده و آب سنگین ایران به مرحله هشدار نرسد، اروپا به امید بازگشت ایران به اجرای کامل برجام، احتمالاً با اقدامات هستهای ایران کنار خواهد آمد.
مقامات ایران این معادله را میدانند. از این رو، میخواهند بدون فروپاشی کامل برجام و با تاکید بر کاهش تعهدات هستهای، اروپا را به جبران خسارتهای اقتصادی ایران وادار کنند. ایران میداند که اروپا حاضر نیست به خاطر یک نقض جزئی برجام توسط ایران، کل توافق را رها کند. البته اروپاییها، ضمن تاکید بر لزوم اجرای کامل برجام توسط ایران، تلویحاً تهدید کردهاند که نقض این توافق ممکن است به بازگشت تحریمهای بین المللی علیه ایران منجر شود. اما ظاهراً مقامات ایران این هشدار را جدی نمیگیرند.
نمایندۀ پیشین ایران در اوپک: تحریمهای ترامپ سختتر از تحریمهای اوباما نیست
تارنمای خبری «عصرایران» در گفتوگو با محمدعلی خطیبی، نماینده پیشین ایران در اوپک، آورده است: فروش نفت در شرایط کنونی، شاید مهمترین مساله سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران باشد. هر چند که برخی از منابع داخلی معتقدند دولت ایران هنوز روزانه بیش از ۱ میلیون بشکه نفت میفروشد، ولی کاهش فروش رسمی نفت ایران از زمان آغاز تحریمهای دولت ترامپ، آن قدر بوده است که ایران به خروج تدریجی از برجام راغب شود.
راهاندازی سازوکار مالی موسوم به اینستکس، شاید آخرین تلاش اتحادیۀ اروپا برای ممانعت از خروج ایران از برجام در اثر کاهش صادرات نفت باشد.
آقای خطیبی در دوران فعالیت در وزارت نفت، مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت و در واقع مسئول فروش نفت ایران و نیز مدیر کل اوپک وزارت نفت بوده و در شهریور ۱۳۹۲ بازنشسته شده است. در این گفت و گو آمده است:
*اخیراً نمایندۀ شهر دامغان در مصاحبه با عصر ایران گفت که ایران روزانه یکونیم میلیون بشکه نفت میفروشد ولی این فروش رسمی نیست. به نظرتان فروش غیر رسمی نفت ما، الان بالای ۱ میلیون بشکه در روز است یا زیر ۱ میلیون بشک ه؟
- نمایندۀ مجلس هم جزو مقامات رسمی کشور محسوب میشود و لابد این نماینده شواهد و دلایلی داشته. من نمیتوانم چنین ادعایی بکنم. انسان باید بتواند از اعداد و ارقامی که مطرح میکند دفاع کند. ولی اگر یک مقام رسمی حرفی را مطرح میکند، قطعاً حرفش پشتوانهای دارد. مثلاً رئیس بانک مرکزی روز چهارشنبه فرمودند صادرات نفتی ما نه تنها روند کاهشی نداشته، بلکه روند افزایشی هم داشته. آقای همتی رئیس بانک مرکزیاند و حرفشان کد میشود و حتماً حرفش شواهد و پشتوانهای دارد. ولی من چنین ارقامی را در اختیار ندارم.
*خود شما هم پارسال در مصاحبهای فرموده بودید ما در بدترین حالت ۱ میلیون بشکه نفت را میتوانیم صادر کنیم.
-من این حرف را با توجه به تحریمهای قبلی (سالهای ۹۱ و ۹۲ شمسی) بیان کردم. در آن دوره بنده مسئول فروش نفت ایران بودم و ما با تحریمهای سنگینتراز امروز مواجه بودیم ولی صادرات نفت ما زیر ۱ میلیون بشکه نبود. من با استناد به صادرات آن دوره، گفتم این دوره هم میتوانیم حداقل روزی ۱ میلیون بشکه نفت بفروشیم.
*چرا تحریمهای دولت ترامپ سختتر از تحریمهای دولت اوباما نیست؟
-چون الان فقط آمریکا ما را تحریم کرده ولی آن موقع اجماعی علیه ایران پدید آمده بود. یعنی سازمان ملل، شورای امنیت، اروپا و بسیاری کشورهای دیگر در آن تحریمها مشارکت داشتند.
حجت الاسلام علی یونسی: بیش از گذشته به همزیستی مسالمتآمیز نیازمندیم
وب سایت خبری «شفقنا» در گفتوگو با حجت الاسلام علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقلیتهای دینی، آورده است: حجتالاسلام یونسی ضمن بیان این مطلب که ما در شرایط فعلی اجتماعی نیازمند توجه بیش از بیش به زندگی مسالمت آمیز بین همه اقوام، مذاهب و نژادها در جامعه هستیم، اظهار کرد: توحید در بین انسانها نماد زندگی اخلاقی و انسانی است، مظهر توحید در جامعه زندگی اخلاقی است که به آن زندگی مسالمتآمیز میگویند؛ جنگ، برخورد، افراط گری، توهین، مطلقپنداری و رد کردن دیگران و عدم بردباری آثار شرک است. بنابراین توجه به این موضوع مهم امروز بیش از گذشته برای کشور اهمیت حیاتی دارد.
وی در ادامه با بیان اینکه اگر ما بلد نباشیم در کنار هم بین با اقوام و نژادهای مختلف مسالمت آمیز زندگی کنیم امنیت، آسایش یا به نوعی همه آن چیزی که در اختیار داریم را از دست خواهیم داد، تصریح کرد: در صورتی که ما سبک زندگی در کنار کسانی که با یکدیگر اختلاف سلیقه، مذهب و اعتقاد دارند را یاد نگیریم به نوعی در جامعه نخواهیم توانست با امنیت و آسایش زندگی کنیم بنابراین زندگی مسالمت آمیز لازمه زندگی آسوده در یک جامعه است.
دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقلیتهای دینی تاکید کرد: در حال حاضر ما در جامعه تفاوت هایی بین اقوام، نژادها و مذاهب داریم که البته این نوع تفاوت بسیار خوب نیز است چرا که تفاوت و تنوع ذات یک جامعه و یا اجتماع است که ما در یک اجتماع نمی توانیم دو نفر مشابه هم را از جهت رنگ پوست، زبان و یا عقیده پیدا کنیم که به اعتقاد من این نوع اختلافات برای رشد یک جامعه بسیار مفید است.
یونسی همچنین با تاکید بر اینکه نباید اختلافات قومی، مذهبی و نژادی در جامعه منجر به دعوا بین افراد شود، خاطر نشان کرد: جامعه مانند اعضای یک خانواده با عقاید، گرایش، سلایق و تفکرات متفاوتی از افراد مواجه است و ما باید مراقب باشیم این اختلافات به دعوا منجر نشود.
نماینده ویژه رئیس جمهور در امور اقلیتهای دینی گفت: بر اساس آموزههای اسلامی جنگ، نزاع، افراطیگری، تندی، مطلق پنداری، عدم بردباری، عدم تحمل آثار دیگران و غیره از نشانههای شرک است و پیامبر اسلام (ص) طوایف، اقوام، نژادهای مختلف را در کنار هم گرد آورد و این امر یکی از ویژگیهای اسلام است باید بر این اساس رفتار کنیم. ضمن اینکه تمدن اسلامی چیزی جز تسامح، بردباری، دگرپذیری و مدارا ندارد.
تبعات خروج افغانستانیها بر اقتصاد ایران؛ افزایش هزینههای تولید و تشدید رکود
تارنمای خبری «فرارو» در گفت و گو با وحید شقاقی تحلیلگر مسایل اقتصادی، میآورد: آمارهای سازمانهای بینالمللی نشان میدهد تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران باعث شده است که بخشی از جامعه مهاجران افغانستان به کشورشان بازگردند. سال گذشته سازمان مهاجرت بین الملل اعلام کرد تاکنون ۷۷۰.۰۰۰ افغان از ایران مهاجرت کردند و ۵۷۰.۰۰۰ نفر دیگر نیز در حال انجام کارهای خود برای بازگشت به کشورشان هستند. آمارها رسمی در ایران حاکی از آن است که تا سال ۲۰۱۸ دست کم سه میلیون افغانستانی در ایران زندگی میکردند که پس از بحران ارزی پیش بینی میشود به نصف کاهش یافته باشد. با سقوط ۷۰ درصدی ارزش پول ملی ایران حضور در ایران برای افغانستانیها به صرفه نیست.
وحید شقاقی تحلیلگر مسائل اقتصادی در این زمینه به فرارو گفت: «افغانستانیهای با دریافت دستمزدهای اندک هزینه تولید را به ویژه در بخش ساخت و ساز کاهش داده بودند. با خروج نیروهای کارگری افغانستانی از ایران، بخش ساختمان تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. هم کمبود نیروی کار در این بخش به وجود خواهد آمد و هم با افزایش دستمزدها، هزینههای تولید بالا خواهد رفت. هر دو این موارد بر رشد بخش ساخت و ساز تاثیر منفی خواهد داشت.»
به گفته این کارشناس اقتصادی «اتباع افغانستانی در بخش خدمات شهری نیز حضور فعالی داشتند. در کلان شهرهایی همچون تهران و اصفهان کارگران افغانستانی خدمات شهری ارائه میکردند، با خروج آنها از ایران در این بخش هم مشکلاتی ایجاد خواهد شد. افغانستانیها در این حوزه با دستمزد پایین و ساعات کار بیشتر فعالیت میکردند.»
شقاقی با اشاره به اینکه بسیاری از افغانستانیها غیرقانونی در ایران حضور داشتند، گفت: «نیروهای افغانستانی دارای بهره وری بالاییاند هم در بخش ساخت و ساز هم در خدمات. با خروج آنها از ایران حتماً در این بخشها جایگزین نخواهند داشت، حتی اگر جایگزینی هم باشد با دستمزد بالاتر خواهد بود.»
او اظهار کرد: «با خروج افغانستانیها از کشور شاهد افزایش هزینهها در بخش خدمات و بخش ساخت و ساز خواهیم بود. از طرف دیگر با کمبود نیرو هم روبه رو خواهیم شد. ایران با وجود اینکه نیروکار مازاد زیادی دارد، اما عمده این نیروی کار دارای تحصیلات عالی هستند و حاضر نیستند با دستمزدهای حداقلی در بخش کارگری مشغول به کار شوند. محیط کار هم برای نیروی کار ایرانی اهمیت زیادی دارد.» «از این منظر خروج افغانستانیها قطعاً به زیان اقتصاد کلان ایران است. پر کردن جای این نیروی کار به این سادگی نیست، بهره وری نیروی کار افغانستانی هم بالاتر از بهره وری نیروی کار ایرانی است.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا خروج افغانستانیها میتواند تاثیری در آمار اشتغال در کشور داشته باشد؟، گفت: «نه حداقل در کوتاه مدت تاثیر مثبتی بر شاخصهای نرخ بیکاری و اشتغال نخواهد داشت. جای خالی این نیروکار در ادامه خودش را نشان خواهد داد و ممکن است بخشی از صنعت ساخت و ساز کشور را دچار رکود کند.»
صداوسیما از طریق یوتیوب کسب درآمد میکند؟!
وب سایت خبری «تابناک» با بیان ماجرای شرکت لبنانی که مأمور حفظ منافع رسانه ملی شد، گزارش داد: شواهد نشان میدهد سازمان صداوسیما در قلمرو یوتیوب حضور دارد و انتشار منظم محتوایش از برخی کانالهای یوتیوب این ابهام را تقویت کرده که آیا صداوسیما در حال کسب درآمد از طریقی است که برای عموم مردم حتی امکان دسترسی بدون فیلترشکن به آن وجود ندارد یا صرفاً در حال اعمال قانون کپی رایت در سطح بین الملل برای عدم کسب درآمد دیگران از محتوایش در چنین بستری است؟
اگر اقدام به بارگذاری گسترده برنامههای صداوسیما به شکل گسترده در قالب یک کانال در یوتیوب کنید، خیلی زود با حذف ویدیوها مواجه میشود. یوتیوب به شما اعلام میکند که علت حذف ویدیوها، شکایت یک شرکت لبنانی فعال در حوزه کپیرایت به دلیل نقض کپی رایت بوده است؛ شرکتی که قاعدتاً باید از طرف سازمان صداوسیما مأمور برخورد با این موارد نقض کپیرایت در فضای بینالمللی شده باشد و نمیتوانسته سرخود عامل نظارت بر نقض کپی رایت محتوای تحت مالکیت رسانه ملی شود.
همزمان با این اقدام، شاهد پخش سازمان یافته طیف وسیعی از برنامههای پرمخاطب تلویزیون در قالب کانالهای مشخصی در یوتیوب هستیم؛ ویدیوهایی که بر خلاف گروه اول حذف نمیشود و چنین متبادر میسازد که انتشار سازمان یافته برنامههای صداوسیما، اقدامی سازمانی است؛ اما چرا باید صداوسیما در یک بستر فیلتر چنین کاری کند؟ تنها پاسخ منطقی میتواند کسب درآمد در این پلتفرم از طریق تبلیغات حین پخش ویدیو باشد.
در واقع ممکن است مسئولان صداوسیما به این نتیجه رسیده باشند، به جای آنکه اشخاص متفرقه از این طریق در یوتیوب کسب درآمد کنند، خودشان دست به کار شوند؛ هرچند چون مسئولان صداوسیما در این زمینه سکوت کردهاند، نمیتوان این اقدام را به صورت قطعی یک طرح برای درآمدزایی خواند، در مقابل این زنجیره اقدامات پاسخ دیگری در معرض افکارعمومی وجود ندارد و اگر دلیل دیگری دارد، بهتر است تصمیمگیران رسانه ملی در این زمینه شفافسازی کنند.
اصلاح قانون منع بهکارگیری بازنشستگان به این مجلس نمیرسد؛ ۷۰ درصد از قانون منع بهکارگیری بازنشستگان اجرا شده است
پایگاه خبری «تابناک» در گفت و گو با قاسم میرزایی نکو، عضو کمیسیون شوراها مجلس شورای اسلامی، در این گزارش آورده است: برخی نمایندگان مجلس بر این باورند که هنوز بازنشستگان بسیاری به میزهای خود چسبیده و آن را رها نمیکنند. به اعتقاد این نمایندگان، برخی از مدیران و نهادها به روشهای مختلف این قانون را دور زده یا نسبت به آن بی اعتنا هستند و همچنین سازمان یا نهادی هم نیست که درباره آن شفاف سازی نماید.
در همین زمینه، میرزایی نکو اظهار داشت: به نظر من، در اجرای این قانون، به غیر از استثناهایی که از رهبری مجوز گرفتهاند، نتوانستند در بقیه محورها کاری از پیش ببرند؛ به عبارت دیگر، هم سازمان بازرسی و هم خود مجموعه وزارت خانهها اجازه تخطی از آن را ندادهاند. هم اکنون در وزارت کشور، هیچ بازنشستهای وجود ندارد که بتواند مجوز گرفته و بار دیگر به کار بازگشته باشد. در نهادهای دیگر مانند ثبت احوال، وزارت کشور، وزارت جهاد و سایر وزارت خانهها و ادارات دیگر که زیر نظر دولت هستند، نیز این قانون به صورت کامل اجرا میشود.
این نماینده مجلس همچنین یادآور شد: در نهادهای نظامی، اما وضعیت فرق میکند و شرایط خاص خودش را دارد. یعنی با توجه به نیاز به افراد، ممکن است مجوزهایی را گرفته باشند، ولی دیگر نهادها و حتی وزارت اطلاعات هم تنها درصدی را که مجاز به بکارگیری هستند، نگاه داشتهاند؛ بنابراین، باید گفت، گویا قانون منع بهکارگیری بیش از ۷۰ درصد اجرا شده، ولی برخی جاها و نهادها راهکاری پیدا کردهاند و آن اینکه افراد حتی حاضر شدهاند که مجانی کار کنند. البته به جز آن نمیتوانند افراد بازنشسته را به کار گیرند.
این نماینده مجلس در پایان افزود: برخی نهادها جدا از قوانین استخدام کشوری، قوانین دیگری داشتند؛ مانند شهرداری که اجازه استفاده از بازنشستگان را میداد و همینها باعث شد تا بخشی از اجرای این قانون ناقص و یا لاینحل بماند؛ اما با کمک مرکز پژوهشهای مجلس و کمیسیون مربوطه و همچنین رهنمونهای رهبری در حال تکمیل است و تمام ملاحظات نیز در آن در نظر گرفته شده است، ولی مشخص نیست این طرح در چند وقت آینده و زمان مانده از عمر مجلس به صحن برسد یا نرسد؛ اما بعید است به این مجلس برسد!
از جذب گردشگران چینی تا مهر نکردن «پاسپورت» مسافران خارجی
وب سایت خبری «عصرایران» در گزارشی نوشت: دولت حسن روحانی هفته گذشته دو گام مهم در حوزه توسعه صنعت و افزایش درآمدهای گردشگری کشوربرداشت:
۱- یکی از گامها روز جمعه با اعلام و تصمیم هیات دولت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ورود بدون ویزای گردشگران چینی به ایران بود.
۲- گام دیگر «ممهورنکردن پاسپورت» گردشگران خارجی هنگام ورود و خروج از ایران است.
انتظار میرود در عصر «عسرت درآمدهای نفتی» و فشارهای همهجانبه تحریمی از سوی دولت ایالات متحده آمریکا علیه اقتصاد ایران، این دو گام بتواند در خلق درآمدهای بیشتر در حوزه گردشگری و ورود ارز خارجی به کشور موثر باشد.
با وجودی که کشور ما هنوز از منظر توسعه زیرساختهای گردشگری وضعیت مطلوب و استانداردی برای جلب و جذب انبوه گردشگران خارجی ندارد، اما ورود گردشگران خارجی خود میتواند محرک و زمینه توسعه زیرساختی را فراهم کند.
در کشور ما صدها هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان وجود دارد که هر از گاهی مثل سونامی به حوزهای هجوم میبرند و تعادل بازار را به هم میزنند، میتوان با برنامهریزی درست دستکم با جذب بخشی از این نقدینگیهای سرگردان در حوزه توسعه زیرساختهای گردشگری، هم از تاثیرات مخرب این حجم نقدینگی سرگردان بر اقتصاد کشور کاست و هم رونق صنعت گردشگری کشور را رقم زد.
بازی بزرگان؛ محمد هاشمی رفسنجانی: مدیران اول انقلاب برای رضای خدا کار میکردند نه برای منافع جناحی خود
پایگاه خبری تحلیلی «نامه نیوز» در گفتوگو با محمد هاشمی رفسنجانی، نوشت: وقتی به مجالس اول و دوم انقلاب نگاه میکنیم، درمییابیم که هر یک از نمایندگان مجلس فارغ از نوع دیدگاه شان در قامت یک رئیسجمهور بودند و همگان آنقدر مجلس را مهم میپنداشتند که حتی شخص امام (ره) گفت که مجلس در رأس امور است اما اکنون نهتنها مجلس از حیث کارکرد عملی در رأس قرار ندارد بلکه شخصیتهای سیاسی نیز آن را چندان جدی نمیدانند و عموم ایشان تمایل دارند که به سکان ریاستجمهوری دست یابند. البته برخی نیز علت دور ماندن شخصیتهای بزرگ سیاسی را موضوع ردصلاحیت میدانند اما هر یک از اینها یا حتی هردوی اینها باشد، باید پذیرفت که فقدان نیروهای تأثیرگذار بسیار بااهمیتتر از رأیآوری این یا آن جناح سیاسی در انتخابات است و خارج ماندن بزرگان از بازی سیاست اگر بر منوال دو دهه گذشته پیش رود، مجلس در مقام عمل از محتوای خود تهی میشود.
«نامهنیوز» برای بررسی این موضوع تحت عنوان «بازی بزرگان» سلسله گفتوگوهایی را با شخصیتهای سیاسی انجام میدهد که [قسمتی از] گفتوگو با محمد هاشمی رفسنجانی را در اینجا میخوانید.
وقتی به عرصه سیاسی کشور نگاه میکنیم جای خالی شخصیتهای برجسته انقلاب خالی است. به خصوص آنکه در مجلس این خلأ بیشتر از هر جای دیگر احساس میشود. چه زمینههایی وجود داشت تا دیگر شاهد چهرههای مهم در نهاد قانونگذاری نباشیم؟
فضای سیاسی کشور پذیرای اشخاصی که سالها در مدیریت کلان تجربه آموختهاند نیست؛ افرادی که از استقلال رأی برخوردارند و عمر خود را صرف کشور و انقلاب کردهاند. مسئولان چندان تمایل ندارند که چنین افرادی را بپذیرند و از تجربیات آنها استفاده کنند. ما هنوز به این باور نرسیدهایم که تجربه یکی از ثروتهای ملی است. افراد وقتی روی کار میآیند معمولاً به دنبال منافع فردی، جناحی و گروهی خود هستند و به منافع ملی نمیاندیشند و سطح مدیریت کشور به گونهای نیست که از تجربیات افرادی که سالها فعالیت کردهاند، استفاده شود. یکی از مهمترین نمونههای چنین دیدگاهی تصویب قانون منع بهکارگیری بازنشستگان است که باعث شد افرادی که ۳۰ یا ۴۰ سال تجربه اندوختهاند کنار بروند. این همان نگاهی است که آزمون و خطاهای مجدد را به بار میآورد و ما در کشورمان آزمون و خطا کم ندیدهایم و میدانیم که چه هزینهای را به کشور تحمیل میکند. مدیران اول انقلاب از عزت نفش بالایی برخوردار بودند زیرا فعالیت در نظام را تکلیف میدانستند و با این دیدگاه هیچ وقت خود را تحمیل نمیکردند و اساساً به دنبال منافع جناحی و شخصی نبودند؛ این تفکر اکنون در حاشیه است. مدیران برجسته و شخصیتهایی که مردم سالهاست به آنها اعتماد دارند هنوز هم اگر دعوت شوند حاضرند که تجاربشان را در اختیار قرار بدهند. در دنیا اینطور نیست که وقتی فردی دوره نمایندگیاش تغییر میکند یا دوره ریاستجمهوریاش به پایان میرسد، حذف شود. نه تنها اینگونه نیست بلکه در موقعیتهای مختلف از تجربیات ایشان استفاده میشود.
در شرایطی که احزاب کارکرد درست خود را ندارند و به محافل سیاسی تبدیل شدهاند که معمولاً لیستهای انتخاباتی آنها نتیجه توافقهای محفلی است نه نتیجه حزبی. آیا لیستها باعث کنار ماندن بزرگان و حتی جوانهای شایسته نمیشود؟
فلسفه احزاب در کشورهای مختلف دنیا با ایران متفاوت است. احزاب در کشورهای مختلف برای دستیابی به قدرت تشکیل میشوند و برای نیل به این هدف برنامههای مشخص خود را ارائه میدهند و مردم بر اساس آن برنامهها آراء خود را در صندوق انتخابات میریزند. ساختار سیاسی موجود این اجازه را نمیدهد که احزاب اینگونه فعالیت کنند؛ نتیجه چنین حالتی این میشود که احزاب قادر نیستند قدرت واقعی را در اختیار بگیرند، برای مدیریت عالی کشور برنامهریزی کنند و نقشی تعیینکننده داشته باشند. آنها آرامآرام جذابیت خود را از دست میدهند و از محتوا خالی و تبدیل به محافل سیاسی میشوند. چنین محفلهایی در هر انتخابات لیستهایی هم میدهند اما تمام اینها به معنای داشتن استراتژی و برنامه نیست؛ بنابراین احزاب در کشور ما نمیتوانند مانند سایر کشورها فعالیت کنند و توانشان در هین حدی است که میبینید.
آیا خود شخصیتهای برجسته کشور علاقه دارند که در قامت نمایندگی ظاهر شوند؟
مجلس در سالهای اخیر از کارکرد خود افتاده است و چندان اعتباری ندارد و حرفش خوانده نمیشود. حتی بعضی از دولتها آنقدر به مجلس بیاعتنا بودند که مصوبات آن را اجرا نمیکردند و نهاد قانونگذاری را مزاحم خود میدیدند؛ مشخصاً در یکی از دولتها هفتاددرصد برنامه چهارم توسعه اجرا نشد. با چنین وصفی شأن مجلس پایین آمد و از جذابیت آن کاسته شد و بعدها هم چنین شأنی ارتقا نیافت و همان حالت به شکل عادت درآمد. طبیعی است در چنین فضایی شخصیتهای مهم که خواستار کار برای کشور و مردم هستند، تمایل نداشته باشند وظیفه نمایندگی را بر عهده بگیرند.
«رهبرانِ خسته» اصلاحطلب؛ لیست امید، بدنه رأی را ناامید کرد
وبگاه خبری «خبرآنلاین» گزارش داد: در دهه ۹۰ بخشی از جامعه ایران از ظرفیت انتخابات استفاده کرد و برای تحقق خواستههای خود گزینههای اصلاحات را برای مجلس و شورای شهر برگزید. تصمیمی که تا به امروز عمدتاً نتیجهای جز ناامیدی جامعه نسبت به اصلاحات و بدبینی آنان نسبت به اصلاحطلبان در پی نداشته است.
تکرار دیگر جواب نمی دهد
دوم خرداد ۷۶ به عنوان تاریخ مبدأ جنبش اصلاحات و به نام خاتمی ثبت شده است. همان رئیس جنبش و دولت اصلاحات بخشی از اعتبار و جایگاهش را در چند انتخابات دهه ۹۰ صرف حمایت از چهرههایی کرد که جامعه به درست یا غلط آنان را اصلاحطلب به شمار میآورد. اما ظاهراً حضور منفعلانه نیروهای جدید اصلاحطلب در برخی مناصب تصمیمگیری آنچه را که مخالفان اصلاحات مدتها از تحققش باز مانده بودند، محقق ساخته است. آنچنان که خود رئیس دولت اصلاحات بگوید «من اگر تکرار هم کنم، مردم رأی نمیدهند.».
افول جریان اصلاحات و ناامیدی بدنه رای
به نظر میرسد افول جریان اصلاحطلبی، بیش و پیش از آنکه مربوط به ضعفهای گفتمانی و ساختاری این جریان باشد، ناشی از عملکرد نادرست افرادش بوده است. بیتردید جریان اصلاحات طی همه این سالها با محدودیتهایی مواجه بوده که دست آنان را برای اعمال تغییرات مورد نظرشان بسته است اما این نمیتواند بهانه خوبی برای توجیه عملکرد ضعیف اصلاحطلبان منصبدار در سالهای اخیر باشد؛ چرا که آنان با علم به همین محدودیتها پا به عرصه گذاشتند و وعده تغییر به مردم دادند. نه فقط اصلاحطلبان که مردم خواهان تغییر نیز با آگاهی نسبت به محدودیتها اصلاحطلبان را برگزیدند. ناکامیهای اصلاحات برای مردم شاید قابل درک میبود اگر تلاش مجدانه اصلاحطلبان منتخب را لمس میکردند.
امیدیهای ناامیدکننده
تاکتیک اصلاحطلبان در مقابل رد صلاحیت گسترده چهرههای مطرحشان از سوی شورای نگهبان، بکارگیری چهرههای کمتر شناختهشده اصلاحطلب و ائتلاف با اصولگرایان میانهرو بود. اما امروز امیدیها خود سرمنشاء ناامیدی جامعه و حتی خود رهبران جریان اصلاحات شدهاند.
اینکه تغییر تاکتیک در مجلس تصمیم کلی جریان اصلاحات بود یا به واسطه تصمیم فرد یا افرادی خاص صورت گرفت، چندان اهمیت ندارد. مهم نتیجه این اقدام است که جز تضعیف جایگاه اصلاحطلبان، تزلزل پایگاه اصلاحطلبی و به تبعش زدودن اعتبار از نام رهبران این جریان، نمیتواند باشد.
چرا خوشنامهای صادرات به حاشیه میروند؟
وب سایت خبری «خبرآنلاین» در گفت و گو با محمدرضا مودودی سرپرست سازمان توسعه تجارت، در خصوص تحلیل فضای تجاری کشور، آورده است: یکسال گذشته سال سختی برای تجارت خارجی بوده است. تحریمها و به دنبال آن نوسان نرخ ارز، فضای تجارت را غبارآلود کرد؛ این در حالی است که به نظر میرسد حداقل افزایش چند برابر نرخ ارز، وضع صادرکنندگان را خوب کند، اما به باور فعالان اقتصادی، ما استاد فرصتسوزی هستیم و سیاستگذاریها در زمینه صادرات باعث شد که صادرکنندگان از میدان خارج شوند و صادر نکنند.
در عین حال، افزایش نرخ ارز شکل قاچاق را از واردات به صادرات تغییر داده است؛ بهگونهای که در حال حاضر هر از چند گاهی شاهد کمیاب شدن و افزایش قیمت یک کالا به دلیل قاچاق به خارج از کشور هستیم. محمدرضا مودودی، رییسکل سازمان توسعه تجارت در این خصوص میگوید: «اگر مکانیزم سیاستهای ارزی اصلاح نشود، همواره این تهدید و خطر وجود دارد که صادرات قاچاق همچنان ادامه پیدا کند.» وی تاکید میکند: «این موضوع صادرکنندگان خوشنام را به حاشیه میرساند و به کیفیت محصولات آسیب میزند. در نهایت نیز سود لازم را نمیبریم.» آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگو با محمدرضا مودودی است.
* بسیاری از کشورهای دنیا سعی میکنند سهم چشمگیری از تولیدات سالانه خود را به کشورهای دیگر صادر کنند. اما در ایران این وضعیت متفاوت است. به نظر شما چرا سیاستهای تجاری باعث نشده تا اقتصاد مزیتهای نسبی خود را شناسایی کند و سهم ایران در اقتصاد بینالملل را به جایگاه متناسب برساند؟
سیاستهای تجاری در اصل برگرفته از دو سیاست دیگر هستند؛ سیاست ارزی و سیاست صنعتی. در اصل این دو اتفاق باید متناسب با موضوع سیاستهای تجاری رخ دهد و ما براساس آن بتوانیم سیاستهای تجاری را محقق کنیم و بهره کافی را ببریم. زمانی که ما صحبت از بحث صادرات به معنای عام میکنیم و اینکه میگوییم صادرات باید انجام شود، سوال اول این است که آیا اساساً محصول رقابتپذیر در کشور داریم یا خیر؟ این نکته کلیدی در تجارت خارجی حرف اول را میزند که سیاستهای صنعتی آن را تعیین میکند. در اصل وقتی که صحبت از مزیت نسبی میکنید و بعد میگویید باید از ظرفیت صادراتی استفاده کنیم، ما باید این نکته را پاسخ دهیم که صادرات کدام قلم کالاها را مورد هدف قرار دادهایم و چه برنامهای داریم؟
قبل از انقلاب کل صادرات غیرنفتیمان نیم میلیارد دلار بوده، اما امروز بعد از گذشت ۴۰ سال به ۵۰ میلیارد دلار رسیده و به عبارتی، ۱۰ هزار درصد رشد را در صادرات تجربه کردیم. در طول این مدت اتفاقات زیادی افتاد که هم میتوانست در توسعه تجارت کشور موثر و هم اینکه مخل باشد.
بعد از جنگ تحمیلی، ما رویکرد خودکفایی و جایگزینی واردات را هدف قرار دادیم که باعث شد واحدهای صنعتی زیادی را در سطح کشور ایجاد کنیم که بیشتر مقیاس محلی، استانی و یا ملی داشتند. کمتر مجموعهای در آن سالها در داخل کشور شکل گرفت که مقیاس صادراتی داشته باشد و در عرصه بینالمللی بتواند محصولاتی را تولید کند که رقابتپذیر باشد. بر این اساس، امروز بعد از گذشت ۳۰ سال، وقتی بررسی میکنیم که آیا میتوانیم این ظرفیتها را صادراتی کنیم، میبینیم اصلاً زیرساخت آنها صادراتی نیست و برای منطقه، محل و شهر کوچک خودشان طراحی شده بودند. به این ترتیب، با وجود اینکه در حال حاضر نزدیک به ۴۰ هزار واحد صنعتی در شهرکهای صنعتی داریم، جدای از آن تعدادی که بهصورت پراکنده در استانها و شهرستانها ایجاد شدند، اما حجم صادرات این ۴۰ هزار واحد صنعتی تقریباً نزدیک به ۲ میلیارد دلار است. بنابراین هیچکدام از واحدهای صنعتی اساساً زیرساخت صادراتی ندارند.
یعنی در سیاستهای صنعتی، هدفگذاریها صادراتمحور نبوده است.
بله، در طول ۶۰ سال گذشته حدود ۲ هزار و ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی از طریق صادرات نفت و فروش پتروشیمی، کالا و خدمات داشتیم. ما اگر ۱۰ درصد از این ۲ هزار و ۱۰۰ میلیارد دلار را صرف ایجاد شرکتهای صادراتی و محصولات صادراتی میکردیم، براساس اینکه میگویند به ازای هر ۱.۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری، یک میلیارد دلار صادرات پایدار ایجاد میشود، باید امروز بیش از ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار صادرات میداشتیم، اما این نشان میدهد که با وجود این همه درآمد، اما اصلاً در این بخش سرمایهگذاری نشده است.
جالب است که بدانید ۸۵ درصد درآمد ۲ هزار و ۱۰۰ میلیارد دلاری، مربوط به بعد از انقلاب بوده و تقریباً ۶۵ درصد این درآمد نیز به ۱۵ سال اخیر برمیگردد. یعنی اگر میخواستند، این پول به شدت در اختیار دولت بوده تا بتواند سرمایهگذاری داشته باشد و راهبردهای صنعتی و صادراتی خود را ترویج دهد.
واقعیت این است که ما نتوانستیم زیرساختهای اقتصادی کشور را بهگونهای طراحی و مدیریت کنیم که یک کشور صادراتی باشیم؛ گرچه ما صنعتیترین کشور منطقه هستیم که صادراتی است. یعنی در منطقه خودمان که کشورهای نفتی پیرامون ما هستند، صنعتیترین کشور نفتی منطقه هستیم که امتیاز بزرگی محسوب میشود.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس: شرکت های دولتی را برای هزینه های جاری می فروشند
جامعهخبری تحلیلی «الف» در گفتوگو با سید ناصر موسوی لارگانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، نوشت: سیاستهای خصوصی سازی از اوایل دهه هفتاد آغاز شد و هدف از این موضوع کوچک سازی و چابک سازی دولت بود؛ در سال ۱۳۸۴ با تفسیر جدید از اصل ۴۴ قانون اساسی قرار بود، با واگذاری سهم دولت در اقتصاد و قوت بخشیدن به بخش خصوصی و ایجاد قطب تعاونی انقلابی در اقتصاد ایران شکل بگیرد و اقتصاد ناکارآمد دولتی در بنگاهها با افزایش بهرهوری، کارآمد شود و دولت به وظایف حاکمیتی خود بپردازد.
سید ناصر موسوی لارگانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با خبرنگار الف، در مورد خصوصی سازی شرکتهای دولتی بیان کرد: براساس اصل ۴۴ قانون اساسی باید بدنه دولت کوچک شود و دولت به وظایف نظارتی خود بخصوص بر بخش خصوصی بپردازد؛ قرار بود بخشی از سهام شرکتهای بزرگ دولتی (۲۰ درصد) مانند بانکها، مخابرات و صنایع بزرگ برای دولت بماند تا نظارت جدیتری بر عملکرد آنها و عزل و نصب افراد داشته باشد.
وی با بیان اینکه در خصوصی سازی برخی شرکتها، واگذاری کل سهام آن به صلاح کشور نیست، افزود: دولت باید شرکتهای دیگری که در فهرست واگذاری قرار دارد و هنوز واگذار نشده را در اولویت قرار دهد که هنوز تصمیمی برای واگذاری آن گرفته نشده است.
این نماینده مردم در مجلس ادامه داد: با روند فعلی خصوصی سازی به اهداف تعیین شده نرسیدیم، البته واگذاری شرکتهای دولتی لازم است، اما همه واگذاریها تاکنون مخصوصاْ در سالهای اخیر به صورت صحیح اجرایی نشد و به نوعی بیت المال به تاراج رفت؛ یعنی برخی از شرکتهایی که واگذار شد، حتی پول مواد اولیهای که داخل انبارها بود، محاسبه نکردند و یا برخی با قیمت بسیار پایین به صورت اقساط واگذار شد.
اعلام بهترین های لیگ ملت های والیبال؛ معروف بهترین پاسور؛ غفور برترین مهاجم
به گزارش پایگاه خبری و اطلاع رسانی «جماران»، در پایان پنج هفته رقابت ۱۶ تیم در لیگ ملت های والیبال چهره ۵ تیم راه یافته به جمع ۶ تیم برتر به همراه آمریکا مشخص شد.
برزیل، ایران، روسیه، فرانسه، لهستان و آمریکا ۶ تیم برتر رقابت ها هستند. پرتغال هم از سطح یک به سطح دو سقوط کرد. در پایان این رقابت ها بهترین های هر بخش معرفی شد که عنوان بهترین پاسور و بهترین مهاجم نصیب ایران شد.
بهترین پاسور
با وجود اینکه سعید معروف هم در بازی های آخر ایران به میدان نرفت اما به دلیل محاسبه متفاوت این عنوان بهترین پاسور شد. سیمونه جیانلی پاسور ایتالیا نتوانست جای معروف را در صدر بگیرد و در نهایت بعد از او در جایگاه دوم قرار گرفت. برت جیمز کانادایی نیز سوم شد.
بهترین مهاجم
امیر غفور حدود ۶۸ درصد موقعیت در حملات بهترین مهاجم مرحله اول لقب گرفت. بنجامین پچ از آمریکا هم با ۶۶ درصد موفقیت در جایگاه دوم قرار گرفت. لوکارلی از آمریکا هم سومین مهاجم شد. عبادی پور هم در جایگاه بیست و چهارم قرار گرفت.
امتیازآورترین بازیکن
امیر غفور به راحتی می توانست این عنوان را به دست بیاورد اما به دلیل اینکه او در بازی های پایانی تیم که تشریفاتی بود حضور نداشت، نیشیدا از ژاپن امتیازاتش از مهاجم ایرانی عبور کرد. نیشیدا با ۲۲۰ امتیاز این عنوان را به دست آورد. امیر غفور هم با ۲۰۸ امتیاز دوم شد.
بهترین مدافع
اتفاقی که برای امیر غفور رخ داد برای محمد موسوی در دفاع رخ داد. او بازی های پایانی را بازی نکرد تا عنوان بهترین دفاع از دست برود. کولاکوویچ درنظر داشت بازیکنان اصلی خود برای دور نهایی استراحت کند. ویگراس از کانادا توانست بالاتر از موسوی بهترین مدافع شود و سرعتی زن ایران در جایگاه دوم قرار بگیرد. فلیپوف از روسیه هم سوم شد. علی شفیعی هم دهمین مدافع برتر جام شد.
جناحهای سیاسی و انتخابات شورایاریها؛ رقابت اصولگرایان و اصلاح طلبان در محلهها
پایگاه خبری «رویداد ۲۴» گزارش داد: قرار است در اولین جمعه مرداد، انتخابات شورایاریها در مناطق ۲۲ گانه شهرداری تهران برگزار شود. در این میان برخی احزاب با دیدگاههای متنوع سیاسی قصد اثرگذاری بر انتخابات شورایاری شهر تهران را دارند. در این گزارش به مهمترین جریانهای سیاسی حاضر در انتخابات شورایاری پرداخته شده است:
اتحاد ملت و بنیان دموکراسی در انتخابات شورایاری ها
پیش از این جبهه مشارکت توجه ویژه به مسئله شورایاری داشت، برخی اعضای برجسته این حزب مثل زهرا مجردی و حسین خسرو نژاد نیز در شورایاری محلههای مختلف حضور داشتند. از طرفی در آستانه تاسیس حزب اتحاد ملت، غلامرضا انصاری به سابقه حزب اعتدال و توسعه در ترکیه اشاره کرده بود که پیروزی در انتخابات محلی، مقدمه پیروزی در انتخابات سراسری شده بود.
حزب همبستگی و رفقای قدیمی
محمد سالاری دبیر کل حزب همبستگی، دیگر چهره موثر انتخابات شورایاری ها است. او در انتخابات گذشته به عنوان ناظر انتخابت تلاش زیادی کرد تا ردصلاحیتها حداقلی باشد و از همین رو، چهرههای اصلاح طلب فعلی حاضر در شورایاری نگاه مثبتی به سالاری دارند.
خانه کارگر و تشکیلات مویرگی برای انتخابات شورایاری
خانه کارگر یکی از تشکیلاتی بود که در دوره قبلی انتخابات شورایاری در بسیاری محلهها نامزد معرفی کرد، این نهاد با عضوگیری مویرگی از کارگرها در سراسر ایران هم نامزدهای بالقوه دارد و هم رای دهنده و از این رو بعید نیست این دوره هم بتوانند در انتخابات موثر باشند. امروز سازمان جوانان این حزب در بیانیهای از جوانان درخواست کرد تا نامزد انتخابات شورایاری شوند.
لیست طلایی سردار برای شورایاری ها
سردار طلایی دوره قبل (پیش از مسجدجامعی) رئیس ستاد هماهنگی شورایاریها بود و توانست شورایاران زیادی را در ستادهای سردار قالیباف سازماندهی کند، در آن زمان به خاطر هزینه بالایی که شهرداری برای شورایاران میکرد، و امتیازاتی مثل طرح ترافیک، تراکم، سفر مشهد و کربلا و حضور در صحن شورای شهر، طلایی برای طیفی از اصولگرایان بسیار محبوب شد. او از مدتها قبل جلسات منظمی با دوستان قدیمی خود در شورایاریهای محلات تهران برگزار میکند.
سازماندهی اصولگرایان در دو جبهه
شنیده شده در بسیاری محلهها پایگاههای بسیج قصد دارند با سازماندهی لیستی به نام یاران انقلاب منتشر کنند، لیستی که به خاطر قرار داشتن حوزههای رای گیری در مساجد، از شانس بالایی برای موفقیت در انتخابات برخوردار است.
اصولگرایان به جز لیست یاران انقلاب در جبهه دیگری نیز سازماندهی شدهاند؛ از چند هفته قبل از انتخابات، یک سایت اینترنتی به نام جهادگران نیوز آغاز به کار کرده است که مشخصاً هدف کوتاه مدت آن، انتخابت شورایاری است، هنوز کیفیت ورود این افراد به انتخابات مشخص نیست.
چند هفته قبل از انتخابات شورایاری، اسدالله بادامچیان از موتلفه اسلامی پیشنهاد داد انتخابات شورایاری لغو شود و هزینه آن به مناطق سیل زده اختصاص بیابد، این نظریه در احزاب نخبه گرا (و ثروتمند) مثل کارگزاران نیز طرفدار دارد، انتخابات مویرگی مورد توجه نخبگان اقتصادی دو جریان نیست.
سپیدرود با جرزنی قصد لیگ برتری شدن را دارد؟
به گزارش وب سایت خبری «پارسینه»؛ در جدیدترین خبر اما مشخص شده که مدیران سپیدرود رشت که فصل گذشته با سقوط از لیگ برتر باید در لیگ آزادگان حضور داشته باشند در تلاش هستند تا از طروقی به لیگ برتر صعود کنند و جای تیم دیگری را بگیرند. این درحالی است که در حالت عادی باید مدیران این تیم، تیمی قدرتمند را برای حضور در لیگ آزادگان ببندند تا بار دیگر بتوانند زمینه صعود خود را به رده بالاتر جشن بگیرند اما به جای اینکار در حال تدارک مدارکی علیه نفت مسجد سلیمان هستند تا جای این تیم را در فصل بعد لیگ برتر بگیرند تا شاید بتوانند حضور تیمشان که نماینده رشت محسوب می شود در لیگ برتر را ادامه دهند.
مدیران باشگاه سپیدرود در نامههای مختلف به مسئولان فوتبال کشور مدعی شدهاند که تیم نفت مسجدسلیمان فصل گذشته شرایط یک تیم حرفهای را نداشته و مالک و مدیرعامل این باشگاه به طور کامل مشخص نبوده است به همین دلیل سپیدرود باید جانشین نفت مسجدسلیمان در لیگ برتر شود!
این در حالی است که باشگاه سپیدرود هم در دو فصل گذشته شرایطی مشابه نفت مسجدسلیمان داشته است و بارها مالک و مدیران این باشگاه تغییر کرده است! با این حال برخی از مدیران سپیدرود همچنان به تلاش و پیگیریهای خود ادامه میدهند.
البته اگر سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال بخواهند به صورت دقیق حرفه ای بودن تیم ها را بررسی کنند شاید یکی دو تیم بتوانند جواز حرفه ای گری را از این سازمان دریافت کنند و لیگ برتر منحل خواهد شد. لیگ برتری که حتی ورزشگاه آزادی آن ۱۴ اشکال اساسی از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا دریافت کرده قطعاً تیم های حرفه ای به نصف انگشتان یک دست هم نمی رسد!
تاکید مهم رهبری درباره وضعیت پادگان خاش؛ فرمانده هندی که عاشق آیت الله خامنه ای بود
پایگاه خبر تحلیلی «مشرق» در گفت و گو با امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش، آورده است: ۱۴ خردادماه سال جاری، در حالی سیامین سالروز آغاز رهبری و زعامت حضرت آیتالله خامنهای رقم خورد که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به جهت پرچمداری مبارزه با سلطهگری و استکبارستیزی در جهان، این انقلاب مردمی با طیف وسیعی از تهدیدات داخلی و خارجی از سوی قدرتهای سلطهگر و مستکبر مواجه بوده است.
امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان از جمله فرماندهان ارشد نیروهای مسلح است که تاکنون سمتهایی چون فرماندهی دانشگاه افسری امام علی (ع)، فرماندهی نیروی زمینی ارتش و جانشین فرمانده کل ارتش را برعهده داشته و اکنون نیز ریاست مرکز مطالعات راهبری ارتش جمهوری اسلامی ایران را بر عهده دارد.
* مخالفت با ادغام ارتش و سپاه ناشی از دوراندیشی رهبری بود
امیر پوردستان: بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جنابعالی و همکاران محترمتان عرض سلام دارم و تشکر می کنم از حضورتان؛ انشالله این مصاحبه مشمول الطاف و عنایات خاص حضرت بقیة الله الاعظم (عج) قرار گیرد و برای جوانان عزیز مثمر ثمر واقع شود تا برخی واقعیتهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را بهتر و شفاف تر بدانند.
بعد از انتخاب حضرت آیت الله خامنهای برای رهبری و فرماندهی کل قوا، شرایط خاصی بر کشور حاکم بود. در آن زمان جنگ تازه تمام شده بود که در خلال جنگ ارتش و سپاه دچار لطمات و ضایعاتی شده و در حال بازسازی خود بودند. مشکلات اقتصادی در کشور زیاد بود و تحریمها فشار زیادی به مردم وارد می کرد. دولت توان حمایت و پشتیبانی از دو نیروی مسلح را نداشت و همین مسائل باعث شده بود تا برخی از خبرگان، زبدگان و کارشناسان طرحی را آماده و خدمت مقام معظم رهبری ارائه کنند مبنی بر اینکه چون نمیشود از دو نیروی نظامی حمایت و پشتیبانی کرد، بهتر است این دو نیرو ادغام شوند.
مقام معظم رهبری با همان فراست و دوراندیشی که داشتند، فرمودند که من ادغام را نمیپذیرم و ارتش و سپاه باید بعنوان دو سازمان مجزا ولی هم راستا باقی بمانند و مسیرشان را ادامه دهند.
اتفاقاتی که بعد از این فرمان افتاد و واقعیتهایی که در صحنه عمل رخ داد، به خوبی نشان داد که مقام معظم رهبری چقدر دوراندیشی و عمق نگاه داشتند که وقتی ارتش و سپاه را به عنوان دو سازمان مجزا نگهداری میکنند، در آینده تا چه میزان میتوانند نقش آفرینی کنند.
تصمیم پس از جنگ ایشان و حفظ ارتش و سپاه برگرفته از همان اقدام شجاعانه امام بود و نشان دادند که ایشان پا جای پای حضرت امام (ره) میگذارند و کشتی انقلاب را به همان سمتی که امام ترسیم فرمودند، هدایت می کنند.
* آیتالله خامنهای نیروهای مسلح را به قابلیت «بازدارندگی» رساندند
امیر پوردستان: نگاه مقام معظم رهبری به نیروهای مسلح، نگاه ویژهای است و اگر دقت کنید در دیداری که با دانشجویان داشتند فرمودند «مدیریت نیروهای مسلح با من است» و تفکیکی قائل میشوند بین قوه قضائیه و صداوسیما و نیروهای مسلح. ایشان می توانستند این مدیریت را به فرد دیگری واگذار کنند، اما من گمان میکنم اصلی ترین دلیلی که مقام معظم رهبری شخصاً مدیریت نیروهای مسلح را پذیرفته اند، به جهت اهمیتی است که امنیت در کشور دارد.
امنیت عاملی است که سبب می شود بقیه فعالیتها در کشور ساری و جاری باشند و اگر امنیت نباشد فعالیت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و … معنایی نخواهد داشت و این مسئولیت مدیریت نیروهای مسلح با تمام سنگینی بار را ایشان علیرغم تمام مشغلهای که در جایگاه رهبری نظام دارند، به عهده گرفتهاند.
نظر شما