به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، آداب و سنن جوامع به رغم دیرپایی، دارای ویژگی تغییرپذیری است به ویژه جوامع در حال گذار که به دلایل مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی، سیر دگرگونی ها در آن شتاب بیشتری می یابد.
اواسط دهه گذشته بود که ساخت و نمایش فیلمی با عنوان «چند می گیری گریه کنی؟» دگرگونی یکی از اصلی ترین سنت ها را در کمرکش تحولات تازه اجتماعی به تصویر کشید؛ افرادی که در یک موسسه استخدام شده بودند تا در کنار رتق و فتق کنندگان مراسم عزای متوفی، نقش نزدیکان وی را نیز بازی کنند و در ازای مویه کردن و رنجه بر صورت کشیدن حقوق بگیرند.
استخدام کَسان صوری برای امور و مقاصد مختلف دیگر تعجب برانگیز نیست. امروز یکی از روزنامه ها از فعالیت صفحاتی در فضای مجازی خبر داد که کارویژه اصلی آن ارسال «خواستگار صوری» به همه شهرهای ایران است.
اصلی ترین ماموریت خواستگار اجاره ای این است که اعتباری ساختگی را به خانواده دختران دم بخت اعطا کند؛ خانواده هایی که به دلیل مصائب ازدواج جوانان یا شرایط سختی که پیش روی هم کفو خود گذاشته اند نگران در خانه ماندن دخترانشانند.
می توان حدس زد که این خواستگارانِ صوری با خودرو و لباس های گرانقیمت و نیز چهره و عناوین رشک برانگیز می توانند ضمن ارتقای شان و اعتبار خانواده دختران دم بخت، بر بهای ترانسفر به خانه شوی بیافزایند؛ وضعیتی که کمترین وجه تاسف بار آن گسترش چشم و همچشمی و کشیدن شدن آن به فازهایی بدیع و محیرالعقول است و اصلی ترین مایه نگرانی برانگیزش کالایی شدن پدیده مقدسی چون ازدواج.
امروز وضعیت به گونه ای است که شنیدن از این دست ماجراها دیگر چندان تعجب برانگیز نیست. اگر سال ها پیش اقشار سنتی و حتی معمولی های جامعه با شنیدن از «همباشی»، «جشن طلاق» و … دست بر پشت دست یا پیشانی زده یا می گفتند دوره آخرالزمان شده است، اما اینک پدیده های ضدهنجاری یا نامتعارف سرسختانه جای پایی را میان سبک های جدید زندگی می جویند.
چند روز پیش ماجرای «فورمالیته» در مراسمات ازدواج، در فضای مجازی داغ شده بود؛ فورمالیته شامل تصاویری از فرایند آشنایی و مهرورزی زوج های جوان که پیش از عروسی نوشته، کارگردانی و فیلمبرداری می شود و در بخشی از مراسم پیش روی میهمانان به نمایش درمی آید؛ کلیپ هایی که بسیاری از کاربران فضای مجازی با توصیف آن با عبارت «فیلم هندی» بیشتر روی وجه «لمپن» بودن آن انگشت می گذارند اما معلوم نیست خود در مواجهه با درخواست شرکت در یک فورمالیته از سوی شریک آتی یا آنی زندگی چگونه رفتار کنند.
برخی فورمالیته از نوع یادشده را نسخه پیشرفته و تغییر یافته مراسمی می دانند که به خاطر دشواری های آداب و رسوم امروز ازدواج شکل گرفته تا عروس و داماد و خانواده آنان چند روز پیش از مراسم اصلی در سالن و باغ تالارهای پرهزینه، نمایش های مربوط به آن را سرِ فرصت و بدون استرس و خستگی انجام دهند.
سخن گفتن از ضرورت ساده گرفتن مراسم ازدواج مکرراً و از چپ و راست و بالا و پایین به گوش می رسد اما افراد و خانواده ها دوری گزیدن از مراسم های رو به فربگی و پیچیدگی و نیز کمرشکن را عین بی اعتباری و سرشکستگی می دانند.
اگر زمانی ساده بودن ارزش بود و اینک در رسانه ها هم بعضاً ارزش معرفی می شود، متاسفانه اینک برای بسیاری نمود فرومایگی و بی منزلتی و حتی بی آبرویی است. برخی می گویند مردم در این میان زیاد تقصیر ندارند چون فرهنگ لاکچری، ازدواج های پرزرق و برق، ویلاهای هوش پران از سر و خوشگذرانی های بدیع، نوظهور و پرریخت و پاش بیش از همه در میان آقازاده ها و پیرامونیان منصبداران به چشم می آید.
حتی در اکثر سریال های صدا و سیما، زندگی معمولی های جامعه به تصویر در نمی آید یا اگر هستند معمولاً پیرامون نقش های اصلی شامل، پسر یا دختر صاحب کارخانه، وکیل کارکشته و پولساز، پزشک مرفه و … از سیاهی لشکر فراتر نمی روند.
البته برخی می گویند زندگی فورمالیته ویژگی گریزناپذیر زندگی های امروزی است. در تهرانی که سفر از غرب به شرق آن همچون رفتن از شهری به شهر دیگر است شماری می گویند حتی باید مراسم هایی چون دید و بازدید عید را منسوخ کرد و به جای آن خانواده ها را همچون مراسم عروسی در یک تالار گرد هم آورد.
تغییر و تحولات در آداب و رسوم بر اساس مقتضات امری گریزناپذیر است اما آنچه فورمالیته را هولناک میسازد فرایند تهی شدن زندگی از معنای آن است که اینک مصادیق آن را به شکلی پرشمار می توان به چشم دید و جابجا شدن جایگاه هنجارها و ضدهنجارها را در جامعه به نظاره نشست.
نظر شما