به گزارش نشریه پولیتیکو، در این مقاله نوشته "کنستانتین ریشتر" که رمانی به زبان آلمانی درباره مرکل و بحران آوارگان نوشته، آمده است: بسیاری از مردم آلمان فکر کردند که صدر اعظم کشور حتی ممکن است دوره ریاست خود را به پایان نرساند. اما مشخص شد که این نظر اندکی زودهنگام بوده است. احتمال میرود که کشور آلمان حداقل چند سال دیگر گرفتار مرکل باشد. این بدان علت نیست که دولت ائتلافی مرکل از شش ماه پیش باثبات تر شده یا مرکل با ایدههای جدید وارد شده و انرژی تازه ای به کشور وارد کرده است؛ بلکه علت آن است که شخص دیگری وارد میدان نشده است.
ظهور و افول "آنگریت کرامپ – کارنبائور" جانشین مرکل در مقام ریاست حزب اتحاد دموکرات مسیحی، تازهترین نسخه از داستانی است که مدام تکرار میشود. جانشین بالقوه صدر اعظم از داخل یا بیرون از حزب مرکل ظاهر میشود و به عنوان صدر اعظم بعدی مورد توجه قرار میگیرد. سپس شک و تردیدها مطرح میشود. نامزد مطرح شده بجای تعهد به چالش کشیدن مرکل، تردید میکند و اشتباهاتی مرتکب میشود. میزان محبوبیت مردمی ابتدا به آرامی و سپس به سرعت کاهش مییابد و بار دیگر همه به مرکل باز میگردند.
سایر کشورهای بزرگ به حالت جنگ سرد بازگشتهاند و رهبران مقتدر مشغول خودنمایی هستند اما نه در آلمان. آلمانیها ثبات را ترجیح میدهند و با توجه به گذشته این کشور، این احتمالاً چیز خوبی است. اما با این حال بالاخره روزی باید شخصی پیدا شود که مایل باشد سکان امور را به دست بگیرد.
برای درک مسیر دشوار پیش روی جانشین بالقوه مرکل نگاهی به مارتین شولتس بیاندازید. این سیاستمدار سوسیال دموکرات دو سال پیش به عنوان جانشین مرکل مطرح شد. آلمانیهای خارج از حزب هم او را دوست داشتند و نرخ محبوبیت او بالا بود. "مارکوس فلدنکریشن" خبرنگار اشپیگل در ماههای منتهی به انتخابات به دقت شولتس را دنبال میکرد و شاهد بود که شولتس چگونه از توش و توان افتاد و چگونه در برابر تردیدها و بی تصمیمی تسلیم شد و حتی نتوانست درباره یک راهبرد تصمیم بگیرد که آیا خونسردی خود را حفظ کند یا وارد مبارزه شود.
جالب اینکه شولتس تنها زمانی اعتماد خود را بازیافت که مشخص شده بود مرکل پیروز شده است. در شب انتخابات با مشخص شدن نتایج انتخابات، شولتس با لحنی مبارزه جویانه در برابر مرکل ظاهر شد. با نگاهی به روایت خبرنگار اشپیگل این برداشت حاصل میشود که هم سیاستمداران آلمانی بسیار دقیق و محتاط هستند و هم جامعه مانع از ابراز وجود کامل آنها میشود.
آخرین سیاستمدار آلمانی که اشتهایی بدون مانع برای قدرت داشت "گرهارد شرودر" سلف مرکل بود که هم یک سوسیال دموکرات بود. او از تصمیمات دشوار گریزان نبود. اقتصاددانها هنوز هم به او برای اصلاحات جنجالی بخش رفاه اجتماعی آلمان اعتبار میدهند. اما شخصیت شرودر با دوره خودش همسان نبود و در پایان مرکل او را از میدان به در کرد. او میدانست که برای گرفتن جای مرکل تنها باید آرام باشد و تماشا کند تا شرودر خودش را نابود کند. شرودر در مناظره تلویزیونی با تکبر گفت که مرکل هرگز صدر اعظم نخواهد شد اما او اشتباه میکرد و مردم آلمان آماده صدر اعظمی مانند مرکل بودند.
"توماس باگر" مشاور فرانک والتر اشتاین مایر یکی دیگر از چالشگران شکست خورده مرکل میگوید: برای کشوری که با یک رهبر فاجعه آمیز زیانهای شدیدی دیده است، بسیار اطمینان بخش بود که نیروهای بزرگتر اما انتزاعی تاریخ مواظب مسیر کلی کشور خواهند بود. از دیدگاه باگر، مردم آلمان نتیجه گیری کردند که اشخاص تنها در حاشیه مهم هستند. شخصی که مهم نبود یا وانمود میکرد که مهم نیست، مرکل بود. او از ورود به مناقشههای آشکار یا مناظرههای داغ اجتناب کرد و خود را با نمایشی از افتادگی عرضه کرد.
او مخالفان را از طریق نادیده گرفتنشان خنثی کرد و وقتی این کار جواب نمیداد هم استدلالهای آنها را جذب میکرد. مرکل در امور خارجی پراگماتیک بود و توجه خاصی به جزئیات داشت و مهارتی در رسیدن به سازش داشت. آیا مرکل هنوز با زمانه خود همساز است؟ این روزها افراد بار دیگر مهم هستند. و در حوزه سیاست های مقابلهای، صدر اعظم آلمان رقیب افرادی مانند دونالد ترامپ یا ولادیمیر پوتین نیست.
دو سوم مردم آلمان بتازگی گفتند که مرکل احساس خوبی به آنها در یک جهان ناآرام میدهد. به بیان دیگر مردم آلمان در وضعیت انکار هستند و به صدر اعظم کهنه کار خود چسبیدهاند و میخواهند به جشن خود ادامه دهند گویی سال ۱۹۹۹ است.
مردم آلمان در مقطعی باید با واقعیت جدید رو به رو شوند. آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد و پرجمعیتترین کشور اروپا در مرکز تحولات جاری است. آیا آلمانیها در رویارویی اقتصادی با چین یا در یک جنگ (احتمالی) با ایران در کنار آمریکا خواهند بود؟ موضع آلمانیها درباره روسیه چیست؟ آیا آماده رهبری اتحادیه اروپا به سوی همگرایی بیشتر و پذیرش مسئولیت مالی بیشتر هستند؟ درباره ارتش و صنعت خودرو چه موضعی دارند؟ و این فهرست ادامه دارد.
مرکل هنوز هم محبوب است اما در موضعی نیست که "رهبری" مورد نیاز اکنون را ارائه دهد. مرکل برای نجات دولت ائتلافی خود وارد عمل شده و قول اقدامات مهمی در زمینه تغییرات آب و هوایی را داده اما سوسیال دموکراتها شریک دولت ائتلافی در هر زمان ممکن است از دولت ائتلافی خارج شوند. حزب خود مرکل نیز مشکلاتی دارد و انتخابات محلی پاییز آینده در ساکسونی (زاکسن)، براندنبرگ و تورینگیا ممکن است موجب تقویت بیشتر "آلترناتیو برای آلمان" و حزب سبزها شود. نوعی "تغییر رژیم" محتمل به نظر میرسد. در این صورت چه کسی زمام را به دست میگیرد؟ تا کنون چهرههایی مانند "فردریش مرتس" و "آنگرت کرامپ- کارنبائور" از حزب دموکرات مسیحی مرکل و "رابرت هابک" از حزب سبز مطرح شدهاند.
مرتس که محبوب محافظه کاران سنتی است پاییز سال گذشته در پی انتخابات در "هسه" بار دیگر ظاهر شد. او وعده سخت گیری درباره مهاجرت و پس گرفتن آرا از راست افراطی را داده است.
اما او هم خیلی زود کمرنگ شد و پرسش های مطرح شده درباره درآمد سالانه چند میلیون یورویی او را در موضع دفاعی قرار داد. هابک و "آنالنا بائرباک" از حزب سبزها نیز از چهرههای مطرح هستند و از هابک به عنوان رهبر (صدر اعظم) بعدی آلمان یاد میشود. اما سبزها نیز نگران هستند که اشتیاق عمومی به هابک نیز ممکن است بزودی رنگ ببازد و از این رو میگویند که خواهان آن هستند که مرکل دوره خود را به اتمام برساند. خود هابک هم گفته که فعلاً علاقهای به قدرت ندارد.
آیا هیچ فرد محتمل دیگری وجود ندارد؟ البته که هست. یک سیاستمدار آلمانی هست که همانند هابک محبوب است و افتاده و فروتن و پراگماتیک است و.... اما نام او مرکل است و در ماه اکتبر گفت که در مسیر خروج از قدرت است. آیا کسی نمیخواهد صدر اعظم شود؟ لطفاً؟
نظر شما