به گزارش روزنامه اعتماد؛ قرار است در طول هفته جاری جارد کوشنر، داماد و مشاور دونالد ترامپ به اردن، مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سرزمین اشغالی فلسطین سفر کند.
همزمان با این تحولات یک هیات ارشد از حماس به تهران آمده است. در این سفر مقام معظم رهبری در دیدار صلاح عاروری، معاون دفتر سیاسی حماس، طرح معامله قرن را «یک توطئه» خواندند که باید با آن «مقابله کرد.» نزدیک به یک سال است که تیم تهیهکننده معامله قرن، وعده رونمایی از آن را دادهاند اما هر بار به بهانهای رونمایی از این طرح به تاخیر میافتد.
ناتوانی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالگر سرزمین فلسطین در تشکیل کابینه، تازهترین بهانه تیم «معامله قرن» برای به تاخیر انداختن از رونمایی آن بود.
خبرنگار روزنامه اعتماد از سلمان رضوی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه در مورد اهداف واشنگتن از ارایه این طرح و محتوای آن پرسیده است.
رضوی معتقد است که این طرح مشابه طرحهای دیگری که از سوی ۴ رییسجمهور پیشین امریکا برای حل و فصل مناقشه خاورمیانه ارایه شده است، شکست خواهد خورد و بختی برای پیروزی ندارد.
وی در خصوص این سوال خبرنگار اعتماد که هدف دولت امریکا از طرح معامله قرن چیست؟ می گوید: در طول ۳۰ سال گذشته از زمانی که شاهد فروپاشی شوروی بودیم و امریکا تلاش کرد با طرح نظم نوین جهانی نظام تک-چند قطبی را در جهان حاکم کند، یکی از مناطقی که امریکا توجه عمدهای برای پیادهسازی نظم نوین جهانی به آن نشان داد، منطقه خاورمیانه و غرب آسیا بود. طبیعتاً در این منطقه، مهمترین مساله جاری مناقشه فلسطین بود و همچنان باقی مانده است. روسای جمهوری امریکا در ۳ دهه گذشته همگی تلاش کردهاند با روشی در این پرونده منشا نقش و اثر باشند. در دوره کنونی دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده امریکا مانند ۴ سلف خود به دنبال نقشآفرینی است. طرحی که از سوی دولت ترامپ قرار است برای حل و فصل مساله فلسطین اعلام شود، معامله قرن نامگذاری شده که هر چند هنوز جزییات آن منتشر نشده است اما از طریق گزارشهای رسانهای و برخی گمانهزنیها میتوان به بخشی از محتوای آن پی برد.
رضوی در پاسخ به اینکه چه جزییاتی از این طرح منتشر شده یا قابل حدس است؟ افزود: در مورد جزئیات این طرح اولین نکته تهیهکنندگان آن است. جارد کوشنر، داماد و مشاور ارشد دونالد ترامپ، سرپرست تیم تهیهکننده این طرح است. جیسون گرینبلات، نماینده امریکا در روند صلح خاورمیانه و دیوید فریدمن، سفیر امریکا نزد رژیم اشغالگر، دو شخصیت اصلی دیگری هستند که در تهیه این طرح مشارکت دارند. این ۳ نفر کار خود را بر این اساس آغاز کردهاند که تجربیات ناموفق و تلاشهای بیسرانجام نفرات قبلی در امریکا را تکرار نکنند. به همین دلیل این افراد بر اساس تجربیات طرحهای پیشین به این نتیجه رسیدهاند که هنوز شرایط برای اعلام طرحشان آماده نیست. تاکنون محتوای این طرح ادعایی به صورت رسمی از سوی امریکا منتشر نشده و آنچه به عنوان مصادیق و مواد و مفاهیم محتوایی این طرح در رسانهها مطرح میشود، جسته و گریخته مطالبی است که از سوی برخی مقامهای امریکایی یا اسراییلی به رسانهها درز کرده است. بسیاری از این مواد افشا شده توسط رسانهها با توجه به اظهارنظرهای رسمی و اقداماتی که سوی تیم تهیهکننده طرح شنیدهایم تا حد زیادی نزدیک به واقعیت به نظر میرسند.
وی همچنین در خصوص طرحهای دولتهای پیشین امریکا که همگی بر اساس اصل تشکیل دو کشور بودند که از سوی سازمان ملل متحد پیشنهاد شد اما آیا طرح دولت ترامپ چنین اصولی را به رسمیت نشناخته است؟ می گوید: به شکل اجمالی میتوان گفت، طرح معامله قرن یک روایت اسراییلی از زبان کاخ سفید برای حل مناقشه اسراییلی- فلسطینی است. مثلاً یکی از اصلیترین نکات مورد اختلاف در مناقشه فلسطین، مساله آوارگان فلسطینی است. فلسطینیها معتقدند که ۶ تا ۷ میلیون آواره فلسطینی که از اراضی ۱۹۴۸ به دلیل اشغالگری اخراج شدهاند و به اردن، لبنان، سوریه و مصر پناهنده شدهاند باید به سرزمینهای خود برگردند. این موضوع از سوی طرف اشغالگر هیچ گاه پذیرفته نشده است و در طرح معامله قرن هم تا جایی که میدانیم، کوچکترین اشارهای به سرنوشت آوارگان نشده است. در مورد بحث مسجدالاقصی که از نظر فلسطینیان از جمله کلیدیترین مطالبات است در این طرح عملاً کل شهر قدیمی قدس، محلی که حرم شریف در آن واقع شده به اسراییل سپرده میشود و عملاً فلسطینیها را از کنترل، مدیریت و حضور در مسجدالاقصی محروم میکند. نکته سوم شهرکهای یهودینشین است. شهرکها ساختمانها و شهرهایی است که در کرانه باختری و اراضی اشغالی ۱۹۶۷ برای زندگی صهیونیستها ساخته شده است. سازمان ملل متحد و تقریباً همه کشورهای دنیا، اراضی ۱۹۶۷ را سرزمینهای اشغالی و متعلق به دولت آینده فلسطین به رسمیت میشناسند در نتیجه حتی در صورت پذیرش حق موجودیت اسراییل در کنار فلسطین این شهرکها و ساکنان آن باید جمعآوری شوند.
مساله دیگری که در این طرح نادیده گرفته شده، مساله مرزها، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی فلسطین است. در ایده دو دولتی، مرزهای فلسطین و حاکمیت دولت فلسطینی در مرزهای کرانه باختری رود اردن و نوار غزه، دو منطقهای که از اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ هستند، محسوب میشود. عملاً با رسمیت بخشیدن به شهرکهای یهودینشین، این مرزها جابهجا میشود هر چند آنگونه که از برخی اظهار نظرهای مقامهای رژیم اشغالگر و طراحان معامله قرن برمیآید، اصولاً مفهومی با عنوان دولت مستقل فلسطینی را قبول ندارند بلکه منظور از تشکیل فلسطین قرار دادن مسائل اقتصادی و اجتماعی و بخشی از مسائل امنیت داخلی فلسطینیهای ساکن کرانه باختری و غزه در اختیار یک تشکیلات نسبتاً خودمختار است. اینکه فلسطینیها ارتش مستقل، پول مستقل و روابط خارجی مستقل داشته باشند، اسراییلیها نمیپذیرند.
این کارشناس مسایل خاورمیانه در پاسخ به این سوال که با این تعاریف هیچیک از مطالبات فلسطینیان در این طرح پیشبینی نشده است. تاکید کرد: دقیقاً! به همین دلیل هم هست که بعد از سالها اختلاف نظر و درگیری، گروههای فلسطینی از تشکیلات خودگردان تا حماس در مورد این مساله با یکدیگر اتفاق نظر دارند. من نمونهای به خاطر ندارم که در طول یک دهه گذشته تشکیلات خودگردان فلسطینی و جنبش فتح در موضوعی با امریکا مخالفت کرده باشد و موضعی مشابه گروههای مقاومت اتخاذ کند.
اما در موضوع معامله قرن، تمام گروههای فلسطینی متوجه شدهاند که پذیرش این توافق به معنای تقدیم کردن دو دستی تمامی حقوق فلسطینیان به اشغالگران است. اما حتی محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی هم حاضر به پذیرش این طرح نشده است و از کشورهای عربی متحد خودش خواسته بود تا در کنفرانس بحرین مشارکت نکنند و اقدام مشارکتکنندگان را نوعی خیانت به آرمان فلسطین توصیف کرده بود. چنین اتفاق نظری میان تشکیلات فلسطین و گروههای مقاومت دستکم در یک دهه گذشته بیسابقه است.
وی در ادامه در پاسخ به اینکه برنامه امریکاییها برای کسب رضایت یا وادار کردن فلسطینیها به پذیرش توافق چیست؟ وقتی چنین اتفاق نظری در مخالفت با معامله قرن وجود دارد، آیا امریکاییها قصد دارند با زور فلسطینیها را مجبور به پذیرش آن کنند؟ افزود: متاسفانه سیاستی که امریکاییها در پیش گرفتهاند، اجرا پیش از اعلام است. یعنی عملاً محتویات طرح اعلام نشده خود را پیش از مذاکره و توافق، اجرایی میکنند. برای مثال تصمیم دونالد ترامپ برای انتقال سفارت ایالات متحده در سرزمینهای اشغالی از تلآویو به قدس یک معنای مشخص دارد. یعنی اینکه عملاً حاکمیت فلسطین بر قدس را به رسمیت نمیشناسم، مصوبات سازمان ملل متحد در مورد توقف فعالیتهای دیپلماتیک در این شهر را قبول ندارم، اشغالی بودن این شهر را نمیپذیرم و آن را پایتخت اسراییل میدانم. بحث انتقال سفارت امریکا از تلآویو به قدس اشغالی، سال ۱۹۹۵ اولینبار در کنگره امریکا تصویب شد اما همه ۳ رییسجمهور پیشین امریکا از اجرای آن عملاً سر باز زده یا در اجرای آن تعلل کرده بودند. بخشی دیگر از اقدامات امریکا شامل قطع کمکهای مالی به تشکیلات خودگردان فلسطینی و سازمان امدادی آنروا برای کمک به آوارگان فلسطینی است. اقدام دیگر امریکا به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم اشغالگر بر بلندیهای جولان، بخشی از استان قنطریه سوریه است. دولت اشغالگر انضمام این سرزمینهای اشغالی را سال ۱۹۸۱ اعلام کرده بود اما هیچ کشوری در جهان حاکمیت این رژیم را بر بلندیهای جولان نپذیرفته است به جز ایالات متحده امریکا که بعد از ۳۸ سال در دوران ترامپ آن را به رسمیت شناخت. دولت امریکا همواره شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی را دستکم در بیانیههای دیپلماتیک محکوم یا تقبیح میکرد اما دولت کنونی امریکا عملاً این اقدام را متوقف کرده است و هیچ اعتراضی به اقدام غیرقانونی شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی نشان نمیدهد و عملاً دست رژیم اشغالگر را برای توسعهطلبی در سرزمینهای فلسطینی باز گذاشته است.
رضوی در پاسخ به اینکه نهایتاً امریکا نمیتواند تا ابد از مواجهه با فلسطینیها در این معامله اجتناب کند، فکر میکنید برنامهای برای این مواجهه داشته باشند؟ اظهارداشت: واشنگتن تلاش میکند تا با فشار و تهدید و تحریم به جای فلسطینیها، کشورهای عربی را طرف معامله خود قرار دهد. کشوریهایی که به هر تقدیر یا میزبان آوارگان فلسطینی هستند یا خود را زعیم جهان عرب معرفی میکنند. در کنفرانس اخیر بحرین که راهکار اجرای بخش اقتصادی معامله قرن بود شاهد بودیم که هیچ نمایندهای از فلسطینیها حضور نداشت بلکه این امریکاییها، اسراییلیها و تعدادی از نمایندگان برخی از کشورهای عربی بودند که رایزنی میکردند. این اقدام در واقع با یک تیر دو نشان زدن است، عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسراییل و حذف فلسطنیان از مذاکرات معامله قرن. آنگونه که تهیهکنندگان طرح معامله قرن گفتهاند، هدف این است که اگر حتی این طرح موفق نشود «دستکم واقعیت منطقه را تغییر دهد» یعنی اینکه حتی اگر حل و فصل مساله فلسطین با طرح امریکایی ممکن نشود آنها عملاً بحث عادیسازی روابط کشورهای عربی و اسراییل را پیش بردهاند.
وی در خصوص اختلاف نظر کشورهای عربی در مورد این طرح افزود: شواهد نشان میدهد که گروهی از نورسیدهها و نوکیسهها مانند محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی یا محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، خلاف مقامهای سنتی و عربهای اصیل فکر میکنند. قدرت سیاسی و اقتصادی در بخشی از کشورهای عربی در اختیار این افراد قرار دارد و امید اسراییل و امریکا به باقی ماندن سلطه این افراد در قدرت کشورهایشان است. در واقع امید طراحان معامله قرن این است که به ویژه در عربستان سعودی، تجمیع قدرت در اختیار محمد بن سلمان افزایش پیدا کند تا با همکاری او بتوانند این طرح را در کشورهای عربی غالب کنند.
اما واقعیت این است که قضیه فلسطین یک پرونده جدید و سطحی نیست بلکه یک مساله عمیق و تاریخی است که نه تنها میلیونها فلسطینی بلکه میلیونها مسلمان و عرب در سراسر جهان دیدگاههای خاص خود را نسبت به آن دارند. امریکاییها تصور میکنند که با توافقی پشت درهای بسته با ۴ مقام عربی و چند فلسطینی سازشکار میتوانند کل قضیه را به سادگی فیصله دهند اما به این راحتی هم نیست.
به گفته رضوی؛ آنچه امروز جلوی امریکا را برای اجرای طرحهایش میگیرد، مقاومت مردم فلسطین است. وی تاکید کرد: چه چیز باعث شد، اسراییلیها بعد از ۱۸ سال از جنوب لبنان عقبنشینی کنند؟ مقاومت حزبالله بود. چه چیزی باعث شد از غزه عقبنشینی کنند؟ مقاومت حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت غزه. در این قضیه هم مقاومت فلسطین مبارزه خواهد کرد البته هر اندازه حمایت اسلامی و عربی از مقاومت افزایش پیدا کند، دستاوردهای مبارزه هم بیشتر خواهد بود. مقاومت اصلیترین مانع در برابر معامله قرن است و گروههای مقاومت اصلیترین متغیر تعیینکننده سرنوشت فلسطین هستند. من معتقدم که به رغم فشارهای امریکا این طرح هم مانند طرحهای پیشین با شکست مواجه خواهد شد.
این کارشناس مسایل خاورمیانه در خصوص اینکه آیا طرح معامله قرن با پایان حکومت ترامپ از میان میرود یا اینکه استراتژی اصلی امریکا در قبال مساله خاورمیانه همین باقی خواهد ماند؟ تاکید کرد: واقعیت این است که متغیر تعیینکننده در سرنوشت فلسطین، دولت و حکومت امریکا نیست. ما هر دو جناح حاکمیت امریکا و طرحهایشان را مشاهده کردهایم. از لیبرالترین جناح دموکراتهای امریکا تا محافظهکارترین آنها، طرحهای خود را ارایه دادهاند. اگر هدف طرحهای امریکایی مانند دوره اوباما کم کردن درگیری و تنشهای فلسطین باشد که با لجاجت صهیونیستها با شکست مواجه میشود، یا طرحی است که برای امتیازدهی به اسراییلیها طرحریزی میشود که با مخالفت فلسطینیها و گروههای مقاومت مواجه میشود. به نظر من اصل قضیه این است که سرزمینی توسط عدهای متجاوز اشغال شده و راهحل آن رفع اشغال و پایان اشغالگری است. هر چند دو طرف این دعوا بعد از دههها نبرد دچار استهلاک شدهاند و علاقهمند هستند به نوعی آتشبس برسند اما این آتشبس یا سازش، راهکار نهایی نخواهد بود چراکه هم در میان اسراییلیها عده زیاد و قدرتمندی وجود دارند که راهحل دو دولتی را نمیپذیرند و هم در میان فلسطینیان بسیاری سرزمین فلسطین را موقوفه اسلامی میدانند و راهحل دو دولتی را قبول ندارند.
نظر شما