۲ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۳۳
کد خبرنگار: 2091
کد خبر: 83407738
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

معرفی کتاب(۲۸)

از سرفه، از سکوت

۲ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۳۳
کد خبر: 83407738
از سرفه، از سکوت

سمنان- ایرنا- داستان‌هایی که اصولا دانای کل آن‌ها را روایت می‌کند، هر کدام به جبهه، جنگ و آثار بعد از جنگ تحمیلی ایران و عراق پرداخته است؛ این شیوه مجموعه داستان «از سرفه، از سکوت» نوشته مهدی زارع است.

کتاب «از سرفه، از سکوت» مجموعه داستان‌هایی است که راوی از کلیدی‌ترین عناصر داستان به حساب می‌آید و ذهن خواننده تا حد زیادی در گرو روایت‌های آن است.

این راوی گاهی با بیان تک‌گویی‌های درونی شخصیت‌های اصلی داستان، اجازه دسترسی خواننده به ذهن شخصیت‌هایی مانند «گل بوته» در داستان «تمام مریم‌ها» را صادر می‌کند.

روایت‌هایی به طور نسبی پیچیده که تامل خواننده را به میدان می‌کشاند، آمیخته ای از روایت‌های دانای کل و من راوی با تکنیک‌های تک گویی‌های درونی، نوعی تلاقی روایت‌های کلاسیک و مدرن که ذهن خوانندگان «از سرفه، از سکوت» را به سمت نمایش رمان‌ها و داستان‌های پست مدرن نزدیک می‌کند.

نویسنده با تکنیک غیرساده نویسی و گاهی سعی در پیچیده نویسی، خواننده را تا انتهای داستان می‌کشاند و از شهادت بابای مدرسه در زیر بمباران و یا از قطع شدن یکی از دست‌های معلم ورزشی که دروازه بان تیم فوتبال است و هیچ وقت گل نمی خورد، خبر می‌دهد.

انتشار کتاب «از سرفه، از سکوت» را انتشارات سوره مهر به عهده داشته است و تمام مریم‌ها، الف دیوان، موشک‌های تاشده، گردو خاک لعنتی، از سرفه، از سکوت، من را به اسم خودم صدا بزنید، می‌خندد، رگ برگ‌ها، توری، بیدارشو، نفس بکش، سین و شین زمزمه، دیگه تمام شد، عکس‌هایت و سنجاقک جنگی، عنوان ۱۴ داستان این کتاب ۸۰ صفحه‌ای است.

انتخاب جمله‌ای از شخصیت داستان «از سرفه، از سکوت» در پشت جلد کتاب، حکایتی از احوال یک مجروح شیمیایی است که همسرش سرفه می‌کند، دخترش هم سرفه می‌کند.

«بعضی وقت ها کلماتی هستند که سراسر یک مرد را تسخیر می‌کنند. نه آنگونه که مثلاً سرمابخوری و تمام تنت شل شود. نه. مثل وقتی که می‌گویند مُرده و تو نمی دانی چه کسی مرده است و تمام عزیزهایت را جلوی چشمت میبینی.»

بخشی از کتاب

در بخشی از داستان «من را به اسم خودم صدا بزنید» می‌خوانیم: وکیلم دستش را روی شانه من می‌گذارد و با آن دستش به چند نفر داخل دادگاه اشاره می‌کند. می‌گوید: «شما حضار بزرگوار و شما قاضی محترم! اگر به جای این نوجوان می‌بودید که پدرتان را در دو سالگی از دست می‌دادید و در محل‌های کثیف، دور از امکانات تحصیلی و در کنار معتادانی که توصیفاتشان در جلسات قبلی دادگاه ارائه شده، زندگی می‌کردید و تهمت‌های مختلف خانوادگی همیشه همراهتان بود و اگر برای خدمت به وطن به سربازی اعزام می‌شدید و آن وقت اراشدتان برای تفریح هر روز، تنبیهات مضحک ابداع می‌کردند…» در اینجا دیگر دست‌هایش را از روی شانه ام برداشته. این چیزها که می‌گوید مطمئناً به من ربطی ندارد و حالا که دستش را از شانه‌ام برداشته راحت ترم.. دستش را روی میز می‌گذارد. نمی‌خواهم دوباره صحبت کند. می‌خواهم فقط همین طور دست‌هایش را تکان بدهد و همین. می‌گوید: «اگر برای تنها یک مرخصی مجبور شوید خدمتکار مضحک همگروهانی هایتان شوید و اگر باز هم توهین‌های مکرر به خانواده‌تان ادامه پیدا کند…» دوباره مکث می‌کند. دستش را به سمت همان چند نفر طوری تکان می‌دهد که انگار برای تمام مردم دنیا صحبت می‌کند. بی ربط می‌گوید. این حرف‌ها چه ربطی به من دارند.


درباره نویسنده

مهدی زارع در پنجم خرداد ۱۳۶۰ در سمنان متولد شد. علاقه وی به داستان‌نویسی او را به کلاس‌های محمد حسن شهسواری در مدرسه رمان کشاند و همچنین از حضور استادانی چون فیروز زنوزی جلالی، ابوتراب خسروی، مجید قیصری، محمدرضا گودرزی و جواد جزینی بهره برده است.

وی در رشته روانشناسی عمومی تحصیل کرده و هم‌اکنون مسئول دفر آفرینش‌های ادبی حوزه هنری استان سمنان است.

کسب رتبه های نخست جشنواره داستان کوتاه شب‌های شهریور، سراسری تهران، جشنواره داستان کوتاه داستان‌های ایرانی، سراسری مشهد، نفر دوم جشنواره داستان کوتاه کشف لحظه، سراسری تهران و نفر سوم جشنواره داستان کوتاه داستان‌های ایرانی و سراسری مشهد، از جمله دستاوردهای این نویسنده است.

دیگر آثار نویسنده:

مجموعه شعر «نزدیکترین ستاره به تاریکی»، رمان «پادشاه زیر درخت نارنج»، رمان «اتوبوس پاکستانی» و رمان «تحریر دیوانگی» از دیگر آثار مهدی زارع است.

۷۳۴۲/‏۶۱۰۳