در گزیده ای از گفت و گو روزنامه ایران با سیدجواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش آمده است: هرکسی مسئولیتی قبول میکند میخواهد مشکلات و مسائل را برطرف کند. اگر فردی حس کند کاری نمیتواند انجام دهد خلاف رویه انسانی و شرعی است که مسئولیتهای بزرگ را قبول کند. بنده یک توانی دارم و این توان را با تمام وجود در اختیار آموزش و پرورش گذاشتهام. به قول شما آموزش و پرورش با مشکلات بسیار زیادی روبهرواست و به تعبیر من آموزش و پرورش با دریایی از مشکلات مواجه است. اما اگر بگویم که ما همه این مشکلات را حل میکنیم اشتباه است چرا که خودمان در این مشکلات غرق خواهیم شد. یکی از کارهای مهم ما اولویتبندی مسائل در حوزه مختلف است. باید مشکلات را شناسایی کنیم و انرژی خودمان را صرف این مسائل کنیم. مطمئنم با بسیج نیروهای درونسازمانی و برونسازمانی بتوانیم مشکلات را حل کنیم.
یکی از اولویتهای جدی، وضع معیشتی و منزلتی معلمان است، در بحث منزلت معلمان ما مشکلی نداریم. در بعد معیشت مشکلاتی وجود دارد. هماکنون دولت بهخاطر تحریمها در شرایط مالی مناسبی نیست اما همین دولت به آموزش و پرورش و معلمان نگاه ویژهای داشته است. بودجه ۱۵ هزار میلیاردی آموزش و پرورش را بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان افزایش داده است، سهم بودجه آموزش و پرورش را از ۹ درصد به بالای ۱۳ درصد افزایش داده است. اما این کفاف نمیدهد هم معلمان و البته خود دولت از این موضوع راضی نیستند و باید در این زمینه تلاشهای بسیاری انجام دهیم.
مهمترین کاری که میشود انجام داد این است که آموزش و پرورشهای استاندارد جهانی آموزش و پرورشهایی هستند که سهم بودجه آنها از بودجه ملی به ۲۰ تا ۲۵ درصد افزایش پیدا کند. ما باید تلاش کنیم در برنامههای هفتم و هشتم این سهم استاندارد جهانی را برای کیفیسازی آموزش و پرورش همچنان ادامه دهیم. ما همین الان بیش از ۹۲ درصد پوشش تحصیلی داریم، این بودجه موجود برای ۶۱ درصد پوشش تحصیلی استاندارد است و باید تلاش کنیم از طریق ظرفیتهای مجلس و دولت این سهم را افزایش دهیم. اما موضوع بسیار مهم دیگر توسعه مشارکتها است.
هیچ آموزش و پرورشی نمیتواند منابع کیفیتساز خودش را با صرف اتکا به بودجه دولتی تأمین کند. دوستانی را مأمور کردم که یک لایحه نظامنامه تعامل دستگاههای دولتی و عمومی با وزارت آموزش و پرورش تنظیم کنند که در قالب این تعاملات بخشی از موضوعاتی را که آموزش و پرورش نیاز دارد فراهم کند. سیاست دیگر ما مدیریت بر منابع و مصارف است، ما باید بپذیریم با این شکل اداره آموزش و پرورش گران اداره میشود و براحتی نمیتوانیم به ارتقای کیفیت برسیم. در نظام جهانی دانشآموزان ابتدایی تا سال دوازدهم ۸ هزار ساعت از سال را در کلاس درس هستند، اما در ایران دانشآموزانمان ۱۲ هزار ساعت درس میخوانند؛ این ساعتها اضافی هستند. این ساعتهای اضافی بودجه آموزش و پرورش را میبلعد و آثار یادگیری را ضعیف میکند. بحث دیگر آزادسازی ظرفیتهای انبوه درونی آموزش و پرورش است، معتقدم آموزش و پرورش یک لشکر اقتصادی اما خفته است. ما هیچ وزارتخانهای را نداریم که به اندازه آموزش و پرورش امکانات داشته باشد. انبوهی از ظرفیتها در آموزش و پرورش داریم که از این ظرفیتها استفاده نشده است. یکی از برنامههای جدی من این است که یک تیم اقتصادی قوی را بگذاریم تا ظرفیتها را شناسایی کند.
معلمان باید به دو موضوع توجه کنند؛ اول اینکه دولت بیتوجه به آموزش و پرورش نیست، ما در همین دولت نظام رتبهبندی را اجرایی کردیم. برای اولین بار در طول تاریخ آموزش و پرورش ۴ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان خارج از بودجه سنواتی در دولت برای مرحله مقدماتی رتبهبندی تخصیص پیدا کرد. معلمها باید بدانند که بودجه آموزش و پرورش در همین دولت چند برابر شد. اما معلمها باید این مباحث را بدانند و دولت هم بداند که معلمها فیش حقوقیشان را نگاه میکنند. ما نباید به معلمها بهعنوان کارمند نگاه کنیم، دیدگاه من این است معلم، مربی است. مربی یعنی عنصر تربیتی خلاق و پویا که مرتب باید شایستگی خودش را برای تعلیم و تربیت بالا ببرد. رتبهبندی هم در کمیسیون اجتماعی مطرح است که تلاش میکنیم اول مهر این طرح را اجرایی کنیم، رتبهبندی کامل را در ادامه انجام میدهیم.
کسی نمیخواهد که آموزش و پرورش وابسته داشته باشد، آموزش و پرورش مستقل بر مبنای سند تحول حرکت میکند و مستقل پیش میرود. برای این موضوع ما میتوانیم با اجزا و ارکان نظام، نهادهای دولتی، عمومی و مجلس سه مدل ارتباط را برقرار کنیم؛ یکی از این مدلها تعارضی است ما اهل تعارض نیستیم ما میخواهیم همه دستگاههای دولتی، عمومی، مردمی و مجلس به کمک نمایندگان بیایند. ما تضاد و تعارض نمیخواهیم با دستگاهی داشته باشیم، بلکه میخواهیم همه را به مشارکت دعوت کنیم و از مقاومت دور کنیم. مدل دیگر هم تابعی است و ما بهعنوان مسئول یک جا بنشینیم تا دیگر دستگاهها برای ما تعیین تکلیف کنند. این فلسفه وجودی آموزش و پرورش را زیر سؤال میبرد. مدل دیگر هم تعاملی است، آموزش و پرورش اهدافی دارد و بر اساس آن اهداف مدیران ما با سازمان ارتباط برقرار میکنند.
من سیاسی هستم چون معتقدم اگر کسی بعد از ۴۰ سال از انقلاب اسلامی میگذرد سیاسی نباشد معلوم میشود هیچ تعهدی به انقلاب اسلامی ندارد. همانطور که پیامبر بزرگوار اسلام(ص) سیاسی بود و رهبر معظم انقلاب هم سیاسی است همه ما سیاسی هستیم، سیاسی که در مسیر اهداف انقلاب اسلامی حرکت میکنیم. منتقدان سیاسیکاری مدنظرشان است، نگاه یکجانبهگرایانه سیاسی سم است. من سیاسیکاری نمیکنم اما این را در مسئولیتهایم داشتم، بنده مدیرکل آموزش و پرورش خراسان بودم شما بررسی کنید و ببینید در آنجا سیاسیکاری داشتم. دورهای که بنده بودم همه فعالیتها تعلیم و تربیتی بود و از همه نیروها استفاده میکردم. در آن دوره بنده ۱۲۰ طرح نو در راستای سند تحول بنیادین به اجرا گذاشتم که در هیچ کجای کشور اجرا نشده بود. در همان دوره رتبه اول فرهنگ ترویج ایثار و شهادت را نه در بین مدیران آموزش و پرورش بلکه در بین کل دستگاههای کشور به دست آوردم. در همان دوره طرح شهیدپژوهی را طراحی کردم و ۶۲ هزار اثر شهیدپژوهی تولید شد. اگر قرار بود سیاسی باشم میتوانستم این کارها را انجام دهم چون بنده اهل سیاسیکاری نیستم، منتقدان میگویند سیاسی است. اما اگر با سیاستهای ما همخوان باشد دیگر سیاسی نیست!
باید بگویم آسیبهای اجتماعی در جامعه هم وجود دارد. همه قبول دارند که روند آسیبهای اجتماعی در کشور روند رو به رشدی داشته است. هماکنون در آموزش و پرورش دفاتری بهنام مراقبتهای اجتماعی، مشاوره و راهنمایی و دفتر انجمن اولیا و مربیان وجود دارد. معتقدم کل اجزای آموزش و پرورش کارشان در جهت کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی است، اما این سه دفتری که نام بردم بهطور ویژه روی آسیبهای اجتماعی دانشآموزان کار میکنند. البته در زمان آقای بطحایی ساختار عوض شد، دفتر مشاوره و مراقبتهای اجتماعی با هم ادغام شد که از نظرم اقدام بدی نبود. طرح مراقبتهای اجتماعی دانشآموزان در حال اجراست بنابراین قبول ندارم که هیچ کاری در زمینه آسیبهای اجتماعی دانشآموزان انجام نمیشود. در این زمینه بهترین اقدامات در حال اجرا شدن است این کارها را هم من نکردم، آقای بطحایی و آقای فانی انجام دادند. اما باز هم میگویم که این اقدامات کافی نیست. طرح نماد بهترین کار است اما این اقدام کفایت نمیکند ما معتقدیم مدرسه جعبهسیاه جامعه است، یعنی اگر در مدرسه کار خوبی انجام شود، جامعه خوب میشود و اگر در مدرسه کار خوب انجام نشود ناهنجاری بیشتر در جامعه به وجود میآید.
مدارس غیردولتی گامی در جهت عدالت آموزشی است. بخشی از مردم میتوانند هزینه مدرسه فرزندانشان را پرداخت کنند، اگر ما بتوانیم این مدارس را گسترش دهیم اعتبارات خودمان را ذخیرهسازی میکنیم تا صرف مدارسی کنیم که خانوادهها نمیتوانند هزینهای برای تحصیل فرزندانشان پرداخت کنند. بنابراین از نگاه من اگر این مدارس خوب مدیریت شوند عدالت آموزشی بیشتر میشود. حدود ۱۱ درصد مدارس کشورمان در بخش غیردولتی فعال هستند. سیاست ما گسترش مدارس خواهد بود و البته شعار ما هم در این حوزه حمایت، هدایت، کفایت و نظارت خواهد بود. با این رویکرد تعلیم و تربیت در هیچ کشوری به دست بخش خصوصی سپرده نمیشود.
نظر شما