اکنون بعد از سال ها اوضاع این روزهای منطقه خلیج فارس به جایی رسیده که گویا آرام آرام درک لازم برای پذیرش ایده "ایجاد نظام امنیت دسته جمعی" پدید آمده است، آنگونه که کشورهای منطقه در حال گشودن چشم هایشان به واقعیات موجود است و اولین نشانه ها را می توان در آمادگی برخی دولت های جنوبی خلیج فارس برای تغییر در سیاست هایشان دید.
رهبران امارات که از سال 94 همراه با ریاض وارد باتلاق یمن شدند، به تازگی از آمادگی خود برای خروج از این کشور خبر داده اند و نیز به اعتقاد تحلیلگران منطقه ای تلاشی را برای کاستن از تنش ها با ایران شروع کرده اند که از جمله مهمترین آن اعزام هیات عالی مرزبانی امارات به تهران است.
حالا با سیاست های محتاطانه کویت و عمان و نیز تغییر مواضع قطر از حدود 3 سال پیش، جبهه جنگ طلبان در منطقه دچار شکاف و گسست شدیدی شده و فعلا عربستان و بحرین مانده اند که برای دشمنی ورزیدن با ایران تحت فشار جناح تندرو و جنگ سالار آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی هستند.
با این همه، دشمنی ورزیدن ها و کینه توزی هایی که میلیاردها دلار خسارت برای ملت های منطقه در برداشته است، هیچیک از این کشورها نه سود و منفعتی دیده اند و نه آینده امیدوارکننده ای پیش رو دارند و بسیاری پیش بینی می کنند با برنامه های "بنیامین نتانیاهو" و هدایت های "دونالد ترامپ" در سراشیبی سقوط قرار گرفته اند.
در همین حال صداهایی هم از ریاض به گوش می رسد که این هم نشانگر آن است که سعودی ها هم دریافته اند که با سیاست های تندروانه نه تنها قادر به محقق ساختن برنامه های توسعه طلبانه نیستند، بلکه این راهی است به سمت سراشیبی سقوط.
اولین نشانه ها را "عبدالله المعلمی" نماینده دائم عربستان در سازمان ملل طی دو هفته اخیر ارسال کرد، با بیان این جمله که "عربستان نه در یمن و نه در خارج آن خواستار جنگ با ایران نیست".
این هفته هم برادر شاه سعودی "احمد بن عبدالعزیز" ، سران سعودی را از هرگونه مواجهه نظامی با ایران بر حذر داشت و آن را برای کشورش فاجعه بار توصیف کرد.
وی که از مخالفان "محمد بن سلمان" ولیعهد سعودی است، گفته که با پیوستن کشورش به ائتلاف آمریکایی مخالفت خواهد کرد و همچنین ضروری دانسته که سران سعودی به جای همراهی با طرح های ترامپ که منطقه را به سمت جنگ هدایت می کند، به فکر وحدت در شورای همکاری خلیج فارس باشند.
قطری ها نیز که از سال 95 سفره خود را از سعودی ها جدا کرده اند ، حالا تندتر علیه سیاست های آنان موضع گیری می کنند و همسایگان عرب خود را به خروج از باتلاق یمن فرا می خوانند.
"حمد الکواری" وزیر مشاور در کابینه قطر در همین هفته به سعودی ها و اماراتی ها هشدار داد، تا هزینه هایشان بیشتر نشده ، یمن را ترک کنند. او گفته که کسی در امور داخلی یمن دخالت نکرد مگر آنکه هزینه آن را پرداخت کرده باشد.
یمنی ها شاید زودتر از همسایگان شمالی خود در خلیج فارس به اهمیت همکاری های جمعی در تامین امنیت منطقه واقف هستند و آن را بهتر درک می کنند. "محمد علی الحوثی" رئیس کمیته عالی انقلاب یمن یکشنبه گذشته از طرح امنیت جمعی در خلیج فارس استقبال کرد.
شاید در اینجا این سوال مطرح باشد که چرا یکباره نظرها و برداشت ها در منطقه تغییر کرده یا در حال تغییر است که در این خصوص می توان به شرایط منطقه اشاره کرد.
فشار حداکثری آمریکایی ها بر ایران و تهدید نظامی ، 2 حرکت اصلی و نهایی ترامپ در صفحه شطرنج خاورمیانه بود که جواب نداده است. این موضوع را کشورهای منطقه به خوبی دریافته اند ، بویژه زمانی که ضریب بالای احتیاط را از آمریکایی ها در جریان پهپاد سرنگون شده بر فراز خلیج فارس شاهد بودند.
به علاوه دولت های عرب منطقه نیک می دانند که قدرتی که به آن اتکا کرده اند، چندان مطمئن و قابل اعتماد نیست و هر آن ممکن است وارد توافقی تازه با ایرانی ها شود؛ این ویژگی آمریکایی ها در کلان سیاست های شان است و ترامپ که اساسا به هیچ قاعده ای بند نیست.
همین حالا که دور تازه عملیات طالبان در افغانستان شروع شده است، بعد از 18 ماه مذاکره با این گروه آمریکایی ها اعلام کرده اند که بزودی بخش بزرگی از نیروهای خود را از این کشور خارج خواهند کرد.
آنها در حقیقت افغانستان را با استخوانی لای زخم رها می کنند ، در حالی که از یک سو با مذاکرات خود، به این گروه خشن و تندرو مشروعیت بخشیده اند و از دیگر سو ، دولت افغانستان را بدون حل مساله رها می کنند.
** راه حل اصولی و پایدار
منطقه خلیج فارس و غرب آسیا با وجود کشورهایی مانند ایران، ترکیه، عراق و عربستان ، همه مولفه های لازم را اعم از جمعیت، ثروت و توان نظامی ، برای ایجاد یک اتحادیه یا نظام امنیتی مشترک داراست که هم ظرفیت همکاری های اقتصادی در سطوح بالا را دارد و هم قادر است با ایجاد یک شبکه اطلاعاتی، ریشه تروریسم و نیز مواد مخدر را در منطقه بزند.
در طول سال های اخیر تحلیلگران و نخبگانی از کشورهای منطقه از جمله عراق و سوریه ،چنین ایده ای را مطرح کرده اند و سال ها پیشتر ایرانی ها نیز ایده هایی به این مضمون ارائه کردند که این پیشنهادها در دوره خود از آن استقبال نشد .
حقیقت این است که تجربه چند دهه اخیر نشان داده که نمی توان در امر امنیت منطقه روی قدرت های خارجی و اعتماد به آنان حساب کرد؛ آنها به دلیل دوری از منطقه، از بروز یک اشتباه منجر به فاجعه ، خود را مصون می دانند و تلاش خواهند کرد که منافع حداکثری را از تحولات آن کسب کنند.
حقیقت این است که امنیت کشورهای منطقه امروز به هم گره خورده ، در حالی که حضور بازیگران خارجی هرج و مرج به ارمغان خواهد آورد.
بنابر این ، بر اساس مشاهدات و رصد رسانه ای ، شرایط امروز از هر زمانی در 3-4 دهه اخیر برای ایجاد نظام امنیت دسته جمعی در خلیج فارس فراهم است که در آن ایران، عراق ، عربستان ، قطر، امارات، کویت و عمان نقش اصلی را خواهند داشت و در چارچوب یک اتحادیه، این کشورها همراه با ترکیه ، جمهوری آذربایجان ، افغانستان، سوریه ، یمن و حتی لبنان و پاکستان ، می توانند زیر یک چتر قرار گیرند که در صورت تحقق، اتحادیه ای به مراتب قدرتمندتر از اتحادیه اروپا خواهد بود.
چنین نظامی در منطقه که این روزها شانس زیادی برای تحقق آن وجود دارد و شکل ملموس تری از آن را وزیر خارجه ایران اخیرا خطاب به دولت های خلیج فارس مبنی بر انعقاد قراردادهای عدم تعرض مطرح کرد، بحران های امنیتی را برای همیشه از این منطقه دور خواهد کرد. اما نکته مهم آنجاست که دولت های عرب منطقه چگونه با این پیشنهادها مواجه خواهند شد، آیا در این راستا اتفاقی خواهد افتاد، موضوعی که زمزمه های آن شنیده می شود.
نظر شما