به نظر می رسد با مجموعه شرایط کشور نقشی که نهادهای مدنی به طور عام و سازمان غیردولتی(سمن یا NGO) به طور خاص در افزایش مشارکت های اجتماعی شهروندان ایفا می کنند نه تنها غیرقابل انکار نیست بلکه بی بدیل است. این نقش ها چون همفکری و همراهی با دولت و بخش خصوصی، مشارکت در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی، فعالیت های پژوهشی و آموزشی و ترویجی، رسانیدن صدای مردم به خصوص گروه های محروم به جامعه و دولت، مشارکت با دیگر سازمان های غیر دولتی برای حل مشکلات عمومی یا گفتمان سازی و گفت و شنود با دولت است.
سازمان های غیر دولتی از جایگاه ویژه ای در جریان تصمیم سازی در سطح ملی و بین المللی برخوردارند و دامنه نفوذ آنها از عرصه فرهنگی و اقتصادی تا امور بشردوستانه گسترش یافته و به مشورت دهی، تدوین برنامه و تاثیر گذاری در مذاکرات رسمی دولتی در زمینه های مختلف رسیده است، این سازمان ها به دلیل استقلال منابع مالی و انسانی، تصمیم گیری سریع و به دور از بوروکراسی دولتی، انعطاف پذیربودن و خودپدیداری، کارآمدی روبه رشدی دارند و با تکیه بر همیاری مردم، تقویت جامعه مدنی را اصل حاکم بر فعالیت خود قرار داده اند و به این لحاظ یکی از اساسی ترین شاخص های توسعه انسانی به شمار می روند.
سازمان های غیردولتی یا همان NGO ها بهترین ابزاری هستند که می توانند اطلاعات را از جزیی ترین اجزای جامعه دریافت و سپس ساماندهی و طبقه بندی کنند و در اختیار قانونگذار قرار دهند. این ویژگی ها و کارکردها به اندازه کافی زمینه را برای توجه دولت ها به این نهادها مهیا می کند و بی توجهی به آنها نشانگر عدم شناخت و فهم درست از اهمیت و جایگاه تعیین کننده و مؤثر نهادهای مدنی است و در نهایت موجب از دست دادن فرصت ها برای توسعه همه جانبه آن جوامع می شود.
نشست سه هزار سازمان مردم نهاد کشور در ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ خورشیدی با حسن روحانی رئیس دولت تدبیر و امید راه اختصاص مناسبتی در حوزه مشارکت اجتماعی را به تقویم ملی کشور باز کرد. به عبارتی روشن تر می توان نام گذاری روز تشکل ها و مشارکت های اجتماعی در تقویم ملی را نشان دهنده نگاه ویژه رئیس جمهوری به کارکرد سازمان های مردم نهاد دانست.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا همزمان با روز تشکل ها و مشارکت های اجتماعی مروری بر موفق ترین و خوش نام ترین تشکل های مردم نهاد و غیرانتفاعی داشته که در زیر به مشروح آمده است.
مؤسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (مَحَک)
بیش از سه دهه است که موسسه محک در ایران، الگوی یک تشکل غیردولتی موفق در حوزه خیریه، درمان و تحقیق شده است. مدیران این نهاد، رمز این نامآوری را نگرش مدرن و مبتنی بر توسعه در اداره آن میدانند. محک، کار خود را نخست به صورت خیریه در بخشاطفال بیمارستانهای دولتی دانشگاهی آغاز کرد. همچنین باید خاطر نشان کرد منابع مالی محک، تماما از محل کمکهای مردم یا شرکتهای خصوصی تامین میشود.
تاسیس محک، نتیجه مواجهه مستقیم یک مادر ایرانی با بیماری سرطان کودک بود. سعیده قدس بنیانگذار محک به یاد میآورد که در آغاز دهه ۷۰ خورشیدی، والدین کودکان بیمار، تنها و بیپول، بچههای تبدار و سرطانی خود را به دوش می کشیدند و در بیمارستانها به این سو و آن سو میدویدند. سعیده قدس، برای مداوای فرزند خود به آلمان میرود و آنجا با پدر و مادرانی آشنا میشود که فرزندان بیمار داشتند و تشکلی برای حمایت از کودکان سرطانی تشکیل داده بودند. او در بازگشت، تصمیم میگیرد چنین گروهی را در ایران راه اندازی کند.
وی در گفت وگویی در اواخر دهه ۸۰ خورشیدی درباره علل و عوامل شکل گیری محک گفت: تشکیل محک از فکر همدردی انسانها منشا گرفت. گمان میکنم همه افراد میتوانند بذر فکر نو را بکارند. همه با رنج روبهرو هستند مانند تولد یک بچه که مقدمه آن دردی توانفرساست، هر اتفاق سرنوشتساز، مقدمه آن رنجی در ابعاد گسترده بوده است. با توجه به درک مستقیم از ابعاد رنج غیرقابل تفسیر و تصور که به کلمه درنمیآید، اینکه مادری شاهد پرپرشدن فرزندش باشد و دردکشیدن او را ببیند، اینکه عزیرترین فرد زندگی خود را از دست میدهی و کاری نمیتوانی بکنی. این درد زمانی فرساینده میشود که بدانی کارهایی هست که بتوان انجام داد اما تو نمیتوانی از عهده آن برآیی. بخش مشیت و مقدرات الهی درست است اما اینکه تو باورکنی که کارهایی هست اما تو نمیتوانی برای فرزندت انجام دهی، این غم را به خشمی سرکش تبدیل میکند. این زمان قادر خواهید بود با پنجههایتان جهان را پارهپاره کنید. این خشم بیامان به زندگی شخصی و خود انسان بازمیگردد و اینکه من لیاقت ندارم، پول، پارتی یا علم آن را ندارم. این آرزوهای مکرر بود که در برخورد با مادران میدیدم. اینکه پدر و مادر هم با بیماری سخت فرزند، ناتوان شدهاند، اینکه به آنها کمک کنیم تا یاوری داشته باشند.
سعیده قدس میگوید که از همان اوایل راهاندازی محک هیچ توقعی از سازمان های دولتی نداشته است و برای همین هم با به دست آوردن چنین عنوانی انتظار وقوع اتفاق خاصی را ندارد. وی همچنین می گوید:هیچ وقت فکر نکردم که اگر این افتخار آمده کسی باید کاری بکند یا من باید کاری بکنم. این یک اتفاقی است که حاصل همه آن کاری است که تو یک عمر کردی. کار اجرایی بسیار فرساینده و کشندهای که دردش را حس نمیکردم، چون خودم با بیماری بچهام بیمار بودم. من فکر میکنم که وقتی چنین اتفاقی میافتد، فقط خستگی خودم در میرود، انرژی میگیرم و به یک نحوی فکر میکنی که خُب این کار اینقدر که تو فکر میکردی مهم بوده است و ارزشش را داشته است که تو زندگیات را روی آن گذاشتهای.
مؤسسه خیریه بهنام دهشپور
موسسه خیریه بهنام دهش پور سازمانی مردم نهاد و غیر انتفاعی به شمار می آید که برگرفته از نام جوانی است که در ۱۳۷۱ خورشیدی و در هفدهمین سال زندگی خود به سرطان کبد مبتلا شد و به رغم معالجات فراوان در داخل و خارج از کشور در ۲۱ سالگی از دنیا رفت. راه او با کمک خانواده و دوستانش، داوطلبان و خیرین موسسه تاکنون ادامه دارد.
شهلا لاجوردی مادر بهنام دهشپور و موسس خیریه نخستین جرقه های شکل گیری این موسسه خیریه را ایده ها و طرح های شخصی بهنام دهش پور عنوان کرده است. او در این باره می گوید: او(بهنام) میخواست کاری انجام دهد اما نمیدانست باید از کجا شروع کند. برای همین به بازدید خیریهای در سفارت کانادا رفت و در آنجا با بانوان نیکوکار آشنا شد و از آنها راهنمایی گرفت. پس از آن پزشک معالجش به او گفت برای انجام کار خیر باید اول بداند نیاز چیست و برای همین به او پیشنهاد داد از بیمارستان شهدای تجریش که محل مراجعه بیماران مبتلا به سرطان بود، بازدید کند. بهنام در آنجا بیمارانی را دید که در ساختمان نیمه تمامی برای استفاده از دستگاه کبالت صف کشیدند. نخستین گام از همان جا برداشته شد. نه تنها پزشک معالج او با او همراه شد بلکه تمامی دوستانش و حتی مادران دوستانش قدم پیش گذاشتند و نخستین بازار خیریه به مدت سه روز برگزار شد.
مادر بهنام دهشپور از خاطرات نخستین روزهای تاسیس این خیریه چنین میگوید: هیچ فکر نمیکردیم با این استقبال مواجه شویم؛ همه چیز برایمان تعجبآور بود اما همین استقبال بهنام را به ادامه راه امیدوار کرد و این بار با وجود آنکه در دوران شیمی درمانی بود به برگزاری کنسرت پرداخت که این بار هم دوستانش به طور جدی به او کمک کردند و باز هم نتیجه عالی بود. در حالی که ما همچون غریقی بودیم که برای نجات فرزندمان به هر کجا که میتوانستیم چنگ میزدیم اما او تنها عطش کمک کردن داشت و به من و پدرش میگفت این اتفاقی است که خداوند خواسته و من آن را میپذیرم.
این موسسه خدمات متعدد و مهمی همچون تامین هزینه دارو و درمان و ارائه خدمات جانبی و حمایتی به بیش از ۱۲ هزار بیمار مبتلا به سرطان و خانواده آنها در طول دوره درمان بیمار، برنامه های تشخیص زودهنگام بیماری سرطان، طراحی و اجرای کمپین های آموزشی و پیشگیری از سرطان، اجرای طرح های تحقیقاتی، اطلاع رسانی و تلاش برای از میان بردن باورهای غلط جامعه در خصوص بیماری سرطان، حمایت و راهنمایی خیرین و دیگر موسسات مردم نهاد، جذب مشارکت اجتماعی و توسعه فرهنگ داوطلبانه را در کارنامه خود ثبت کرده است.
مؤسسه خیریه بهنام دهشپور در ۱۳۹۰ خورشیدی موفق به کسب مقام مشورتی شورای اقتصادی، اجتماعی سازمان ملل متحد (ECOSOC) شده است. همچنین عملکرد و فعالیت های این موسسه با رعایت بهترین شیوه های کاری بر اساس استانداردهای بین المللی SGS طی هفت دوره متوالی مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته و موفق به کسب گواهینامه و رتبه های بالا در این زمینه شده است.
جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی(ع)
جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی(ع) یک سازمان مردمنهاد محسوب می شود که بنابر آنچه به طور رسمی اعلام کرده است در ۲۰ سال گذشته در زمینه حمایت از کودکان، زنان سرپرست خانوار، دختران آسیب دیده و پدیده کارتنخوابی فعالیت داشته است. جمعیت امام علی(ع) در سالهای اخیر علیه اعدام کودکان کمپین کرده و خانههایی با نام خانه ایرانی برای کمک به کودکان و زنان در محلههای فقیرنشین ایران برپا کرده است.
این جمعیت مردم نهاد با وجود خدمات متعدد به افراد نیازمند و آسیب پذیر همچنان مورد نقد و اعتراض گروه های خاص قرار گرفته است، چنانکه روزنامه کیهان در سالهای گذشته شارمین میمندی نژاد موسس جمعیت امام علی را به تحریف احکام الهی و فریب دادن مردم به واسطه کارهای خیرخواهانه متهم کرده بود. در یکی از این مقالات، روزنامه کیهان میمندی نژاد را به توهین به شهدا متهم کرد. جمعیت امام علی(ع) در جوابیهای این اتهامات را رد کرد و نوشت که این جمعیت، همواره شرمنده حمایت ها و الطاف خانواده بزرگوارانی چون شهید بابایی، شهید همت، شهید باکری، شهید کریمی و... بوده و نعمت حضور آنان را پاس داشته است.
زهرا رحیمی مدیرعامل جمعیت امام علی(ع) در خصوص اتهامات و کارشکنی هایی که به وسیله گروه های خاص در تقابل با جمعیت امام علی(ع) انجام میشود، به ایرنا پلاس گفته است: این داستان مدتی است که شروع شده و چیزی جدیدی نیست اما به تازگی خیلی علنی شده است. برای مثال، در گذشته میگفتند جواب اینها را ندهید، بپیچانید اما این روزها علنیتر میگویند: به ما گفتند که با شما کار نکنیم. آخرین مورد، همین طرح کوچه گردان عاشق بود که قرار گذاشتیم درصدی از فروش اسنپ فود به جمعیت امام علی(ع) و طرح کوچه گردان عاشق اختصاص یابد. وقتی میخواستیم کمپین تبلیغاتی راه بیندازیم و عکس و فیلم آپلود کنیم، از یک جایی به آنها زنگ زدند و گفتند همکاری نکنید. این تماس با تعدادی از متخصصانمان هم گرفته شده است، البته من نمیدانم که این تماسها از کجاست. احتمالاً برای اسنپفود شخص خاصی نبوده و یک نهادی بوده است.
برای در اختیار قرار گرفتن سالن هم با مجموعه کاخ سعدآباد و هم نیاوران رایزنی کرده بودیم. سعدآباد که قبول کرده بودند، بعد کنسل کردند و گفتند که نمیتوانیم همکاری داشته باشیم. کاخ نیاوران هم گفتند، ما نه به خیر شما نیاز داریم و نه شر شما. این جواب از طرف یک مسئول فرهنگی شهرداری مایه تأسف است. ما برای مردم کار میکنیم و آنها باید این مجموعه را در اختیار ما قرار دهند. این یک جریانسازی و پروندهسازی علنی و کذب برای تحت تأثیر قرار گرفتن کسانی است که با جمعیت تعامل دارند. این جای تأسف است که جمعیتی خدمترسانی میکند اما یک عدهای میآیند و یک سری دروغ به آن میبندند و تهمت میزنند، برخی هم که محافظهکار هستند و نمیخواهند دردسری برایشان ایجاد بشود، روی همین تهمتها تصمیمگیری میکنند.
رحیمی توضیح داد: ما برای آقای علوی، وزیر اطلاعات نامه دادیم، برای همه مسئولانی که به ما مربوط میشوند نامه دادیم و شفافسازی کردیم و این پروندهسازی را اطلاع دادیم. آدم وقتی این بلا سر خودش میآید، میفهمد که چقدر راحت انگ و اتهام زده میشود؛ بدون هیچ مدرک و سندی شما را به همه جریانها وصل میکنند. الان ما را به جریانهایی وصل کردند که من نمیدانم که هستند، به سلطنتطلب وصل کردند و به همه و همه. شما را به خدا بگذارید کارمان را بکنیم. در رسانههای رسمی مانند صداوسیما و رادیو علیه ما گزارش و خبر رفتند. ما دستمان بهجایی بند نیست و تنها میتوانیم شکایت قضایی کنیم.
این حساسیتها در حالی است که سه سال پیش آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز عید فطر اظهار کردند: عدهای راه افتاده بودند، اسم خودشان را هم گذاشته بودند کوچهگردان عاشق -که یک اسم حقیقی است- و افطاری درِ خانههای مردم می بردند که نمونههای متعددی را برای ما گزارش کردند و تصویر و عکس آوردند؛ درِ خانهها افطار [دادن]. اینها کارهای بسیار بزرگی است، اینها کارهای بسیار ارزندهای است.
انجمن خیرین مدرسهساز ایران
این موسسه یکی از بزرگترین تشکل های مردمی فعال در کشور است که به ثبت قانونی رسیده و فعالیت های آن بر جذب مشارکت خیرین برای ساخت و توسعه فضاهای آموزشی متمرکز است. این نهاد مردمی از ۱۳۷۷ خورشیدی فعالیت خود را آغاز کرد و طی ۲ دهه فعالیت، سهم خیرین در ساخت کل مدارس کشور را به حدود ۳۰ درصد ارتقا بخشید. به عبارت دیگر از مجموع ۵۳۰ هزار کلاس درس موجود در کشور، امروز بالغ بر ۱۰۷ هزار کلاس درس به همت خیرین مدرسه ساز ساخته شده است که یک نصاب قابل توجه محسوب می شود.
سه ضلع اصلی فعالیت در این نهاد مردمی عبارتند از :
۱. جامعه خیرین مدرسه ساز کشور
۲. وزارت آموزش و پرورش
۳. سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور
در این ترکیب جامعه خیرین مدرسه ساز مسئولیت مهم جذب خیرین و هدایت آنان به سمت ساخت و تجهیز مدارس را برعهده دارد. وزارت آموزش و پرورش و به تبع آن ادارات کل آموزش و پرورش در استان های مختلف کشور نیز مسئولیت بهره برداری صحیح و مطابق نیات اولیه خیرین از مدارس اهدایی را برعهده دارند. در واقع ساخت مدارس براساس اعلام نیاز ادارات کل آموزش و پرورش انجام می شود. بدیهی است در مناطقی که نیاز به مدارس جدید وجود نداشته باشد، جامعه خیرین مدرسه ساز فضاهای جدید آموزشی احداث نخواهد کرد. ضلع سوم این مثلث همکاری سازمان نوسازی مدارس کشور است که ساخت مدارس با آخرین استانداردهای ساخت و ساز را برعهده دارد. نظارت بر ساخت کیفی مدارس از مهم ترین وظایف سازمان نوسازی مدارس کشور است. در واقع این سه رکن اصلی در ترکیب جامعه خیرین مدرسه ساز کشور در یک همکاری دقیق و تعریف شده، مشارکت خیرین در ساخت مدارس را به شکلی منطقی محقق می کند.
محمدرضا حافظی رئیس انجمن خیرین مدرسه ساز در خرداد امسال بر اثر بیماری درگذشت. در پی این رویداد، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری، محمدباقر نوبخت معاون وقت رئیس جمهوری، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، سیدجواد حسینی سرپرست وقت وزارت آموزش و پرورش و جمعی از اهالی تعلیم و تربیت درگذشت این بزرگمرد خیر مدرسهساز را تسلیت گفتند.
حافظی که به پدر مدرسه سازی ایران مشهور است در حدود ۲۰ سال در این انجمن فعالیت کرد و مدرسه های مختلفی را در مناطق محروم و آسیب پذیر کشور بنا نهاد. وی درباره دلایل و انگیزه های خود برای حضور در این کار خیر و استمرار آن گفته بود: مبنای اصلی گام گذاشتن من در مسیر خیر مدرسهسازی، مرگ پسر جوانم امیر حافظی بود که زندگی مرا اداره میکرد اما در حادثه تصادفی به همراه همسرش از دنیا رفت. درگذشت پسرم باعث تنبهی در زندگی من شد، من در زمان حیات پسرم از او حمایتهای مالی میکردم و تصورم این بود که او پولها را در مسیر نادرستی هزینه میکند اما بعد از فوتش دیدم در جوانی کار خیر انجام میداده و به نیازمندان کمک میکرده است. او بود که به من یاد داد عبادت به جز خدمت خلق نیست و من هیچگاه نمیتوانم این خاطره را فراموش کنم. پس از درگذشتش منزلی را که در منطقه جردن برای زندگی این دو جوان خریده بودم، فروختم و نخستین دبیرستان را در زادگاهم به نام پسرم ساختم.
لازم به ذکر است مقام معظم رهبری در پیامی جداگانه درگذشت خیر مدرسه ساز را به بازماندگان و علاقمندان حافظی تسلیت گفتند.
نظر شما