حسین علیزاده، هنرمندی که زنده زنده اسطوره شد
امسال و در شهریورماه قرعه این بازی تقویم به نام حسین علیزاده افتاد. حسین علیزاده هنرمند نام آشنای موسیقی ایران در اول شهریور امسال، ۶۸ ساله شد. در جشنواره ملی موسیقی جوان این زادروز گرامی داشته شد و صفحات مجازی از زادروز این هنرمند بزرگ موسیقی که در زمان حیات خود توانسته مرزهای اسطورگی را در نوردد پر از جملات زیبا شد و در شصت و هشت سالگی این هنرمند شهرداری تهران تصمیم به تجلیل از حسین علیزاده گرفت و باز هم در شهریور امسال در چنین روزی با آغاز ماه محرم که بی هیچ تردیدی ماه سوگ و افتخار، شهادت و ابدیت است، در ماهی که با حماسه در تاریخ عجین شده است بار دیگر نام حسین در برگهای تقویم تکرار میشود.
یک نام و دو نگاه
نام محرم همیشه یادآور نینوا بوده و خواهد بود. اما از نگاهی دیگر نی نوا هم همیشه در موسیقی ایرانی که ریشه های عمیقی در باورها و اعتقادات مردم ما دارد یادآور یک نام است. و آن نام فقط حسین علیزاده است.
آری در شصت و هشت سالگی، نام این هنرمند بیش از هر زمان دیگری تکرار شد و امسال را در تقویم موسیقی ایران اگر به نام حسین علیزاده ثبت کنیم کار بیهوده ای انجام ندادیم چرا که او بی شک یکی از جاودانه ترین چهره های موسیقی ایران است.
علیزاده موسیقی ایران کیست
حسین علیزاده (زادهٔ ۱ شهریور ۱۳۳۰ تهران) ردیفدان، آهنگساز، پژوهشگر و نوازنده تار و سهتار ایرانی و نامزد دریافت ۳ جایزه گرمی است.
وی یکی از چهرههای تحسینشده موسیقی فیلم در ایران بهشمار میآید و آثاری چون دلشدگان (۱۳۷۰)، گبه (۱۳۷۴)، زشت و زیبا (۱۳۷۷)، زمانی برای مستی اسبها (۱۳۷۸)، لاکپشتها هم پرواز میکنند (۱۳۸۶)، آواز گنجشکها (۱۳۸۷) و ملکه (۱۳۹۰) از ساختههای اوست.
وی با کسب ۴ سیمرغ بلورین برای فیلمهای گبه، زشت و زیبا، آواز گنجشکها و ملکه، مشترکاً به همراه مجید انتظامی و محمدرضا علیقلی برنده بیشترین سیمرغ بلورین در بخش بهترین موسیقی متن از جشنواره فیلم فجر است و این هنرمند موفق شده تا جایزه بهترین موسیقی متن برای فیلم «آسمان زرد کم عمق» در جشن انجمن منتقدان سینمای ایران در سال ۱۳۹۲ را هم کسب کند.
علیزاده سال ۱۳۳۰ در منطقه سید نصرالدین بازار تهران از پدری اهل ارومیه و مادری اهل تهران متولد شد. پس از تحصیل در هنرستان موسیقی به دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و همزمان در مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی به یادگیری و اجرای کنسرت پرداخت. او نزد هوشنگ ظریف، حبیبالله صالحی، محمود کریمی، علی اکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلی برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله دوامی موسیقی آموختهاست و در سالهای آغازین دههٔ ۱۳۶۰ خورشیدی در دانشگاه آزاد برلین نیز تحصیل کردهاست.
از رودکی تا چاوش
علیزاده در سال ۱۳۴۷ عضو ارکستر رودکی شد. او با عضویت در کانون چاووش همراه با دیگر استادان موسیقی ایران از جمله محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان آثار جاودانهای در موسیقی ایران به نام مجموعه آلبومهای چاووش اجرا کرد و نیز با آموزش به هنرجویان موسیقی تأثیر مهمی در تربیت موسیقیدانان و نوازندگان پس از انقلاب گذاشت. علیزاده در اوایل دههٔ هفتاد ریاست هنرستان موسیقی را بر عهده داشت.
وی تا سال ۱۳۸۴ با محمدرضا شجریان در قالب گروهی چهار نفره همراه با کیهان کلهر و همایون شجریان به برگزاری کنسرت و اجرای برنامه در کشورهای مختلف مشغول بود.
فرزندانی که به راه پدر رفتند اما نه زیر سایه او
حسین علیزاده دارای دو فرزند به نامهای صبا (نوازندهٔ کمانچه) و نیما (نوازندهٔ رباب و تار) است که هماکنون در گروه همآوایان زیر نظر علیزاده فعالیت دارند. فرزندان این هنرمند هر چه دارند از ثمره تلاش خود دارند نه حمایت های پدری که اسطوره است و نه به خاطر احکام و قضاوت های پدری که اتوریته موسیقی ایران است.
از نشان شوالیه تا تندیس گرمی
حسین علیزاده تا به حال سه بار برای آلبومهای فریاد، بی تو به سر نمیشود و به تماشای آبهای سپید نامزد جایزه گرمی در بخش «بهترین آلبوم سنتی جهان» شدهاست. جوایز گرمی معتبرترین جایزه صنعت ضبط و پخش موسیقی در آمریکا محسوب میشوند.
وی در هفتم آذر ۱۳۹۳، در نامهای از دریافت «نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه» اعلام انصراف کرد و نوشت که «خود را بینیاز از دریافت هر نشانی» میداند. علیزاده در عین حال گفتهاست که «هدیه ملت بافرهنگ فرانسه» را «ارج مینهیم». او در نامه خود گفت: «اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه هدیه ملت بافرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب میکند، آن را ارج مینهیم و ما نیز ستایش میکنیم ستارگان پرافتخار تاریخ خود را.» علیزاده با این حال اضافه کرد «شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی نزد مسئولان میبود، یک هدیه و عنوان غیرخودی این همه انعکاس نداشت. وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید میشود». او در پایانِ نامه خود نوشت: «ضمن قدردانی از مسئولان کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود».
از سازهای ساکت شجریان تا سلانه و شورانگیز جذاب علیزاده
سلانه، سازی است که زیر نظر علیزاده توسط سیامک افشاری ساخته شدهاست و صدایی شبیه عود و تار دارد. ابداع مقام داد و بیداد که از ترکیب گوشهٔ «داد» از دستگاه ماهور و گوشهٔ «بیداد» از دستگاه همایون است، از دیگر ابتکارهای حسین علیزاده است.این ابتکار بر خلاف ابتکارات شجریان در ساخت و ابداع ساز اقدامی عملی با ثمرات موسیقیایی بوده است و مانند سازهای ابداعی شجریان از بدو تولد در موزه نگهداری نشدند.
نی نوا و آغاز اسطورگی
نینوا آلبومی از حسین علیزاده — موسیقیدان ایرانی — است که در مهر ۱۳۶۲ توسط مؤسسهٔ فرهنگی هنری ماهور پخش شد. این آلبوم یکی از معروفترین کارهای حسین علیزاده است و پس از پخش توانست از محبوبیت عمومی برخوردار شود و پایههای شهرت علیزاده را نیز محکمتر کرد. این آلبوم حتی موجب شد که علیزاده در سطح بینالمللی هم بتواند خود را بیشتر بشناساند. نینوا دومین اثری بود که علیزاده برای ارکستر ساخت و پیش از نینوا، یک سرود در همین سبک برای روز کارگر ساخته بود. هستهٔ اصلی نینوا مربوط به سال ۱۳۵۶ میشود. او به دلیل علاقه به دستگاه نوا، از این دستگاه برای نوشتن این قطعه استفاده کرده و بعد روی آن کار کرده و آن را با ارکستر زهی ادغام کردهاست.
یک تیر و دو نشان نی نوا
با اینکه برداشتهای مختلفی از نینوا میشود و برخی آن را قطعهٔ مذهبی هم در نظر میگیرند، اما علیزاده تنها آن را نوعی خاطرهنویسی موسیقایی از سالهای آغازین دههٔ ۱۳۶۰ در نظر میگیرد و ساخت قطعهٔ مذهبی را رد میکند، هرچند که آئین مذهبی را در کنار سایر ایدههایی که داشته، در ساختن آلبوم خود الهامبخش میداند.
نی تکنواز نینوا
در این آلبوم، نی، نقش یک راوی را دارد و مصرع نخست از نینامه مولوی، یکی از مواردی بوده که علیزاده از آن ایده گرفتهاست. تکنوازی نی در این آلبوم توسط جمشید عندلیبی انجام شدهاست.
اثری درست در زمانی درست و در مکانی درست
نینوا در زمانی پخش شد که پیش از آن، هنرمندان مختلف عمدتاً از آواز به عنوان عنصر اصلی در موسیقی خود استفاده میکردند و از این رو که یک آلبوم ایرانی تنها با تکیه بر سازهای گوناگون بتواند به محبوبیت فراگیر در جامعه برسد، در نوع خود بااهمیت جلوه میکرد. استفاده از ریتم، سازآرایی گوناگون و فرم چندصدایی که مورد آخر در آن زمان در بین آثار ایرانی تازگی داشت، از عواملی هستند که منتقدان در موفقیت اثر از آن نام میبرند.
از شیراز تا جهان
این آلبوم، به همراه آلبوم دیگری از علیزاده به نام آوای مهر که در سال ۱۳۷۰ منشتر شده بود، مجدداً در قالب لوح فشرده هم منتشر شد. نینوا توسط ارکسترهایی ایرانی و غیرایرانی همچون ارکستر رودکی، ارکستر سمفونیک اوکراین و یک ارکستر فرانسوی به صورت زنده اجرا شدهاست. نخستین طرحهای نینوا در سال ۱۳۵۵ بر اساس دستگاه نوا در جشن هنر شیراز با همنوازی سازهای ایرانی اجرا شد. با این فرق که شکل اصلی کار بهطور کامل بر پایهٔ ردیفسازی و آوازی بنا شده بود. در سال ۱۳۶۱، همان طرح با تغییراتی اساسی از نظر محتوا و فرم، برای ارکستر زهی و نی تکنواز نوشته و در نهایت در تابستان ۱۳۶۲ با نام نینوا (نوای نی) پخش شد.
گاه شماری یک اثر
اولین اثری که ارتباط مستقیم با این موضوع داشت، قطعهای با نام «حصار» بود که در سال ۱۳۵۶ ساخته و از رادیو هم پخش شد که برای زندانیان سیاسی آن زمان ساخته شده بود. موضوع این قطعه، پیرامون یک نوحهخوان بود و این نوحهخوان گاهی خوانندهای است که آواز میخواند و گاهی ساز دارد. پایان این قطعه به یکباره تمام نمیشد و صدای هیات عزاداران با حالت محو شدن به پایان میرسید و شنونده را در جای یک بیننده قرار میداد.
بنا به گفته علیزاده، نوشتن نینوا حدود دو سال و ایدهٔ ساختنش حدود چهار تا پنج ماه زمان برده است. نتیجه و فکرهای اولیهٔ نینوا برای او در سن ۲۳، ۲۴ سالگی شکل گرفته و او این ایده را در تکنوازیها و اجراهایش به شکلهای گوناگون اجرا میکرد.
اثری که مذهبی نیست اما ریشه در مذهب دارد
علیزاده در مستند به تماشای آبها ، عنوان کرد که هرگز هدفش این نبود که یک قطعهٔ مذهبی بسازد، اما او در عین حال بر این باور است که همهٔ هنرمندان در همه جای دنیا، میتوانند از آئین و مذهب، ایدهٔ هنری بگیرند و این در تاریخ هنر کل دنیا و بشریت وجود دارد. به گفتهٔ او، در آن موقع سایه بر روی ساخت مثنوی خودش کار میکرد و علیزاده خواست به گونهای با او همراه شود: «به خودم گفتم اگر بخواهم با او همراه بشم؟ گفتم بشنو از نیچون حکایت میکند. بعد گفتم نی باید یک نقشی داشته باشد، اما چه نقشی؟ نی بیاد سولو بزند؟ بعد فکر کردم یک کاری کنم که نکرده باشم یا نشده باشد و یک فرم نی و ارکستر باشد که بالاخره نینوا شد و من هم همیشه عاشق دستگاه نوا بودم و هستم و این ایدهٔ نینوا از مفهوم موسیقایی میآید و بعد میفهمیم که نینوا یعنی کربلا». علیزاده پس از ضبط نینوا آن را نزد ابتهاج برد، هرچند او گفت که «این کار حیف است که زیر کلام من بیاید».
به گفته علیزاده، زمانی که این قطعه را میساخته، به دلیل جنگی که در آن دوره بین ایران و عراق وجود داشت و مبهم بودن نتیجهٔ جنگ، همراه با نوشتن نتها اشک میریخته: «من همیشه نتایج این جنگ را میدیدم و همه چیز را در هالهای میدیدم که مثلاً نتیجه جنگ چیست؟» او همچنین میگوید در آن زمان به او پیشنهاد شد کارهایی برای جنگ بسازد اما آن پیشنهادها را رد کردهاست. او بر این باور است که در آن دوره، خیلیها مسائل هیجانبرانگیز جنگ را دیدند؛ اما او جنایت دشمن را میدید و نینوا را مربوط به حس و حال آن زمان میداند.
علیزاده در عین حال که از همهٔ این ایدهها استفاده کرده، بر این باور است که نینوا برای او مانند یک یادداشت روزانه بود. از دید او، در سال ۱۳۶۲ در ایران همه چیز شکل خاصی داشت و به خصوص جنگ هم در جریان بود و یک حس غیرقابل تعریفی میداند که موجب شد نوشتن این کار خیلی روان و راحت پیش برود.
ساختمان اصلی نینوا، از همان ساختمان کلی دستگاه نوا پیروی میکند که در کل آن انگارههای گوشههای اصلی نوا، در حرکت ملودی و ترکیب موازی آنها و هارمونی از درجات شکلدهندهٔ مقام یا مُدهای گوناگون دستگاه نوا گسترش یافتهاست. به غیر از مُدهای اصلی مانند «درآمد»، «نهفت»، «جامهدران»، انگارههای مُدهای فرعی هم در شکلگیری و ترکیب ملودیها نقش مهمی را داشتند. انگارههای ریتمیک دستگاه نوا نیز اساس گسترش ریتم در نینوا است که دربردارندهٔ انگارههای ریتمیک «درآمد»، «نهفت»، «نغمه»، «جامهدران» و .. است.
وقتی خلاقیت همه چیز است
علیزاده در یک گفتگو در سال ۱۳۷۱ بیان کرد که در نینوا اگرچه از سازهای غربی و بینالمللی استفاده شدهاست، اما محتوای آن عمیقاً ملی و ایرانی است. او بر این باور است که محتوی و جوهر حس اثر مهم است و اینکه یک اثر چقدر با جامعه ارتباط برقرار میکند و در این میان، نوعِ ساز را در حکمِ وسیله میداند.
وقتی یک ملت شناسنامه هنرمند خود می شود
علیزاده خودش معتقد است که خوشبختانه یا متأسفانه نینوا به شناسنامهٔ او تبدیل شدهاست. او آلبوم خود را نوعی همزبانشدن و همنوعشدن با مردم هم میداند و دربارهٔ برداشت همگانی از نینوا در گفتگویی با دویچه وله گفت:
«بر اساس شناختی که بدست آورده بودم، میدانستم کجاها و به چه شکل از ارکستر و در کجا ار ساز نی استفاده کنم، بهطوریکه شنونده احساس نکند که ارکستر در کنار ملودیهای ایرانی یک شکل اضافه دارد، ملودیها یا حالتها به گونهای است که برای شنوندهٔ ایرانی آشنا و نوازشگر است. ضمن اینکه همیشه آثاری که بوجود میآید، بستگی دارد در چه دورهای و چه سنخیتی با شرایط خودش داشته باشد. به نظرم نینوا بازگوکننده شرایط خودش است».
هومان اسعدی، استاد دانشگاه و موسیقیدان بر این باور است که در آلبوم نینوا، علیزاده از فرم یکصدایی خارج شده و به فرم چندصدایی در آهنگسازی روی آورده که این موضوع نیز در آثار ایرانی آن زمان تازگی داشت و در مورد استفاده از ریتمهای لنگ نیز علیزاده در استفاده از این ریتمها بیشترین تأثیر را پذیرفتهاست.
پیروز ارجمند موسیقیدان و آهنگساز بر این باور است که در دوران جنگ، فرصتی برای ساخت موسیقی مذهبی به جز موسیقی مذهبی جنگ وجود نداشت. از نظر او، این اثر از آن دسته کارهایی است که گذر زمان نتوانست بر رویش تأثیر بگذارد. او همچنین یکی از رموز ماندگاری این اثر را وفاداری به موسیقی سنتی ایرانی میداند.
کامبیز روشنروان، موسیقیدان و استاد دانشگاه بر این باور است که این اثر به عنوان یک اثر نمادین در موسیقی مذهبی ایران تبدیل شده و غیر از این اثر، کار دیگری که تا این اندازه جذابیت داشته باشد را نمیشناسد و این اثر علیزاده را شاخصترین اثری میداند که موسیقی مذهبی تا به حال داشتهاست. این درحالی است که علیزاده در مستند به تماشای آبها عنوان کرد که هدفش هرگز ساخت موسیقی مذهبی نبوده، اما در عین حال تأثیرپذیری از آئین مذهبی را رد نکرد.
محمود خوشنام، کارشناس و منتقد موسیقی بخش فارسی بیبیسی، بر این باور است که موسیقیدانان در ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ ایران، برای اینکه موسیقی را از حالت رخوت و رکودی که به جنبههای روضهخوانی و تعزیه بسیار شبیه شده بود، نجات بدهند، به سوی دو عامل اصلی در موسیقی روی آوردند که یکی ریتم و یکی دیگر سازآراییهای جذاب و گوناگون بود. او میگوید علیزاده به ویژه مسالهٔ ریتم را در کار نخست خودش، نینوا، نشان داد که در آن سازآراییهای جذاب به کار رفته بود، به ویژه سازهای غربی که آن روزها مورد تقبیح کارگزاران فرهنگی بود.
منتقد آلمیوزیک دربارهٔ نینوا بر این باور بود که هرچند موسیقی خاورمیانه خیلی متکی بر روی هارمونی و درهمآمیزی آهنگها با تأکید بر ملودی نیست، اما از سوی دیگر پیچیدگی زیادی داشته و بیشتر به توسعهٔ بداهه شکلهای ملودی متکی است. از دید او، حسین علیزاده در نینوا تلاش کرد که خارج از یک هارمونی مشخص و برپایهٔ شکلهای موسیقی سنتی ایرانی کار کند که این تلاش علیزاده را یک تجربهٔ موفق در نظر گرفت، او همچنین صدای سازهای زهی در این کار را مانند برخی هنرمندان غربی همچون کورساکف، رالف وان ویلیامز و شوستاکوویچ میدانست.
شنیده شده که وقتی محمدرضا شجریان خواننده موسیقی ایرانی این قطعه را شنید گفت: «علیزاده وقتی این کار را مینوشت به چه چیزی فکر میکرد که این همه غم و اندوه را به قطعهاش سرازیر کرد»؟
نی نوا یا نینوا مساله این نیست
به گفته علیزاده، نینوا واژهای است که یک معنای چندبعدی میتوان به آن داد. هم «نینوا» است، هم «نوای نی» و همچنین قطعهای که این نی مینوازد؛ در دستگاه نوا است و از نگاه او علت اینکه هرکس با هر عقیدهای با این قطعه ارتباط برقرار کرد نیز همین میتواند باشد.
برخی کارشناسان بر این باور هستند که انتخاب عنوان نینوا که میشد آن را دو گونه تفسیر کرد، هوشمندی آهنگساز را در آن شرایط سخت نشان میدهد. زیرا میشد نینوا را نوعی موسیقی کهن اسطورهای، حتی مذهبی، تلقی کرد، اما در عین حال ساخت این آلبوم را بر پایه شیوههای آهنگنویسی بینالمللی در نظر میگرفتند که یک ارکستر کامل با سازهای ملی و بینالمللی آن را به اجرا درآورده بود.
آغاز بی پایانی
در خرداد ۹۸ پارتیتور این اثر جاودانه حسین علیزاده توسط نشر تار و پود منتشر و در مراسم ویژه ای در فرهنگسرای نیاوران رونمایی شد. چند ماه بعد هم در مراسمی که به همت شهرداری تهران و به مناسبت شصت و هشتمین سالروز تولد حسین علیزاده در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد، حسین علیزاده نسخه دستنویس نی نوا را به موزه موسیقی اهدا کرد تا این اثر که در طول سال های متمادی در آرشیو شنیداری مردم ایران جایگاه ویژه ای بدست آورده است به واسطه قرار گرفتن نسخه دستنویس خود در موزه موسیقی عملا سفر خود را از آغاز تا بی پایانی به انجام رساند.
نظر شما