در این مجموعه سرودههای ۲۰ نفر از شاعران جوان با رویکرد «انقلاب و دفاع مقدس» در سال ۹۱ به چاپ رسیده است.
این کتاب با ۲۵ هزار ریال قیمت در یکهزار نسخه توسط انتشارات کتاب آشنا به چاپ رسیده است.
دربخشی از مقدمه کتاب آمده است: دریای بیکران کلمات وامدار امواج خروشان و پایدار مردم حماسهساز ایران زمین است و با هر حماسه، برگ زرینی از کتاب شعر و ادب ایران ورق میخورد؛ مجموعه حاضر دفتری از اشعار شاعران جوان حوزه هنری استان هرمزگان است که با موضوع انقلاب و دفاع مقدس به چاپ رسیده است.
این دفتر که با محوریت آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان جمعآوری شده شامل گزیده اشعار شاعران جوان گوشه و کنار استان هرمزگان و آیینهای برای انعکاس دغدغههای آنان درباره عدالتمحوری، جنگ و پایداری است.
در این مجموعه اشعار 'زهرا اسپید، محبوبه اسماعیلی، غلام امینی دمشهری، عبدالحسین انصاری، رضا انصاریفرد، محمدحسین انصارینژاد، عبدالحمید انصارینسب، حسین برومند، اعظم پشتمشهدی، سید ابراهیم حسینی، امینه دریانورد، یحیی دهقانی، خاتون رییسی، اردشیر شریفی، تقی ضامن، مصطفی قلندرزاده، جبار لوری آبکنار، سپیده مختاری، مهدی ناصریان و مرتضی نصیری' به چاپ رسیده است.
خاتونم، اهل بندرعباس هستم از شعر خاتون رییسی از کتاب «جبههگیری ابرها» انتخاب شده است(این شعر در کنگره سراسری شعر مرصاد مرداد ۸۶ در کرمانشاه حائز رتبه دوم شد).
خاتونم، اهل بندرعباس هستم
نسبت به آب و خاک خود من وسواس هستم
نسبت به عنوان خلیج تا ابد فارس
من هم شبیه دیگران حساس هستم
من دختر بندر، علی جاشوی دریاست
من واضحم اما علی مثل معماست
فکر عروسی کردن با او برایم
بالاتر از یه خواب شیرین است، رویاست
سرمستها بوی سبو را میشناسند
باآبرویان آبرو را میشناسند
هرچند در شهر شما شکل غریبه است
اینجا همه در بندر او را میشناسند
خم کن علی قلاب ماهیگیریات را
این بیمه تلخ زمان پیریات را
عمری است دریا میروی هرصبح اما
یکبار در عمرم ندیدم سیریت را
با لنج خود از تنگه هرمز گذر کن
از بندرعباس تا عمان سفر کن
دشداشهپوشان را ببین تردید دارند
با نان و خرما و هوور و عشق سرکن
در یاد تو آتش مرا افتاده در دِل
شاید شبیه لنج افتاده در گِل
در یاد دستان توام دریا به دریا
دنبال چشمان توام ساحل به ساحل
سکان بچرخان لنج را جاشوی خاتون
امروز یا فردا سفر کن سوی خاتون
بنگر که در شعرم چه تصویر شگرفی است
تصویری از چشم تو با ابروی خاتون
ناگه خبرآمد علی طوفان گرفته
در غرب چشم کودکان باران گرفته
در تنگه هرمز اگر طوفان به پاخواست
در تنگه مرصاد هم جریان گرفته
***
جریان گرفت از غرب باد ناموافق
قناسه را پرکن علی در این دقایق
باید که یکسر کرد کار کافران را
پس بدتر از کفراست کردار منافق
بندر به چشمان تو عادت دارد ای مرد
عمری است دریا با تو صحبت دارد ای مرد
قناسهات کی زنگ زد قناسه با تو
انگیزه ی تجدید بیعت دارد ای مرد
برتن بپوش امشب دشداشهات را
روغن بزن خان تفنگ و ماشهات را
راهی شو امشب گرچه میدانم که قطعا
میآورند از غرب فردا لاشهات را
میترسم از افتادن در چاه، جاشو
هرگز نصیبی بردهای جزآه جاشو
فرقی ندارد تنگه مرصاد و هرمز
سکان بچرخان سمت کرمانشاه، جاشو
مرز من است از خسروی تا میرجاوه
اشغال شد ما قبل خرمشهر، پاوه
سکان بچرخان سمت کرمانشاه جاشو
از لنگه و میناب، از قشم و گناوه
***
ما از جنوب از غرب از قصر، از گناوه
نسل علی، نسل خمینی، نسل کاوه
یک حرف تنها فرق مهران است و تهران
یک حرف ساده، منفک ساوه است و پاوه
دیوانگی راهی که تا مرز جنون رفت
دشمن از این وادی چه رسوا و زبون رفت
سرخ است یا آبی خلیج تا ابد فارس
از گمبرون بیگانه هم شد گم، برون رفت
باید که از بیگانه خاکم پاک باشد
این شعر اگر آینه ادراک باشد
سرتاسر ایران سرای ماست جاشو
مرصاد، هرمز منتها در خاک باشد
جاشوی کوچک گر گرفت و ناخدا شد
یک یا علی باید گفت و زجای خویش پا شد
از تنگه هرمز به آرامی گذر کرد
تیری شد و سمت منافقها رها شد
سرمستها بوی سبو را میشناسند
باآبرویان، آبرو را میشناسند
دیگر علی درهیچ جا ناآشنا نیست
درخشکی و دریا هم او را میشناسند
۹۸۸۷/۶۰۴۸
نظر شما