ملک الشعرای بهار درباره تعریف شعر نوشته است: هر شعری که شما را تکان ندهد، به آن گوش ندهید. هر شعری که شما را نخنداند یا به گریه نیندازد، آن را دور بیندازید…! تا شما را یک هیجان و حسی حرکت ندهد، بیهوده شعر نگویید. اول فکر کنید که چه چیزی سایق (مُحَرّک یا مُشَوّق) شعر گفتن شماست.
سخن از چیستی شعر، مبحث سخت و دشوار و به عبارتی غیر ممکن است. لذا فقط به کلام ملک الشعرای بهار بسنده میشود که شعر چکیده نیاز احساس آدمی در عالم هستی است.
شعر در طول تاریخ زندگی بشری به لحاظ سبک شعری فراز و نشیبهایی را طی کرده است و بنا بر اندیشه شاعر انواع مختلف شعر چون عاشقانه، اجتماعی، سیاسی، طنز، عرفانی و ... شکل گرفته است. در هر سرودهای علاوه بر احساس که دستمایه اصلی شاعر است هدفی در آن نهفته و به کنایه، استعاره تلطیف کلمات آن پیام به مخاطب منتقل میشود.
شاعر کیست؟
مرز و محدودیتی برای استفاده از واژه «شاعر» در ایران وجود ندارد و تنها ادراک و جهانبینی شاعر با روح لطیف شاعرانهاش که خالق شعر است. حقیقت وجودی و ارزش و اعتبار هنر شعر به ادراک و نگاه خاص و ویژه شاعر است که شعر از آن متبلور و جاری میشود و حاصل ادراک انسانی با درک عمیق است.
شعر ایران امروز
شعر امروز متاثر از نگاه مدرنیته در جامعه است که به دنبال نفی هر موضوعی که به عنوان سنت وجود دارد، است. بخش زیادی از ابتذال در شعر امروز، ماحصل فضای اجتماعی و رابطه مستقیم و یک سویه جامعه و هنر است و مسایل اجتماعی و حتی سیاسی بشدت بر اندیشه و هنر، هنرمند تأثیر میگذارد. ای کاش هنر و شعر هنرمند تاثیر عمیقی بر رخدادهای جامعه میگذاشت.
در ایران پس از انقلاب شعر مضمون گرای دهههای چهل و پنجاه در دهه هفتاد به نوعی تعدیل میشود و افراط و تفریطهای زبان و بازیهای واژهای در شعرهای این دهه نقش پررنگتری به خود میگیرد.
اسطوره در ادبیات و شعر فارسی همواره نقش آفرین بوده است که از یک نظام پیچیده مملو از نشانهها و رمزگان است و نمیتوان انتظار داشت شاعران زیادی توان درک اساطیر را داشته باشند. در اسطورهشناسی، اسطورهها به آن «روابط دوتایی» و «روابط همانندی و همجواری» گفته میشود، که امری به شدت پیچیده است. در کل، فاکتورهای اسطوره شناسی اهمیت جامعهشناختی و روانکاوانه بالایی دارد و نیاز به درکی روانشناختی و ادیبانه از اسطورهها را میطلبد.
اسطوره در شعر اخوان و شاملو و هم نسل آنان وجود دارد اما جای اسطوره در شعر معاصر و به خصوص در دو دهه اخیر خالی است. زیرا بهرهگیری شاعر از اساطیر نیاز به ادراک بالا و دانش عمومی شناخت و معرفت دارد.
اسطوره در شعر مدرن، کارکردی «برابرنهاد» دارد برای قیاس خوبی؛ و بدی شاعر برای چنین عملی برابر نهاد، باید از نگاه عمیق اجتماعی و آگاهی فرهنگی برخوردار باشد که متاسفانه درشعر نسل جدید کمتر محسوس است.
شهریار و روز شعر و ادبیات
شهریار به عنوان یک غزلسرای معتبر و مطرح، در حوزه زبان ادبیات آذری و حتی فرهنگ عمومی آذربایجان شاعر بزرگ و تاثیر گذاری است و منظومه «حیدربابایه سلام» وی نمونهای از این ادعا است. اما شعر وی تحول خاصی در حوزه ادبیات فارسی ایجاد نکرده است. در مقایسه با محمدتقی بهار(ملک الشعرای بهار) که یک شاعر بزرگ وطنی در جریانات فکری ایران اشعار او تاثیر گذار بوده است، و شهریار در ادبیات فارسی جریان ساز نیست اما نیما به عنوان شاعری قبل از شهریار، در شعر فارسی سبک جدیدی را ابداع کرد و جریان ساز بود و شعر نیمایی و شعر نو با او آغاز میشود.
شاعر را نمیتوان ملعبه و ابزار همبستگی ملی کرد، این همبستگی را میتوان با آزادیهای مدنی و ایجاد فضایی برای تجلی فرهنگ اقوام به منصه ظهور رساند. انتخاب شهریار به عنوان شاعر آذری تنها یک همبستگی رقیق و مقطعی ایجاد میکند. روز شعر و ادبیات متعلق به تمامی شاعران ایران است.
نظر شما