هین سخن تازه بگو تا دوجهان تازه شود
وارهد از حد جهان بیحدواندازه شود
مولانا
خوشنویسی یکی از عرصههای دیرپایی است که ایرانیان از خود نقشی ماندگار در صفحۀ تاریخ به یادگار گذاشته و همواره شیفتۀ موسیقی پنهان آن بودهاند. این هنر با خامۀ شکرریز خوشنویسان ایرانی هر روز پرمایهتر و تنومندتر گشت و اکنون که ما میراثداران آن قلههای سرافراز هستیم، وظیفهای جز حفظ و معرفی این گوهر ناب و درخشان هنر ایرانی نداریم.
در روند تحولات هنری ایران دورۀ قاجار درخور توجه و تأمل ویژهای است اما شوربختانه کمتر به هنر این دوره پرداخته شده است. شاید یکی از دلایل عمدهاش این است که بسیاری از افراد با عینک بدبینی به دورۀ قاجار نگریستهاند و تنها از آن وادادگیها و عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی را دیدهاند. از این رو، در بررسی هنر این دوره اکثراً با نگاهی ارزشی برخورد شده و گویی هنر این دوره مطلبی برای بیان ندارد. البته در سالیان اخیر، پژوهشهای متنوع صورتگرفته در بازشناسی هنر قاجار، بیشازپیش پرده از تحولات هنری آن روزگار برداشتهاند و نویددهندۀ چشمانداز بهتری هستند.
خوشنویسی ایرانی در ابتدای این دوره با گونهای تقلید و بازگشت به میراث گذشته، خصوصاً دورۀ صفوی، آغاز شد ولی بهمرور وارد فضایی متفاوت گشت. در واقع، هنرمندانی که در ابتدا به گرتهبرداری از آثار پیشینیان خود پرداختند بهتدریج دست به تجربهاندوزی و خلق فضاهایی جدید زدند و با مسئله و دغدغهای متفاوت وارد خطۀ خط شدند. یکی از ویژگیهای بارز خوشنویسی این دوره تنوع و نوجویی است و این تنوع، بهویژه در شیوههای گوناگون خوشنویسان و نحوههای بیان و اجرای آنان مشهود است. از میان خطوط مختلف بیش از همه نستعلیق و شکستهنستعلیق و نسخ ایرانی یکهتاز میدان مشق شدند و خطوطی چون کوفی و ثلث و محقق به حاشیه رفتند. قالبهای اصلی و سنتی خوشنویسی در نگارش نسخ خطی، مرقعات، قطعات و کتابهها همچون ادوار پیشین ادامه یافت. اما در این میان، سیاهمشق یکی از قالبهایی است که با نگاهی عمیقتر از گذشته و با کارکردی بیانگرا به کار گرفته شد. در واقع، اگر کاربرد سیاهمشق درگذشته برای گرمکردن دست خوشنویس و رسیدن به مفردات مطلوب بود، در این دوره با ترکیببندی و چیدمان دقیق و متفاوت و با توجه به زبان بصری کلمات به منصۀ ظهور رسید.
سیاهمشقهای دلفریب و شورانگیز بزرگانی چون غلامرضا اصفهانی، میرحسین خوشنویسباشی و محمدکاظم تهرانی گواهی بر این مطلب هستند که با ترکیببندی بدیع و جسورانۀ خود چشم هر بینندهای را مجذوب میکنند. در کنار این جریان رسمی و سنتی، جریان دیگری بر اساس خطوط تفننی و تزیینی و با توجه به ظرفیتهای بصری خط و تلفیق نقش و خط و نقاشی و خوشنویسی شکل گرفت که هرچند سابقهای دیرینه در خوشنویسی ایرانی داشت اما بهشکلی گستردهتر و خلاقانهتر از گذشته دنبال شد. بزرگانی چون ملک محمد قزوینی، اسماعیل جلایر و مشکین قلم اصفهانی با آثار خلاقانه و بدیع خود که میتوان بهتعبیری آنها را سرآغازی بر نقاشیخط معاصر ایران دانست، قالبهای سنتی را شکستند و با آمیختن نقش و خط و رنگ، طرحی نو درانداختند. همگی این تلاشها و طبعآزماییها حاکی از ورود خوشنویسی سنتی به گفتمانی جدید بود.
سیاهمشقهای دلفریب و شورانگیز بزرگانی چون غلامرضا اصفهانی، میرحسین خوشنویسباشی و محمدکاظم تهرانی گواهی بر این مطلب هستند که با ترکیببندی بدیع و جسورانۀ خود چشم هر بینندهای را مجذوب میکنند.
باری، اکنونکه بههمت عزیزان و یاران موافق، شمهای از بدایع خوشنویسی قاجار در منظر نظر عاشقان این هنر اصیل و کهن ایرانزمین قرارگرفته است مبتهج و مسروریم. گشایش نمایشگاه و رونمایی از کتاب «گرایشهای نوین در خوشنویسی قاجار»، تلاشی درخور برای بازشناسی و معرفی نوجویان خوشنویسی قاجار است. این آثار، سخنی تازه از پس سالیانی دراز میگویند و روایتگر اتفاقاتی نو در خوشنویسی ایرانی هستند. در این نمایشگاه که در موزۀ رضا عباسی برپا شد، ۳۰ اثر که تا پیش از این در نهانخانۀ گنجینۀ این موزه نگهداری میشد به نمایش درآمد و در کتابی با همین نام معرفی شدهاند. این کتاب توسط مؤسسۀ کتابآرایی ایرانی در قطع وزیری و در ۸۰ صفحه بهصورت رنگی به زیور طبع آراسته شده است. کیانوش معتقدی، پژوهشگر نامآشنای هنرهای ایرانی- اسلامی، و سحر گودرزی در این کتاب به معرفی این آثار و پژوهشی مبسوط دربارۀ گرایشهای مختلف خطوط تفننی و تزیینی تا دورۀ قاجار پرداختهاند. کتاب با دیباچهای دربارۀ اهمیت جنبههای تزیینی و کاربردی در خوشنویسی ایرانی و پیوند آن با دین، عرفان و تحولات اجتماعی آغاز شده و در ادامه، تاریخچهای از شکلگیری خوشنویسی تزیینی در کتابآرایی، معماری و هنرهای صناعی ایران ارائه شده است. همچنین گرایشهای نوین و تزیینی در خوشنویسی ایرانی همچون خط نقاشی، خط توأمان یا متعاکس، خط معما، خط گلزار و نقاشیخط دستهبندی شده و در ضمن بیان تاریخچۀ مختصر هر کدام، هنرمندان و آثار شاخص این گرایشها در دورۀ قاجار معرفی شدهاند. در پایان نیز، تصاویر مطلوبی از آثاری که در موزه به نمایش درآمدهاند، ارائه شده است.
حسن ختام سخنم، بیتی از خداوندگار عشق است و امیدوارم هر کدام از ما اهالی فرهنگ و هنر بیشازپیش با همتی بلند و با همدلی و همکاری یکدیگر گامی مؤثر در جهت معرفی گنجینهها و اعتلای فرهنگ و هنر کشور عزیزمان برداریم.
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز
نظر شما