امیدی که همچنان قربانی می‌گیرد

تهران- ایرنا- استعفای سرمربی تیم فوتبال امیدایران در کمتر از ۱۰ روز مانده به رقابت‌های انتخابی المپیک ۲۰۲۰ سرنوشت این تیم را با آینده‌ای مبهم مواجه کرده است.

اواخر لیگ هجدهم شایعه مربیگری «فرهاد مجیدی» در تیم فوتبال امید رونق گرفت و در نهایت شماره هفت سابق و محبوب آبی‌ها  با وجود مخالفت کمیته ملی المپیک و تنها با حکم دستوری فدراسیون فوتبال نفر نخست کادرفنی شد. تصمیمی که از نخستین روزهای اتخاذ، بازی در صفحه شطرنجی بود که مات شدن آن دور از انتظار نبود زیرا سیستم تیم امید اجاره‌ای بود و «حمید استیلی» از پیشکسوتان فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس پیمانکار آن به شمار می رفت.  

فرهاد مجیدی به نیمکت تیم امید رسید و با امید فراوان در تیم حاضر شد اما  رویای حضور در توکیو ۲۰۲۰ با حضور چند دستگی در تیم برای او امکان پذیر نبود و هر روز شایعات بر محور اختلاف او و مدیر تیم به گوش می‌رسید. تیم به تاشکند رفت و ۲ باخت در برابر ازبکستان کسب کرد. ۲ باختی که نشان داد اخبار اختلافات شایعه نیست بلکه واقعیتی غیر قابل انکار است. مدیر تیم با وجود حکم فدراسیون، مجیدی را به عنوان نفر نخست نپذیرفت و برخی از بازیکنان خاص تیم نیز از مدیر پیروی می‌کردند.

شاید خلاصه کردن داستان فرهاد و سفر توکیو او در چند سطر نتوان خلاصه کرد اما واقعیتی که وجود دارد قرعه کشی رقابت‌های قهرمانی زیر ۲۳ سال آسیا مسیر مجیدی را تغییر داد و او استعفا کرد.

اما واقعیت استعفای مجیدی چه بود؟ فدراسیون که با اصرار تمام رو انتخاب مجیدی پافشاری می‌کرد چرا در اختلاف وی و مدیر پشت سرمربی را خالی کرد؟

برای بررسی این پرسش ها لازم است چند پیش فرض مورد بررسی قرار گیرد.

برای بررسی مشکلات باید به‌ آغازین روزهای سال ۱۳۹۸ برگردیم جایی که «زلاتکو کرانچار» پس از ناکامی در صدرنشینی رقابت‌ها استعفا کرد اما هیچکس واقعیت استعفای کرانچار را بیان نکرد. کرانچار که مربی مورد اعتماد استیلی بود پس از آنکه نتوانست به عنوان صدرنشین گروه به مرحله بعد صعود کند از تیم جدا و به بهانه‌های مختلف ایران را ترک کرد. هر چند در آن زمان مشکلات ارزی و اقتصادی دلیل این کار قلمداد شد اما به نظر می‌رسد آنچه بیش از همه کرانچار را تحت فشار قرار داد نداشتن اختیار نفر نخست کادر فنی بود.

تیم چند ماه بدون سرمربی بود و کسی از آینده آن خبری نداشت. تا اینکه فدراسیون در تصمیمی یکباره مجیدی را به عنوان سرمربی انتخاب کرد. تصمیم احساسی مجیدی و فدراسیون برای تیم امید در چند ماه گذشته حیرت بسیاری از کارشناسان را برانگیخت. زیرا مجیدی از شرایط تیم و شیوه اداره آن آگاه بود و فدراسیون نیز هیچ اقدامی برای تغییر در کادر مدیریت انجام نداد. استیلی همچنان نفر نخست بود و دستیاران کرانچار نیز با آمدن مجیدی از این تیم رفتند. مجیدی برای تیم امید یک مهره تحمیلی شد و استیلی به ناچار او را پذیرفت پذیرشی که نه تنها صوری بود بلکه اختلاف در تعویض در زمان بازی ازبکستان نشان داد بسیاری از نقش های در نیمکت تیم امید تعریف جدیدی دارند.

 نیم سده از آخرین صعود فوتبال ایران به المپیک می‌گذرد و نسلی که  آخرین مدال طلای فوتبال بازی‌های آسیایی برای ایران به ارمغان آوردند بازنشسته شدند. این روند طولانی مدت نشان می‌دهد که تیم خالی از ستاره نیست بلکه آنچه سدی در برابر صعود به شمار ‌می‌رود اختلاف در تصمیم‌گیری‌ها است. تصمیم هایی که نشان از اختلافات سلیقه‌ در فوتبال ایران دارد. فدراسیون فوتبال پس از ناکامی کادر فنی در بازی‌های فرودین تهران و عدم صدرنشینی ایران به این باور رسیدند که راه توکیو سنگلاخی تر از المپیک‌های پیشین است و در این راه ممکن است افرادی قربانی شوند. اما آنان با انتخاب مجیدی و تحمیل او به استیلی نه تنها فرد بلکه تیم را نیز قربانی کردند.

 نکته پایانی سردرگمی تیم امید به شخصیت مجیدی برخواهد گشت؛ شخصیتی سابقه جنگندگی در برابر مشکلات نخواهد داشت و قطع همکاری در میانه راه از سوی وی به دورانی برخواهد گشت که در تیم استقلال تهران توپ می‌زد.  او بارها و در میانه فصل استقلال را در شرایط سخت تنها گذاشت و در نهایت با خداحافظی از این تیم زمینه را برای به بحران فرو بردن تیم امیر قلعه نویی فراهم کرد.

به نظر می‌رسد سناریوی تکراری حذف از المپیک ۲۰۲۰ توکیو  برای فدراسیون فوتبال ایران به امری پذیرفته شده تبدیل شده است و همگروهی ایران با کره‌جنوبی، ازبکستان و چین این سناریو را محتمل تر از گذشته نشان می‌دهد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha