سهراب سپهری با سپهر اندیشهای متفاوت و سبک و سیاق خیالانگیز شعرهایش کم دستمایه تحقیق و پژوهش نبوده است. گواه این ادعا نتیجه یک جستوجوی ساده در فضای واقعی و مجازی کتاب و پژوهشهای دانشگاهی است. حال یا این مساله به قابلیت اشعار سپهری باز میگردد که وجوه مختلف قابل بررسی و پژوهش است و یا حال خوش خواندن اشعارش و سیر در مفاهیم انسانی و عرفانی دنیایش نظر محققان و پژوهشگران ادبی را به خویش میخواند.
پگاه مصلح به تعبیر آنچه در مقدمه اثر تازه انتشاریافته دویدن تا تهِ بودن، نوشته در این اثر متشکل از شش پژوهش فلسفی کوشیده تا «برخلاف روال معمول بیشتر نوشتههای پیشین در مورد سهراب سپهری، گرفتار آن نگرش کلیشه ای که بودیسم یا انواع عرفان را در سراسر زندگی او به یک میزان جاری میبیند»، نشود. وی که با فلسفه آشناست و آثاری چون نخبه گرایی مشارکتی، بر اساس بازسازی مفهوم نخبه در گفتمان دموکراتیک، تصحیح نسخه خطی هدایت نامه اثر رضاقلی خان هدایت، با مقدمه و پی نوشت پژوهشی و ترجمه دیالکتیک هگل: مقاله هایی از مجموعه "فلسفه نوین"، نوشته هانس گیورگ گادامر را از متن آلمانی در کارنامه خود دارد، در شش پژوهش نگاهی فلسفی به اشعار سهراب سپهری داشته است.
نویسنده کتاب دویدن تا تهِ بودن همچنین یکی از پژوهشهای خود را در برابر آنچه «نگاه و قضاوت تکراری و تقلیدی» و تاکید برخی بر غیرسیاسی بودن اشعار سپهری خوانده است به «نسبت «سیاست» و «امر سیاسی» در خوانش ادبیات» اختصاص داده است. این نگاه آن هم از سوی پژوهشگری دانشآموخته علوم سیاسی، قابل تامل و نوید بخش این مطلب است که نگاه به اشعار سپهری از منظری تازه و تخصصی صورت گرفته باشد.
مصلح این پژوهش را با آرای پل ریکور و تعریف دو مفهوم سیاست و امر سیاسی آغاز میکند و در پایان به این نتیجه میرسد:
با فهم این که «امر سیاسی» نه اصطلاحی متضاد با سیاست یا معادل و جانشینی برای آن، بلکه دال بر حیطهای فراگیرتر و فرارونده از آن است، وجوه سیاسی ادبیات رتوریک را حتی هنگامی که وازنش سیاست در آن مشهود است؛ بهتر می شود دریافت. شناخت چه-گونگی «سیاسی بودن» آثار ادبی، همچون اشعار سهراب سپهری برای درک درستتر ابعاد پارادایمی این آثار و جایگاه آن ها در وضعیت کنونی و آینده جامعه سیاسی ضرورت دارد.
شش مقاله با عناوین «یاد من باشد تنها هستم (رویکرد فلسفی به «تنهایی» سهراب سپهری)»، «مسئول زیبا شدن پر شاپرک کیست؟ (تاملی در نسبت مرگ و زیبایی)، «هیچ ملایم: مواجهه با «هیچ» از نوع دیگر»، نسبت «سیاست» و «امر سیاسی» در خوانش ادبیات (ریتوریک: مطالعه موردی شعر سهراب سپهری)، «آب خورن بیفلسفه: جاذبه و دافعه فلسفه در هستی شاعرانه سهراب سپهری»، بخش های اصلی این اثر پژوهشی را تشکیل میدهند.
پشت جلد این کتاب میخوانیم؛
سهراب تجربه زیستن در رفت و برگشت میان فهم جهان، آفرینش هنری و استغراق در احساس زیبایی را یافته بود اما این تجربه را کافی نمیدید و میپنداشت باید به سوی استغراق پیوسته پیش برود. با آگاهی از رسیدن او به چنین تجربه، ژرفاندیشی و بینشی است که میشود گفت سهراب سپهری شخصیت کمنظیری در ادبیات ایران و جهان است. او شاعری است که تفکرش عمق دارد، زیرا به مسائل بنیادین و وجودی انسان اندیشیده است. خواندن شعر سهراب و مأنوس بودن با او به بازشدن گرههای کور زندگی بسیاری از انسانها یاری میرساند. نگریستن به زندگی، مرگ، ارج زمین و خویشاوندی انسان با موجودات زمینی از پنجره شعر فکورانه بیشک در چگونه زیستن هر آنکه با سهراب انس داشته باشد تاثیرگذار است، و بدون چنین اندیشیدنی، نیکو زیستن پایدار برای انسانها میسر نمیشود.
دویدن تا تهِ بودن که نامش از دفتر پایانی هشت کتاب سپهری انتخاب شده، در سال جاری در ۱۶۷ صفحه به همت انتشارات ققنوس منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما