این کتاب که قیمت آن ۲۵۰ هزار ریال به فروش رسیده، درخصوص ضربالمثلهای گوده(منطقهای درهرمزگان) و موضوعهایی شامل، نشانههای آوانگاری و معادل فارسی آن، دیباچه، معرفی روستای ایلود، نام برخی ابزار قدیمی و کاربردآنها، معانی واژههای به جا مانده از زبان پهلوی در گویش گوده و نگارههاست.
بخشی از کتاب
نویسنده هرمزگانی در خصوص اصطلاحات گودهای آورده است: کَلاک: چوبی است دراز و سرکج برای چیدن میوه از درختانی که دست بدانها نمیرسد و قسمت سرکج چوب را به شاخه افکنند و به طرف خود کشند.
کلاک در فرهنگ دهخدا نیز به همین معنی آمده است؛چوب دراز سرکجی باشد که گل و میوه که دست به آنها نرسد بدان بچینند.
کَچی: خورجین نسبتا بزرگی است که معمولا از برگ نخل میبافتهاند و بر پشت الاغ مینهاده و با آن بار حمل میکردهاند.
نَیدُنَه: قفلی ساخته شده از چوب که در گذشته برای درهای یک لنگه مورد استفاده بوده است و این قفل شامل دو قسمت پوسته و خرک است که پوسته درون دیوار ثابت و خرک در آن متحرک است.
این قفل و کلون جعبهای چوبی است که در داخل دیوار کنار در قرار میگیرد که با وارد کردن کلیدی چوبی به درون سوراخی در بالای جعبه، در گشوده میشود.
دندانههای روی کلید چوبی و دندههای روی کلون یکسان هستند و با ورود کلید چوبی، شیطانک بالا آمده و قفل عقب میرود و به کلید آن هم «نیدو» میگویند که به صورت (L) است و به سه تا چهارهزار سال ویش برمیگردد.
هیخ: مشکی است که از پوست دباغی شده درست کنند و در آن ماست ریخته و آن را زنند و تا دوغ و کره از آن به دست آورند.
هیخ را روی «سهپَهَه» (سه پایه) قرار میدهند و معمولا دو نفر آن را تکان میدهند که در فرهنگ دهخدا برای این کلمه معنی کشیدن آمده است.
هیخ(اسم مصدر) از ریشه هیختن است به معنی کشیدن...دایگان کنیزک به سرچاه بودند و آب همی هیختندی.(کارنامه ارشیر)ف.دهخدا، ج۱۵، ص۲۳۶۰۲
شاید به کار گرفتن این کلمه برای مشک دوغزنی با معنی ذکر شده بی ارتباط نباشد چون در اینجا نیز قصد کشیدن کره از ماست است.
نظر شما