۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۹:۰۶
کد خبر: 83569974
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

آیین‌نامه انضباطی مدارس؛ سهل‌انگاری در اجرا

تهران- ایرنا- روزگاری تنبیه‌بدنی جزء لاینفک آموزش بود، همان زمانی که بزرگترهای ما به مدرسه می‌رفتند و در جریان یادگیری تنبیه‌بدنی سخت می‌شدند اما امروزه آیین‌نامه انضباطی در اجرا با نواقصی همراه است.

وقتی از تنبیه بدنی دانش آموزان صحبت می شود، یاد خاطرات بزرگترها از مدرسه رفتنشان می افتم، آموزگارانی که همواره از اقتدار آنها سخن رانده شده است و پدران وقتی از تنبیه بدنی آنها سخن می گفتند، نقش هدایتگر و دلسوزی آموزگاران خود را نیز متذکر می شدند. 

کاری که امروز به شدت مورد تقبیح است و آموزش و پرورش نیز بارها تاکیده کرده که تنبیه بدنی دانش آموزان خط قرمز همه ما است و آموزش و پرورش حساسیت بسیاری بر این موضوع دارد، اما آیا واقعا این خط قرمز رعایت می شود؟   

موضوع این است که با تحولات فناوری‌های ارتباطی و اطلاعات و مدرنیزه شدن، آموزش کاملا از انحصار نظام آموزشی خارج و به یک امر اجتماعی تبدیل شده است به طوری که کودک از همان شیرخوارگی درگیر آن می‌شود. برای آموزش چنین کودکی باید سیستم آموزشی آنچنان قوی و روزآمد باشد که تمامی جوانب امر را در نظر بگیرد.

از سوی دیگر کارشناسان معتقدند وضعیت آموزش و پرورش چه به لحاظ معیشتی و چه به لحاظ جایگاه فرهنگی چندان مناسب نیست، اگر معلم جایگاه درخوری در جامعه داشته باشد، با حوصله بیشتر با دانش آموز رفتار می کند و وقت بیشتری برای کار خود می گذارد، اما معلمی که یک سر دارد و هزار سودا؛ و نگران این است که زندگی خود را چگونه بگذراند و وقتی از کلاس بیرون آمد دنبال چه کاری برود، آنگاه شرایط متفاوت می شود.  

یک روانشناس تربیتی در این زمینه می گوید: وضعیت عمومی معلم، از لحاظ اقتصادی و همچنین جایگاهی که یک معلم باید در کشور داشته باشد، خوب نیست. در چنین شرایطی بهداشت روانی معلم آنچنان تامین نمی شود و یکی از تبعات این موضوع آن است که به معلم فشار وارد می شود.

ابراهیم اصلانی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: معلم اکنون به همین دلایل تحت فشار است و بخشی از این فشار به کار معلم و برخورد او با دانش آموز منتقل  و باعث می شود او با خیال آسوده سر کلاس حاضر نشود.

این نویسنده و پژوهشگر اظهار داشت: وقتی این آرامش روانی وجود ندارد و بهداشت روانی معلم تامین نمی شود بخشی از آن به صورت رفتارهای غیرمعمول بروز می کند که به شکل تنبیه نیز درمی آید.

اصلانی اضافه کرد: بنابراین بخشی از این وضعیت، فرهنگی و به جایگاه معلم مربوط است و بخش دیگر آن نیز به تربیت خانواده بازمی گردد.

به گفته این روانشناس تربیتی، آنچه در خانواده ها اتفاق می افتد، این است که احساس می کنیم باید به فرزندانمان توجه کنیم، اما این توجه به کودک مبنای درستی ندارد و منجر به این شده خانواده تصور کند هر امکاناتی که ممکن است باید فراهم و تمامی خواسته های کودک را تامین کند.

اصلانی با بیان اینکه من نام این کار را فرزندسالاری نمی دانم بلکه نام آن را فرزند ابزاری می گذارم، گفت: این بدان معناست که فرزندان ابزاری هستند برای رسیدن به آنچه که ما خود به آن نرسیدیم. اینگونه می شود که ما فرزندانی را به بار می آوریم که طلبکار و پرتوقع هستند، آمادگی مواجهه با هیچ نوع تندی را ندارند و به محض اینکه در مدرسه کوچکترین تندی پیش می آید و اقدامی باب میل خود مشاهده نکنند، به سرعت عکس العمل نشان می دهند به ویژه در مقاطع بالاتر همچون متوسطه این اتفاق بیشتر رخ می دهد. بعضا این عکس العمل نشان دادن به آنچه که مورد طبعشان نیست به شکل تندی پیش می آید و منجر به برخورد بین معلم و دانش آموز می شود.

تنبیه در دنیای امروز به هیچ وجه قابل پذیرش نیست

اصلانی با تاکید بر آنکه می دانید که تنبیه موضوع جدیدی نیست و قبلا هم وجود داشته، ادامه داد: در آن زمان ذهنیت معلم اینگونه بود که در حال انجام کار تربیتی است و خانواده نیز تصور می کرد که تنبیه برای فرزندش لازم است اما اکنون هر دو وجه قضیه فرق کرده است، اگر معلم تنبیه می کند با نیت تربیتی نیست بلکه بدین دلیل است که وضعیت روحی و روانی خودش را سروسامان دهد.

روانشناس تربیتی توضیح داد: دانش آموز هم اگر در مقابل مقاومت می کند به دلیل نوع تربیت است و فردی طلبکار و متوقع بار آمده و انتظار ندارد کسی به او بگوید «بالای چشمت ابروست».   

این پژوهشگر با تاکید بر اینکه تنبیه کار درستی نیست، اظهار داشت: تنبیه وارد کردن یک کار محرک آزارنده است تا منجر به تغییر رفتار شود، وقتی کودک را تنبیه بدنی می کنید تا درسش را بخواند، می خواهید با وارد کردن یک محرک آزاردهنده، رفتار کودک را تغییر دهید، این در تغییر رفتار، بدترین و آخرین روش محسوب  می شود.

وی گفت:‌ تنبیه روش غلطی بوده و گاهی پیش می آید از روش های اشتباه هم نتیجه می گیرم اما کار اشتباه، اشتباه است. معلمی هم که در گذشته و چه اکنون از روش تنبیه استفاده می کند از نظر روانشناسی تربیتی کار اشتباهی انجام می دهد چه اقدامش دلسوزانه و چه مغرضانه باشد.

اصلانی ادامه داد: بنابراین کاری که غلط است را نمی توانیم هیچگاه به کسی توصیه کنیم، اگر در گذشته هم این رفتار بوده و اثر هم داشته دلیل بر این نمی شود که مورد تایید قرار گیرد.

یادگیری با زور نمی‌شود

وی با اشاره به یادگیری مشارکتی گفت: محیط یادگیری باید به گونه ای باشد که خود یادگیری برای دانش آموز لذت بخش باشد قرار نیست یادگیری اقدامی تحمیلی و به زور باشد.

این روانشناس تربیتی یادآور شد: اکنون یادگیری هایی مورد تاکید است که مبتنی بر خواسته های خود دانش آموزان باشد و یادگیری هایی باشد که برای کودکان ایجاد لذت کند و دانش آموز را با دیگران درگیر یادگیری کند نه اینکه با زور، فشار و تنبیه انجام شود.

اصلانی تاکید کرد: تنبیه در دنیای امروز به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.   

تنبیه‌کننده شاید خود تنبیه شونده بوده است

گلناز بخشی روشناس بالینی نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا معتقد است: یکی از دلایل این اتفاق، می تواند این باشد که خود تنبیه کننده، تنبیه شده باشد.

وی می افزاید: گاهی تنبیه به دلیل هیجاناتی است که به فرد تنبیه کننده دست می دهد اما راه های خویشتنداری یا مدیریت خشم خود را نیاموخته و مهارتی پیدا نکرده است تا هنگامی که عصبانی می شود کاری غیر از تنبیه انجام دهد.

وی اظهار داشت: دلیل سوم هم این است که افراد تنبیه کننده معتقدند فرد باید تنبیه شود تا بیاموزد. این ساخته ذهنی و سازه های شناختی آنهاست که احساس می کنند هنگام آموختن تنبیه لازم است.

روانشناس بالینی با یادآوری اینکه تنبیه بدنی در آموزش و پرورش ممنوع است، افزود: اما اکنون در برخی موارد تنبیه انجام می شود، من دیده ام و حتی دانشجویانی که برای کارورزی به مدارس می روند تنبیه معلمان را مشاهده می کنند و حتی معلم ها می گویند شما چرا به ما روانشناسی گل و بلبل می آموزید، دانش آموز باید تنبیه شود تا بتواند درس بخواند به ویژه در مورد دانش آموزان پسر و معلمان مرد این موضوع صدق می کند.

قانون محکم است اما در اجرا سهل انگار

بخشی اظهار داشت: در قوانین آموزش و پرورش آنچه به عنوان آیین نامه انضباطی برای معلمان، معاونان و یا مدیران مدرسه اعلام می شود، باید در اجرا محکم باشد. آیین نامه ها در اجرا عمل نمی شود. قانون محکم است اما در اجرا سهل انگاری می شود.

وی گفت: به عنوان مثال تا زمانی که یکی از اولیا شکایت نکند، معلمی که تنبیه کرده مجازات نمی شود اما کافی است ولی به محاکم قضایی مراجعه کند، از آن زمان به بعد دادگاه رسیدگی می کند.

مدرس دانشگاه فرهنگیان اضافه کرد: در مدرسه ای که دانش آموز تنبیه می شود، سایر معلم ها یا مدیر ممکن است شاهد این تنبیه باشند، اما به پلیس اطلاع نمی دهند.

وی با بیان اینکه اگر بخواهیم بحث فرهنگ را در مورد تنبیه مطرح کنیم، همچون دور باطلی خواهد شد، توضیح داد: ما اگر می خواهیم فرهنگ سازی کنیم باید ابتدا از خودمان آغاز کنیم، خودمان هم یعنی قوانین را به خوبی اجرا کنیم و خشم خود را مدیریت کنیم، به ویژه شرایطی را که باعث تنبیه می شود، شناسایی کنیم.

این روانشناس بالینی ادامه داد: مثلا معلمی که بلد نیست کلاس‌داری کند، طبیعتا به راحتی می تواند تنبیه کند، اما معلمی که کلاس در کنترل او است، به ندرت مسئله انضباطی در کلاسش به وجود می آید و اگر هم پیش آمد آن را به گونه ای مدیریت می کند که به مرحله تنبیه بدنی نرسد.

بخشی با تاکید بر اینکه این سه دلیل بسیار مهم است، ادامه داد: فرد خشم خود را مدیریت نمی کند، همچنین معتقد است واقعا تنبیه لازم است و باید دانش آموز تنبیه شود و دلیل دیگر اینکه خودش پیش از این تنبیه شده و با آن انس گرفته و ناخودآگاه در ذهنش این موضوع باعث می شود که از تنبیه بیشتر استفاده می کند.  

حسن عشایری عصب‌شناس و بازنشسته دانشگاه نیز در گفت و گو با ایرنا می گوید: معیاری در ذهن معلم از نظر هیجانی، عاطفی و رفتار آیینی وجود دارد که نباید باشد، اگر آن رفتار مدنظرش را از دانش آموز ببیند، آستانه تحمل او پایین می آید و واکنش کلامی یا حتی بدنی یا انواع و اقسام تنبیه ها را انجام می دهد.

گاهی ذهن معلم پیش ساخته است

وی افزود: در حقیقت گاهی ذهن معلم پیش‌ساخته است و حد و مرز رفتاری دارد، در زمینه ای هنوز محرک ها را می پذیرد اما در جای دیگر این رفتارها برای او تبدیل به استرس شده و وارد عمل می شود و ممکن است عکس العمل کلامی نشان دهد.

عشایری اظهار داشت: در کشورهایی همچون سوئد کودک آزاری و آزار بدنی کودکان ممنوع است، اما آزار روانی و کلامی نیز همینطور است و این قوانین در مورد مدرسه بسیار قوی تر هستند.

این عصب شناس با بیان اینکه هیجان معلم مهم تر از هیجان دانش آموز است و دانستن این بسیار مهم است، ادامه داد:‌ عصبانیت با هیجان و عواطف سروکار دارد، زیرا سیستم هیجانی است که آشفته و لبریز می شود، ناسزا می گوید و تنبیه می کند.

وی اضافه کرد:‌ در کشور سوییس برای دوره آغازین مدرسه و مقطع ابتدایی چون کودکان آرام نیستند و شیطنت های بسیاری دارند، بهترین و با تجربه ترین معلمان را بکار می گیرند و حقوق معلم دوره آغازین مدرسه مساوی حقوق جراح است. اما این معلم دیگر آستانه تحمل بالایی دارد.

این عصب شناس با تاکید بر اینکه مدرسه خوب مدرسه ای است که شوق یادگیری را در دانش آموز بیدار کند، ادامه داد:  پیشنهاد ما به آموزش و پرورش این بود که در مدرسه شاگرد اول تولید نکنیم و به دانش آموزان نمره ندهیم، بگوییم تو بسیار بااستعدادی و تشویقت می کنیم به شرطی که با دانش آموزان دیگر که درسشان ضعیف است، کار کنی و اگر تمرین تو با آن دانش آموز مثبت بود و نتیجه داد، پاداش خواهی گرفت. ما باید در مدرسه حس همبستگی، همدلی و همدردی را ایجاد کنیم.

عشایری تاکید کرد: ما باید به جای استعدادهای درخشان، عواطف درخشان را نیز تربیت کنیم که امروز کالای نایابی است.

تخلیه هیجانات و استرس های سرگردان 

وی با اشاره به اینکه حتی تنبیه از جایی شروع می شود که نگاه معلم عادلانه نباشد، اضافه کرد: نگاه از بالا به پایین توهین آمیز می شود، نگاه معلم باید عادلانه باشد به ویژه برای کسی که مشکل زبانی، بدنی، روانی و غیره دارد تنها جایی که می تواند این ضایعات فردی را جبران کند، آموزش و پرورش است. معلم باید دوره های مهارتی و آموزشی را طی کند.

این عصب شناس با بیان اینکه موضوع بعدی مربوط به استرس های معلم است، توضیح داد: زمانی که معلم، حقوق خود را چند ماه دریافت نکرده و بعدازظهر هم باید برای کسب درآمد مسافر کشی کند، استرس جایی وارد می شود که بتواند هیجانات و استرس های سرگردان را تخلیه کند./

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha