اگر چه تعداد واقعی قربانیان در جوامع دقیق گزارش نمی شود، اما در جهان از ۶۰۰۰۰۰ قربانی خشونتها که زندگیشان را از دست میدهند، ۱۰۰۰۰۰ زن و دختر هستند. در ایران گزارشاتی جسته و گریخته از تحقیقات شیوع خشونت علیه زنان را نشان میدهد. مانند دیگر کشورها در دنیا، شیوع بالای خشونت علیه زنان در کلان شهرها اتفاق میافتد ، بطور مثال در تهران که ۹۴.۷% خشونت خانگی علیه زنان بویژه توسط شوهران گزارش شده است[۱]. ویژگی های زنان بطور کلی و شرایطی که در آن زندگی میکنند به افزایش قربانیان خشونت کمک میکند. در یک مطالعه ایرانی همه زنان با اختلال سوِی مصرف مواد قربانی خشونت بویژه توسط شوهرانشان بودند[۲]. در این تحقیق ارتباط قوی بین خشونت علیه زنان مشارکت کننده و متغیرهایی مانند سویِ مصرف مواد، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، میزان درآمد گزارش شده است.
اما آنچه معضل خشونت علیه زنان و دختران را در کشورما فراتر از اعداد و ارقام و پیچیدهتر میکند، معناپردازی این پدیده درحوزههای مختلف و نگاه به پیامدهای آن است. بذر خشونت از همان بدو جامعهپذیری هر دو جنسیت (زنان و مردان) کاشته میشود. زمانی که نقش جنسیتی در بطن خانوادهها و فرآیند تربیتی شکل میگیرد، رفتارهای خشن برای پسر بچهها مشخصه "مردانگی و قدرت" و سکوت در قالب "متانت و نجابت" برای دختران کوچک در نقش جنسیتی شان جاسازی میشود. همان پسران و دختران کوچک، جامعه بزرگسالانی را میسازند که کاملا در خصوص خشونتها حساسیت زدایی شدهاند. دیگر توهین، تحقیر، درشت گویی، برخوردهای فیزیکی، اجبارو زورگوییهای جنسی، آزارهای جنسی ... به عینک جامعه دیده نمیشود که هیچ! حتی با ذربین و درشتنمایی هم به عنوان فاجعه و معضل پذیرفته نمیشوند. زنان و مردان نه تنها مصادیق خشونتها را نمیشناسند بلکه توجیهاتی نیز برای اغماض این معضل اجتماعی دارند، چون عاملین آموزشها و تعالیم معنای رفتارهای خشونتآمیز را به سلیقه در تمامی بسترها بویژه در جمع های فرهنگی به خلط می کشند، بسترهایی که در آن انتظار میرود که حاضرین دعوت به عدالت، مهربانی، سلامت، شفقت، مقابله با نابرابری ها، و انسانیت بشوند، دعوت به سکوت، تحمل و خویشتن داری میشوند که به آنها حتی وعده هایی در مقابل سکوتشان هم داده میشود! و نیزدر صورت شکستن سکوت و ابراز تجربیات تلخ خشونت آمیزو مددجویی باید متحمل انگ و برچسب بی صبری، نادانی، بی ذکاوتی و بی نجابتی شوند.
از این نگارش مختصر میتوان به چند راهکار در متوقف کردن خشونتهای جنسیتی اشاره کرد:
-آگاهی بخشی و تغییر نگرشهای جنسیتی کلیه اقشار جامعه اعم از زنان و مردان
-توانمندسازی و تقویت اقتدار زنان و دختران در جهت پذیرش نقشهای جنسیتی خود با استفاده از سازههای فرهنگی و شواهد متقن دینی در جوامع اسلامی
-طراحی و اجرای پایگاههای اطلاعاتی در در وزارتخانهها و موسسات برای جمع آوری دادهها و گزارشات خشونتها؛ تنها در حضور دادههای مستند میتوان مداخلات مبتنی بر شواهد موثری را در کشور اجرایی کرد
-تدوین بستههای خدمتی و تشکیل گروههای حمایتی –حرفه ایی برای قربانیان خشونت و پیشگیری از بازتولید قربانیان بیشتردر بسترهای خشونت
-تدوین و اجرای بستههای مهارتآموزی جهت روابط سالم بین زوجین، ویژه جوانان در معرض ازدواج، حین و بعد از ازدواج
-تدوین قوانین و کدهای رفتاری پیشگیری از خشونتهای جنسیتی در محل کار، مراکز و مجامع عمومی
-تقویت دیدهبانهای عمومی (کلیه اقشار مردمی) برای شناسایی و گزارش انواع خشونتها؛ همه افراد جامعه مسول باشند که اگر فردی در فضای عمومی مورد خشونت واقع میشود در جهت پیشگیری و متوقف کردن آن گامی موثر بردارند.
[۱] حسین علی آدینه و همکاران، ۲۰۱۶
[۲] مرقاتی خویی و همکران، ۲۰۱۵
نظر شما