«آخرین خوشه گندم» که حاصل تلاش ۱۰ ساله این شاعر محلی است، در قالب شعر سپید و به زبانی ساده نگاشتهشده و مفاهیمی چون صلح، آرامش و عشق که در بطن موضوعات قرار دارد را عیان کردهاست.
نویسنده کتاب درباره مفاهیم این سرودهها چنین عنوان کرد که: «کار شعر بیان ناپیداهای درون همه انسانهاست، ناپیداهایی که قادر به بیرون کشیدن آن نیست».
ای آخرین خوشه گندم / چه خواهی کرد / وقتی تاریکی فرا رسیدهباشد / و تو هنوز زنده باشی
استفاده از عناصر طبیعی که در جغرافیای آذربایجان یافت میشود از ویژگیهای اشعار این کتاب است و طبیعتگرایی را می توان بهضوح در این محتوا مشاهده کرد؛ همین امر موجب شده تا فضایی که اشعار در آن جاری است، در ذهن مخاطب تجلی یابد.
شاعر این کتاب در مورد اینکه «این آثار برای چه کسانی مناسب است؟» اعتقاد دارد که یک شعر خوب باید تمام پیچیدگیها را در خود حل کند و به زبان ساده اما با محتوای عمیق ارایه شود که با توجه به گستردگی مفاهیم و زبان شیوای کتاب، افراد مختلف با روحیههای فردی گوناگون میتوانند مخاطب این اشعار باشند و هرکس برداشت شخصی خود را از اشعار داشته باشد.
وی اضافه کرد: بارها افراد مختلفی پس از خواندن شعری از این کتاب، بیان کردهاند که «من همیشه به این موضوع فکر میکردم»..
دلم
مزرعه گندم
به وقت برداشت
که آتش گرفته باشد
چه بگویم به بادی که میوزد؟
«مهدینژاد» هدفش از سرودن این اشعار را تعالی انسان میداند و بیان میکند که «همانقدر که ما در دنیای بیرون سرگرم بزرگ کردن خودمان هستیم نیاز داریم در دنیای درون هم به بزرگی برسیم».
به سنگ کمی قدمزدن تعارف کن
سالهاست
کنار درختی نشسته
و از شنیدن صدای کلاغها
رنجور است
این شاعر که برخیها در آذربایجانغربی آینده درخشانی برایش در سطح ملی متصور هستند، ادامه داد: شعر درست در نقطه آخر انسان و جایی که هیچچیز پاسخگوی نیازش نیست، چون طنابی ناپیدا در لبه سقوط از درهای «نجاتدهنده» است.
نظر شما