دکتر جلال خالقی مطلق پنجشنبه شب در دیدار و گفتوگو با دوستداران شعر و ادب فارسی در محل پردیس کتاب مشهد افزود: در صورتی که داستانهای شاعران و نویسندگان مشهور ایرانی در قالبهای امروزی به صورت فیلم سینمایی، انیمیشن یا تئاتر در آیند برای نسل جدید و کودکان و نوجوانان بسیار قابل توجه خواهند بود بطور که چنین تولیدات فرهنگی را خواهند بلعید. پیگیری این مسیر، زبان اصیل فارسی را در میان خانوادهها و خانههای ایرانیان برجسته و پررنگ میکند زیرا بهترین راه برای آشنایی مناسب و مجدد نسل جدید با زبان و فرهنگ ایرانی است.
وی ادامه داد: پیشتر از من خواسته شد حکایت "زال و رودابه" در شاهنامه را به صورت داستان برای نوجوانان بنویسم که نتیجه تلاش من در این خصوص یک فیلمنامه شد. قرار است بر همین اساس فیلمی انیمیشن ساخته شود که هنوز آماده نشده است.
استاد دانشگاه هامبورگ آلمان بر اینکه زبان و ادبیان فارسی و کتابهای کهنی همانند شاهنامه فردوسی منبع سرشار و غنی برای تولید آثار ادبی و سینمایی جدید است تاکید و بیان کرد: مردم تاجیکستان در چنین مسیری یکی از غزلیات رودکی با عنوان "بوی جوی مولیان آید همی" را به صورت نمایش درآورده و آن را اجرا کردهاند.
ضعف پردهخوانی و نقالی
وی در ادامه نسبت به رویکرد یکنواخت و غیرموثر هنرمندان نسبت به شاهکارهای ادبی ایران انتقاد و بیان کرد: همه فعالیتهای هنری پیرامون ادبیات کهن فارسی حول محور نواختن طبل و آوازخوانی میچرخد و هیچ فعالیت هنری خلاقانهای برای نمایشنامه نویسی، اجرای تئاتر و ساختن داستانهای نمایشی از ادبیات فارسی صورت نمیگیرد. این در حالی است که عموم شعرها و داستانهای کتابهای فارسی کهن مانند "شاهنامه" حالت داستانی و نمایشی دارند و از بهترین منابع و نکات فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی برای ساخت فیلم و تئاتر برخوردارند.
دکتر خالقی مطلق به ضعف مزمن در حوزه "پردهخوانی داستانهای شاهنامه" نیز اشاره و بیان کرد: وقتی به آوازخوانی هنرمندان ایرانی پیرامون داستان عروسی "زال و رودابه" شاهنامه گوش فرا میدهیم گویی نوحهخوانی میکنند در حالی که داستان مربوط به یک ازدواج و سراسر آن نشاط و شادمانی است.
وی گفت: هماینک هنر ایرانی دیرقدمت "نقالی و پردهخوانی" بسیار محدود شده است. باید جوانان همت نموده و قدری در این هنر نوآوری کنند تا در عین حفظ سنت، با بهرهگیری از فناوری و تجهیزات نوینی که در دسترس است جلوه نوینی از این هنر بومی ایران زمین را به نمایش گذارند.
شاهنامه نه درام و تراژدی بلکه یک حماسه
استاد برجسته زبان و ادبیان فارسی افزود: شاهنامه "درام و تراژدی" نیست بلکه یک "حماسه" است. با این وجود شاهکار سترگ فردوسی داستانهای دراماتیک و تراژیک زیادی را نیز در خود دارد که با کوچکترین تغییر در اشعار میتوان آنها را از حالت حماسهگویی تبدیل به درام و تراژدی نمود. آنقدر مکالمه و دیالوگ در شاهنامه وجود دارد که تنها با حذف مطالب مربوط به "راوی" داستان میتوان این مکالمات را به درام و تراژدی تبدیل کرد.
وی ادامه داد: بر خلاف آنکه برخی تصور میکنند تمام شرایط مربوط به درام و تراژدی در کتابهای نویسندگان یونانی وجود دارد، چنین ویژگی هنری در کتاب شاهنامه کاملا مستتر است.
دکتر خالقی مطلق گفت: داستانهای شاهنامه فقط شامل صحنه درگیری و گلاویزی افراد نیست زیرا پیش از نقل هر درگیری در این اثر دهها بیت به بحث و مجادله بین قهرمانان داستان اختصاص دارد همان طور که رستم و سهراب در متن اشعار حماسی شاهنامه بحث و گفتوگوهای بیشماری دارند و در نهایت چون به راهحل مشترکی نمیرسند دست به پیکار میزنند.
وی افزود: سراسر شاهنامه فردوسی به حکمت، بحثهای اخلاقی، پند و اندرز اختصاص دارد بطوری که "جنگ" در شاهنامه نقش پررنگی ندارد. در این کتاب قبل از هر پیکار، بینش افراد در تقابل و تصادم با یکدیگر قرار میگیرد و دیالوگهای مهیجی شکل میگیرد که خود به تنهایی یک درام است.
شاهنامهپژوه برجسته ادامه داد: فردوسی به شکل ماهرانهای صحنههای پیکار را به شعر تبدیل کرده است. مهارت و تبحر فردوسی در بیان پیکار به حدی رسیده که گاهی به ذهن میرسد حکیمی که اهل سخن و حکمت است چگونه میتواند به این زیبایی در حد یک سردار جنگی تا این حد به سلاحها آشنا باشد و جنگها را به زیبایی تفسیر کند.
لزوم بازخوانی ادبیات کهن فارسی
وی گفت: اگر بسیاری از حکایات و روایات نویسندگان ادبیات فارسی به نمایش تبدیل شود ذوق و شوق لازم را در نوجوانان و جوانان برای آشنایی با فرهنگ قدیم ایران زمین ایجاد میکند تا بتوان مانع از فسیل شدن فرهنگ قدیمی کشورمان و زبان فارسی شد. برای زنده ماندن فرهنگ و زبان کهن فارسی باید از امکانات و تجهیزات روز دنیا برای بازخوانی داستانهای کهن بهره گرفت.
دکتر خالقی مطلق ادبیات فارسی را ادبیاتی جهانی توصیف و بیان کرد: کمتر ملتی همچون ایرانیان توانسته چندین شاعر نابغه از ادبیات خود داشته باشد. بی شک ابوالقاسم فردوسی، مولوی، نظامی، سعدی، حافظ و خیام نوابغ جهانی زبان و ادبیات فارسی هستند. این در حالی است که دیگر کشورهای جهان فقط یک یا دو شاعر و نویسنده بنام در سطح جهانی دارند.
"دکتر جلال خالقی مطلق" ادیب، پژوهشگر و شاهنامهپژوه برجسته ایرانی در سطح جهان متولد شهریور ۱۳۱۶ در تهران است که تحصیلات دبیرستانی خود را در همان شهر به اتمام رساند. وی سپس دورههای تحصیلات عالی و تکمیلی دانشگاهی را در آلمان گذراند و سال ۱۳۴۹ از دانشگاه کلن در رشتههای شرقشناسی، مردمشناسی و تاریخ قدیم درجهٔ دکترا گرفت.
دکتر خالقی مطلق از سال ۱۳۵۰ تاکنون در بخش مطالعات ایرانی دانشگاه هامبورگ آلمان به تدریس و پژوهش در حوزه زبان، ادبیات فارسی و فرهنگ ایران مشغول است.
وی از آغاز دههٔ ۱۳۵۰ ضمن اقامت و تدریس در کشور آلمان، پژوهشهای گستردهای در زمینهٔ ادبیات حماسی ایران و شاهنامه انجام داده و در این مدت مقالههای پژوهشی طراز اول وی در مجله سیمرغ (نشریهٔ بنیاد شاهنامه فردوسی)، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی و همچنین نشریات ایراننامه، ایرانشناسی، کلک و نامه ایران باستان انتشار یافته است.
دو مجموعه برگزیده از مقالههای دکتر خالق مطلق نیز با عنوانهای "گلرنجهای کهن" سال ۱۳۷۲ و سخنهای دیرینه سال ۱۳۸۱ در تهران منتشر شدهاند. اما در میان همه این تلاشهای عالمانه در خدمت به زبان فارسی و فرهنگ ایران زمین "تصحیح شاهنامه فردوسی" مهمترین دستاورد دکتر جلال خالقی مطلق است که در هشت دفتر طی سالهای ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۶ در نیویورک چاپ و در سطح مجامع آکادمیک و ادبی جهان منتشر شده است.
"تصحیح شاهنامه فردوسی" حاصل افزون بر ۳۰ سال کار مداوم دکتر خالقی مطلق با گردآوری و بررسی کهنترین دستنوشتها پیرامون شاهنامه فردوسی و مقابله آنها بر اساس روشهای جدید تصحیح متون است. جلال خالقی در کار مقابلهٔ دستنویسها از همکاری محمود امیدسالار و ابوالفضل خطیبی در دفترهای ششم و هفتم بهره گرفت. دورهٔ شاهنامهٔ خالقی در سال ۱۳۸۷ توسط مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در تهران تجدید چاپ شد. او هماکنون به عنوان عضو هیات علمی کنگره بینالمللی هزاره شاهنامه فردوسی برگزیده شدهاست. و عضو هیات امنای بنیاد فردوسی نیز هست.
نظر شما