آیا اصولگرایان پیروز میدان بی‌رقیب خواهند بود؟

تهران- ایرنا- تداوم روند ردصلاحیت اصلاح‌طلبان میدان رقابت را برای جریان رقیب خالی‌تر از همیشه خواهد کرد اما پرسش تاریخی-انتخاباتی در اردوگاه اصولگرایی همچنان پابرجاست که آیا از رهگذر ردصلاحیت رقیب، این جریان می‌تواند برنده صندوق‌های رای و فاتح کرسی‌های بهارستان باشد؟

رد صلاحیت چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان در هیات‌های اجرایی حکایت از خالی شدن میدان برای اصولگرایان دارد. «علی شکوری راد» دبیرکل حزب اتحادملت، «آذر منصوری» قائم مقام این حزب، «جواد امام» دبیرکل حزب جمعیت ایثارگران از شاخص‌ترین چهره‌هایی هستند که در کنار دیگر اصلاح‌طلبان تاکنون صلاحیت آن‌ها از سوی هیات‌های اجرایی احزار نشده است. واقعیت مسلم این روزها دست بالای جریان اصولگرا در انتخابات پیش‌روست اما آیا می‌توان با وجود رد صلاحیت‌های اشاره شده، کاهش اعتماد مردم به اصلاح‌طلبان و شرایط خاص و دشوار اقتصادی کشور با قاطعیت و قطعیت از پیروزی اصولگرایان در مجلس یازدهم سخن گفت؟ در یک صورت پاسخ این پرسش مثبت است که جریان سیاسی راست از یک سو بتواند به یک انسجام و وحدت درونی رسیده و از سوی دیگر استراتژی لازم برای تاثیرگذاری بر مردم را ارائه کند.

اما نشانه‌ها در اردوگاه اصولگرایان حکایت دیگری دارد و تجربه انتخاباتی در دو دهه گذشته پاسخ این پرسش را با ابهاماتی روبرو می‌کند و بر اساس همین تجربه، خالی بودن میدان از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب، مدعیان اصولگرا را به رقابت‌های عجیب وا داشته و امکان تکرار تجربه مجلس هفتم و شکل‌گیری فهرست‌های متعدد از «آبادگران ایران اسلامی» تا «ائتلاف خدمتگزاران مستقل ایران اسلامی» و «ائتلاف آبادانی و توسعه ایران» به وجود آورده است. اصولگرایان سه انتخابات گذشته را به رقیب باخته‌اند و اکنون در میدان تقریبا خالی، از همان ابتدای سال انتخاباتی بر طبل پیروزی می‌کوبند اما تحلیلگران معتقدند چنین شرایطی می‌تواند بسترساز افتراق بیشتر باشد در حالی که اعضای این جناح ماه‌هاست برای اتحاد تلاش می‌کنند.

وحدتی در بستر ابهام

«غلامعلی حدادعادل» از چهره‌های شاخص اصولگرا که در یک سال گذشته آشکارا و نهان برای وحدت نیروهای اصولگرا تلاش کرده است، درباره این وحدت می‌گوید: «باید برای وحدت کوتاه آمد. در انتخابات گذشته، شورای شهر مشهد در دست نیروهای انقلابی بود اما در انتخابات اخیر هفت لیست از سوی نیروهای انقلاب ارائه شد ولی رقیب تنها یک لیست داد و پیروز شد.» اینکه سخنان حدادعادل در روزهای انتخاباتی می‌تواند نشان از تداوم افتراق داشته باشد یا نه، نیازمند گذشت زمان است اما نشانه‌ها هم از شرایط خاص این جریان سیاسی حکایت دارند.

شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) در عنوان خود نیروهای انقلابی را جایگزین اصولگرایان کرده اما تعریف خاصی برای نیروی انقلابی و تفاوت آن با نیروی اصولگرا اعلام نکرده است. نیروی تراز انقلاب چه ویژگی‌هایی دارد که نیروی اصولگرا فاقد آن است؟ این پرسش می‌تواند نقطه افتراق اصولگرایان باشد وقتی که برخی از چهره‌ها جسته و گریخته در فضای مجازی و گعده‌های حقیقی از این ویژگی‌ها سخن می‌گویند و افرادی را که فاقد آن باشند، از فهرست‌های متنوع کنار می‌گذارند.

دوگانه دیگری که از بطن اصولگرا - انقلابی بیرون آمده، دوگانه «انقلابی- تکنوکرات» است و منظور از تکنوکرات‌ها هم می‌تواند نواصولگرایان جهادی باشد. یکی از چهره‌های رسانه‌ای و تاثیرگذار نزدیک به جبهه پایداری در صفحه توییتر خود از این دوگانه‌ها این‌گونه پرده‌برداری می‌کند: «با توجه به افرادی که در انتخابات مجلس ثبت نام کرده‌اند، اگر قرار باشد واقعا یک مجلس انقلابی به معنای واقعی کلمه شکل بگیرد برای رییس مجلس باید از "مشهورات کاذب" عبور کرد و به ریاست افرادی از این دست فکر کرد: حمیدرسایی، علیرضا زاکانی، الیاس نادران، سید محمود نبویان.» با این توصیفات به نظر می‌رسد خطوط قرمز نیروهای انقلاب در حوزه داخل و خارج با اصولگرایان سنتی و تکنوکرات متفاوت شده است. بر همین اساس سرلیستی چهره‌هایی مانند «محمدباقر قالیباف» زمانی که در لیست اصولگرایان شخصیت‌هایی مانند «مصطفی میرسلیم» از حزب موتلفه اسلامی و حجت‌الاسلام «مرتضی آقاتهرانی»   دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی حضور دارند با ابهامات بزرگی روبروست و می‌تواند جرقه جدایی لیستی را زده و همه رشته‌های وحدت محور اصولگرایان را پنبه کند. جرقه ای که حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم هم آن را رد نمی‌کند و می‌گوید: «احتمال می‌دهم اصولگرایان با چند لیست بیایند.»

در ادامه این روند پدیده مزمن سهم‌خواهی هم گریبان اصولگرایان را دیر یا زود خواهد گرفت. حتی اگر مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز تاکید کند که «همه اصولگرایان متعهدند سهم‌خواهی نداشته باشند.» اما این تعهد وقتی دامنه اصولگرایان حاضر در صحنه از سنتی‌های جامعه روحانیت تا بهاری‌ها و پایداری‌هاست، نمی‌تواند چندان قابل پذیرش باشد؛ وقتی به گفته «عباس سلیمی نمین» از نظریه‌پردازان اصولگرا، پایداری‌ها اهل تفکر نباشند و بهاری‌ها هم در اقلیت محض، بنابراین سهم‌خواهی آنها نمی‌تواند دور از ذهن باشد.

جامعه رقیب است نه اصلاحات

اصولگرایان این روزها با تصور اینکه رویگردانی جامعه از اصلاحات، آن‌ها را به سوی این جریان سوق خواهد داد؛ از کاهش اعتماد مردم به اصلاح‌طلبان به دلیل عملکرد برخی از نمایندگان منتسب به این جریان خشنودند اما باز هم تجربه تاریخی-انتخاباتی ایران این خشنودی را چندان موجه نمی‌داند. اگرچه شرایط دشوار اقتصادی مردم ممکن است آن‌ها را منتقد و یا حتی مخالف اصلاح‌طلبان کند و این جریان را مسئول چنین شرایطی بدانند اما این به معنای رجوع به اصولگرایان خواهد بود؟

اصولگرایان گرچه با دغدغه احراز صلاحیت در انتخابات درگیر نبوده‌اند و به گفته «علیرضا زاکانی» رقیب را در آرزوی رد صلاحیت حسرت به دل گذاشته‌اند اما روی دیگر سکه را دست‌کم در ۷ سال گذشته نه به اصلاح‌طلبان، که به مردم باخته‌اند. اصولگرایان در انتخابات یک دهه گذشته با تصور رقابت با اصلاح‌طلبان از رد صلاحیت و حضور نیافتن پرقدرت آن‌ها در میدان رقابت راضی بودند اما نتیجه انتخابات نشان می‌داد که آن‌ها برای اقناع جامعه برنامه‌ای ارائه نکردند و در راستای جلب آرای جامعه به ویژه جامعه مدنی، طبقه متوسط و تاثیرگذار شهری کاری انجام ندادند و از همین‌رو بیش و پیش از آنکه در رقابت با حریف بازنده باشند از جامعه و مردم شکست خورده‌اند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha