استان هرمزگان با دارا بودن یکهزار و ۵۰۰ کیلومتر نوار ساحلی و ۱۴ جزیره راهبردی یکی از استانهای بسیار مهم،راهبردی و تاثیرگذار در دوران جنگ تحمیلی بوده است و با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۵۹ و تخریب و تهدید دروازه ورودی کشور که تا آن زمان آبادان و خرمشهر بودند، نگاه دولتمردان به استان هرمزگان معطوف شد.
در این بین ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی هرمزگان با داشتن یک گردان در منطقه عملیاتی جنوب (فاو) و یک گردان در منطقه خلیج فارس (جزیره هرمز) و با اعزام ۳ هزار و ۹۴۰ نیروی جهادی و مردمی نقش بزرگی را در هشت سال دفاع مقدس ایفا کرده است.
اقدام های پشتیبانی این ستاد شامل؛ اعزام ۴۰ پزشک، اعزام ۵۷ دستگاه ماشین آلات، ارسال ۱۹ قایق موتوری، ارسال ۲۴ دستگاه تانکر آب، ۳۶ هزار و ۵۹۸ گونی خالی، ارسال ۲هزار و ۵۱۰ قطعه جواهرآلات، ۴۰دستگاه کولر گازی، ۷ هزار و ۵۰۰دست لباس، ۵۹ تن خرما، ۶۵۰تن میوه و ترهبار، ۵۴ تن نان و خواروبار، ۲۵ تن برنج و ۴۶ هزار و ۵۰۰ قوطی شربت و آبلیمو در جبهه نقش خود را به خوبی ایفا کرده است.
نخستین گروه از استان هرمزگان به فرماندهی «شهید حسن ذاکری، عضو شورای فرماندهی سپاه بندرعباس ۲۳ آبان ۵۹ به جبهههای نبرد اعزام شدند و همپای سایر رزمندگان اسلام به نبرد با بعثیهای عراق پرداختند.
هرمزگان علاوه بر تامین نیروی تخصصی گردانهای مختلف لشکر ۴۱ ثارالله در واحدهای اطلاعات عملیات، تخریب، یگان دریایی و گردانهای رزمی این لشکر اعم از فرماندهان ارشد، تیربارچی ها، ناخداها، تخریبچیها و رزمندگان تک تیرانداز نقشآفرین بوده و به تامین نیروی دیگر لشکرها نیز کمک کرده و هم در تامین نیروهای متخصص در امور دریایی، غواصی، اسکله سازی، شناورها و غیره بوده است که با قایقهای توپ دار اما کوچک خود ناوهای جنگی دشمن را هدف قرار میدادند.
رزمندگان استان هرمزگان در طول هشت سال دفاعمقدس، کاروانهای بسیاری از رزمندگان با نامهای مختلف از جمله سپاهیان محمد (ص) و لشکریان صاحب الزمان (عج) از استان هرمزگان عازم جبههها شدند.
علاوه بر آن لشکر ۱۹ فجر، لشکر امام حسین (ع) و تیپ ۳۳ المهدی یاد حضور دلیرمردان استان هرمزگان همچون شهید محمد رضایی و عبدالمجید عراقیزاده را برای همیشه با خود دارد.
استان هرمزگان بواسطه حضور قلدرمآبانه آمریکا در خلیج فارس و گشوده شدن جبهه جنگ دریایی نیز خط مقدم مبارزه در این جبهه بوده و آشکارترین آن صحنه درگیری جنگ دریایی سقوط هلی کوپتر آمریکایی در قعر آبهای خلیجفارس بود که قهرمانان این حماسه شهیدان شجاعی چون اسحاق دارا و اسدالله رییسی است که پیکر به خون آغشته آنها به دریا پرگشودند.
سردار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس که در دوران دفاع مقدس فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله متشکل از استانهای هرمزگان، کرمان و سیستان و بلوچستان دو دهه پیش در یادوارهای در استان هرمزگان جایگاه این استان در دوران دفاع مقدس را بسیار ارزنده دانسته است.
در بخشی از صبحتهای سردار سلیمانی آمده است:«بندرعباس و استان هرمزگان در دفاع مقدس نقش بسیار ارزنده اما مظلومانهای دارد، مظلومانه از این بابت که شاید کسی خیلی نمیداند که در استان هرمزگان ۱۲۰۰نفر در صحنه دفاع مقدس به شهادت رسیدند، مثل مظلومیت خود بچههای استان هرمزگان ساکت، مظلوم، پرمعنویت، اما در مقابل دشمن کورهای از آتش و حرارت، در همه جاهای جنگ، هرمزگان بود. بانی یا موتور محرکه پنج یا شش عملیات مهم هرمزگان بود، بخش عظیمی از پیروزیهای عملیات والفجر هشت مدیون رزمندگان هرمزگان است.
عملیات خیبر، بدر، کربلای چهار، کربلای پنج و عملیاتهایی که در هور شکل گرفت غیر از اینکه عملیاتهایی که در جنگ حضور شرکت داشتند، از عملیات طریقالقدس دقیقا چهرههایی در ذهنم هست تا آخرجنگ. در این واحد دریایی در این عملیاتهایی که ذکر کردم، محور اصلی بچههای هرمزگان بودند حداقل در لشکر ثارالله. در واحد تخریب بهترین بچههای هرمزگان بودند، در واحد اطلاعات عملیات جزو بهترینها بودند. در ستاد لشکر ثارالله شهید حاج علی حاجبی بینظیر بود، جوانی از خانواده فقیری متعلق به روستایی در رودان که شده بود شمع محفل رزمندگانی که از این سه چهار استان باهم بودند،همه او را دوست داشتند بهش عشق میورزیدند، لذا هرمزگان در جنگ نقش بسیار ارزندهای داشت».
روزگاری که جنگ بر کشور تحمیل شد و بسیاری ازجوانان، زنان و مردان به یاری مردم خوزستان و خرمشهر شتافتند در این میان هرکسی هر چیزی داشت تقدیم کرد شهیدان اما جانشان را تقدیم کردند و چه بسیار خانوادههایی که بیش از یک نفر از فرزندان خود را با میل و اختیار راهی جبههها کردند.
این روزها استان هرمزگان میزبان کنگره ۱۵۰۰شهید این استان بوده و بسیاری از محافل و مکانها حال وهوای شهید و شهادت به خود گرفته است و در اهمیت برگزاری این کنگره و پاسداشت ایثارگریهای شهدا، تاکنون دو اجلاسیه زنان ایثار و اجلاس دانشجویی، دانشآموزی و فرهنگیان این کنگره ملی برگزار شده است.
اما یکی از محفلهای بسیار مهم و لذتبخش که طرفداران خاص خود دارد، برگزاری شبخاطره با حضور رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس است.
این محفل خاطره از آن جهت مهم ولذتبخش است که؛ شنیدن خاطراتی از روزها و شبهای پرخاطره از نوجوانان و جوانان دیروزی که با نرخ وحدت بالا و تعامل، گذشت، دوستی و رفاقت، محاصره شدنهای تلخ و حماسههای شیرین را پشت سرگذاشتند، شنیدن خاطرات آنها میتواند سختیهای امروز را قابل تحمل کند.
غواصان هرمزگان از عملیاتهای پیچیده گفتند
«ماهیها دلتنگ آب نمیشوند» عنوان شب خاطرهای بود که در راستای برگزاری کنگره ۱۵۰۰شهید دفاع مقدس استان هرمزگان ویژه غواصان عملیات کربلای پنج در مسجد جامع بندرعباس برگزارشد و شب خاطرهانگیزی را برای مخاطبان این مراسم رقم زد.
در این محفل که به همت دفتر مطالعات پایداری حوزه هنری هرمزگان برگزار شد، "سردار رضا ترابی، علیرضا درویشنژاد، مصیب دهقانی، منصور نبیزاده و موسی مولاپرست" از جمله رزمندگان و فرماندهان گردان۴۲۲ لشکر ۴۱ ثارالله از این استان در دوران دفاع مقدس بودند که در این محفل خاطرهگویی کردند.
سردار رضا ترابی فرمانده سابق سپاه امام سجاد(ع) هرمزگان، بزرگ شده شهرستان بندرلنگه و یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس این استان است که خرداد سال ۵۹ در رشته تجربی دیپلم گرفته بود، اواخر شهریور به همراه دایی خود از بندرعباس از مسیر تهران عازم زیارت امام رضا(ع) به مشهد شده بود اما عصر۳۱ شهریور ۵۹ که جنگ آغاز شده بود، او به همراه داییاش سفرشان را به سمت جنوب به خرمشهر ادامه دادند، وی یکسال بعد(سال ۶۰) به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
سردار ترابی در این محفل خاطرهگویی چگونگی تبدیل گردان خاکی به گردان غواص را تشریح کرد: " بعد از عملیات کربلای یک در تیرماه ۱۳۶۵ که شهر مهران آزاد شد، به اهواز آمدیم، گفتند حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله گفت بیاید جلسه. من و آقایان نبی زاده و ملاپرست در نشست شرکت کردیم ، سردار سلیمانی گفت برای ماموریتهایی در آینده (در آن زمان فقط یک گردان غواص داشت گردان ۴۱۰ به فرماندهی شهید احمد امینی که در والفجر هشت شهید شد) نیاز به تقویت و افزایش گردانهای غواص داریم هیچکس بهتر از رزمندههای هرمزگان نیست و بروید و مقدمات راهاندازی گردانهای غواصی از بین نیروهایتان آماده کنید.
سردار سلیمانی ما را برای یک سفر تشویقی به مشهد اعزام کردند که به اتفاق کادر گردان رفتیم زیارت امام رضا(ع) و از مشهد به بندرعباس برگشتیم و با مراجعه به منطقه یکم نیروی دریایی سپاه و ارتش کار آموزشی غواصی را در ساحل بندرعباس آغاز کردیم؛ حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکرثارالله با آن تجربه و تخصص به رزمندههای هرمزگان از جمله فرمانده گردان ما آقای نبیزاده اعتماد کرد و به این ترتیب گردان ۴۲۲ خاکی به گردان ویژه غواص تبدیل شد".
وی ادامه داد: زمانی که گردان خاکی ۴۲۲ آقای نبی زاده تبدیل به گردان غواص شد اولین عملیات سه ماه بعد انجام شد، لذا یکی از گردانهایی که در لشکرثارالله بسیار خوش درخشید، همین گردان ۴۲۲ استان هرمزگان بود.
رزمندگان هرمزگان در کربلای چهار و پنج کارنامه درخشانی دارند
این رزمنده دوران دفاع مقدس در معرفی شهیدان غواص هرمزگان بیان داشت: شهید عبدالرضا مریدی یکی از بهترین غواصهای هرمزگانی در تیپ الغدیر یزد در جزیره ام الرصاص عملیات ایزایی انجام دادند و همچنین شهید عبدالرضا مجیدی از بهترین مربیان غواصی و تاکتیک بود که هردو در شب اول عملیات کربلای پنج به شهادت رسیدند.
ترابی افزود: آقایان نوریزاده، درفش، ایوب زحمتکش وموسی ملاپرست از دیگر رزمندگان غواصان در گردان ۴۲۲ محسوب میشوند که امروز خاطرات زیادی از رشادتهای غواصان هرمزگانی دارند.
این غواص عملیات کربلای پنج ادامه داد: قبل از کربلای پنج برای آزادسازی جزیره امالرصاص، ۴دی ماه سال ۶۵ عملیات دیگری در کربلای ۴ رزمندگان هرمزگان نقش مهم خود را به خوبی انجام دادند و در این عملیات نیز بسیاری از غواصان ما شهید شدند، برخی اسیر و پیکرهایی که بعد از عملیات برنگشتند.
وی افزود: فرمانده گردان آقای نبیزاده به شدت مجروع شد درواقع بقیه گردان که جمعیتمان درواقع نصف شده بود، به عقب برگشتیم زیرا از نظر روحی روانی شرایط ما مساعد نبود اما تقریبا ۱۰روز بعد مجدد برای عملیات پنج فراخوان داده شدیم که رزمندگان هرمزگان در عملیاتهای چهار و پنج کارنامه درخشانی دارند.
تمام تجربه موانع دشمن در کربلای پنج خلاصه شده بود
سردار ترابی با اشاره به اینکه تمام تجربه موانع دشمن در کربلای پنج خلاصه شده بود، ادامه خاطره خود از کربلای پنج را اینگونه روایت کرد: عملیات کربلای پنج شرایط خاصی داشت ۲۴ ساعت قبل عملیات ساعت ۹ صبح گفتند بیاید روی دژ شلمچه در سنگر فرماندهی حاج قاسم که جلسه است که من به اتفاق آقای نوریزاده رفتیم و سردار ما را توجیه کرد هرچند که ما از نظر روحی خیلی آمادگی نداشتیم، برگشتیم آقای نبیزاده گفت توجیه شدی گفتم نه، با این استرس و نگرانی از سنگر فرماندهی خارج شدیم، حتی شرایط حاج قاسم به گونهای نبود که بتوانیم سوالات زیادی بپرسیم.
وی ادامه داد: فرداشب لباس غواصی را پوشیدیم و وارد دژ اول شدیم میخواستیم به آب بزنیم من استرس زیادی داشتم و از لحاظ روحی خیلی آماده نبودم با خودم میگفتم تکلیف ما امشب چه میشود، یکمرتبه شهید غلامحسین آبسینه را دیدم همدیگر را بغل کردیم گفتم برنامه چیه گفت من ماموریت دارم شما را تا دژ اول عراقیها برسانم. گفتم توجیه هستی منطقه را میشناسی؟
این رزمنده گفت: همین حرف من را محسن دهقانی هم تکرار کرد گفت نگران نباش گفت ۳۰مرتبه در شب و در روز تا پشت عراقیها رفتم، از اینجا تا دژ عراقیها با من. توکل کنید به خدا بقیهاش هم خدا کمک میکنه، ما همه وارد آب شدیم و همانطور که شهید آبسینه گفت تا میدان موانع رسیدیم و آنجا هم تقریبا باکمک بچههای تخریب پشت سرگذاشتیم، اما وسط میدان موانع که رسیدیم عراقیها متوجه غواصها شدند.
به گفته ترابی، عراقیها برای عملیات کربلای پنج بینظیر برای موانع کار کرده بودند انگار تمام تجربه موانع دفاع مقدس در کربلای پنج خلاصه کرده بودند هم متنوع و هم گسترده بود. آمدند بالای دژ و با هر سلاحی که داشتند به سمت ما تیراندازی کردند تعدادی مثل مجیدی و قاسمی به شهادت رسیدند، نبرد تن به تن با عراقیها انجام شد اما با عنایت خدا تا اذان صبح خط شکسته شد و به خوبی این عملیات پیچیده نیز در شب اول انجام شد.
شهید بهمنی نماز شبش را روی آب خواند
علیرضا درویشنژاد متولد ۲۸ مهر سال ۴۷ مدیرکل اسبق اداره کل ارشاد اسلامی هرمزگان یکی از جانبازان و غواصان دفاع مقدس در عملیات کربلای پنج است.
وی در بیان روایت خود از عملیات کربلای پنج با اشاره به این جمله که؛ " سال ۶۴ از کربلای ۴و ۵ تا والفجرهشت دستهای زیادی داده شد تا دستهای ما بالا برود، گفت: زمان عملیات والفجر ۸ از استان قم به جبهه اعزام شدم و ابتدا در گردان ۴۱۸ بودم و بعد از آن به گردان ۴۲۲ آقای نبیزاده پیوستم.
این رزمنده دفاع مقدس عملیات کربلای پنج را در تاریخ جنگ ایران یک عملیات برجسته و شاخص نام برد و بیان داشت: در هوای سرد دیماه خوزستان ۹ کیلومتر را برای شکستن خط دشمن باید طی میکردیم اما در این مسیر آب رها شده از زمان عملیات رمضان کار را مشکلتر کرده بود.
درویشنژاد ادامه داد: ساعت حدود ۲۱ دقیقه شب نقطه رهایی ما به سمت عراق بود و مسوولیت گردان نیز برعهده آقایان ملاپرست و سوغانی و سردار ترابی بود.
درویشنژاد ادامه داد: در این ساعت وارد آب شده بودیم وسطهای آب تقریبا یک کیلومتری مانده بود که ما را نگه داشتند، غلامحسین آبسینه مسوول محور اطلاعاتی گردان شهید شد و دستور دادند که گردان ۴۲۲ بایستند و منتظر لشکر ۱۹ فجر فارس و الغدیر یزد بماند.
این غواص جنگ اضافه کرد: در یک آب لجنزار سرد و در سرمای دیماه که نه میتوانید درست بایستید و نه خم شوید زیرآب با امکانات نظامی یکساعت و نیم ما منتظر این دو لشکر بودیم؛ در چنین موقعیتی شهید احمد صادقی بهمنی سرش را به آب میزند و بالا میآورد صبر کردم تا کارش تمام شود، گفت داشتم نمازشب میخواندم که قضا نشود.
وی گفت: در چنین شرایطی که مشخص نبود ده دقیقه دیگر یا یکساعت دیگر شهید شود، هم نماز شب خواند هم با شوخی و جک و برای اینکه شرایط سخت آسان شود به رزمندهها روحیه میداد.
درویشنژاد افزود: شهید ضرغام قاسمی از میناب قبل از عملیات هر روز دوسه بار تکرار میکرد به من گفت من یا اولین شهید یا دومین شهید گردان هستیم که در این عملیات شهید میشوم من اول مسخره میکردم شب عملیات ۲۰۰ متر مانده بود به مکانی که باید میرسیدیم دومین شهید بعد از شهید مجیدی بود که آن شب آسمانی شد.
این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه شهدا ژن خوب بودند، ابرازداشت: کسانی که امروز میگویند ما ژن خود هستیم، یا معنی ژن خوب را نمیدانند یا خوب بودن را، ژن خوب شهدا هستند.
«عملیات کربلای پنج که سنگینترین و گستردهترین عملیات دفاع مقدس محسوب میشود، با رمز یا زهرا(س)ˈ۱۹ دیماه سال ۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه در منطقه شلمچه در کانال ماهی (شرق بصره) آغاز شد و ۷۰ روز به طول انجامید، گردان ۴۲۲ استان هرمزگان نقش مهمی در عملیات کربلای ۴و ۵ داشته است که در واقع شکستن خطوط عملیات کربلای ۵ هنوز برای نظامیان دنیا و دشمنان ما یک معمای حل نشده است. رزمندگان این استان همچنین به دلیل آشنایی با مناطق آبی و به دلیل زندگی در منطقه بد آب و هوایی از استقامت و پایداری بالایی برخوردار در بسیاری از عملیاتها نقش شناسایی را برعهده داشتند و به عنوان غواص در بسیاری از جنگها به عنوان خط شکن آغاز عملیاتها بودند».
و اما منصور نبیزاده فرمانده گردان ۴۲۲ لشکر ۴۱ ثارالله از دیگر خاطرهگویان این محفل نیز خاطرات خود را برای رزمندگان و حاضران شبخاطره تعریف کرد.
وی در سن ۱۸ سالگی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در واحد اطلاعات سپاه مشغول فعالیت شد.
ورود فرمانده گردان ۴۲۲ هرمزگان در سال ۶۳ به جبهه نیز با فرماندهی یکی از گروهانهای گردان ۴۱۵ آغاز شد.
این رزمنده دفاع مقدس گفت: سال ۶۳ که وارد لشکر ۴۱ ثارالله شدم فرماندهان اصرار داشتند که در یکی از واحدهای ستادی فعالیت کنم اما خودم دوست داشتم به عنوان یک رزمنده ساده در گردانهای رزمی باشم.
نبیزاده اضافه کرد: پیشنهاد فرماندهی یکی از گروهانهای این گردان به من داده شد اما گفتم هیچ تجربهای ندارم همین اندازه آموزش میتوانم رزمنده ها را آماده کنم که گفتند با همین گروهان وارد عملیات والفجر هشت شوید.
وی ادامه داد: عملیات والفجر عملیات بزرگی بود و باید از اروند عبور میکردیم و از رزمندههای هرمزگان هم انتظار زیادی میرفت، اینجا بود که با مصیب دهقانی در واحد تخریب لشکر آشنا شدم.
عاشق تخریب بودم
مصیب دهقانی متولد سال ۴۶، نوجوان ۱۶سالهای که سال ۶۱ به همراه حسین دهقانی برادربزرگتر خود وارد جبهه شد، نیز گفت: عاشق واحد تخریب بودم و چون تازه از شهادت حسین فهمیده میگذشت، او آن زمان الگوی ما نوجوانان بود.
این رزمنده تخریبچی واسطه آشنایی خود با منصور نبیزاده فرمانده گردان ۴۲۲ لشکر ۴۱ ثارالله را شهید رضا دانشی معرفی کرد و افزود: شهید دانشی یکی از عارفان لشکر ۴۱ ثارالله بود که توسط حاج آقا مهدیزاده به ما معرفی شد.
دهقانی با بیان اینکه قبل ازعملیات والفجر ۸ نزدیک به ۳۰ بار با لباس غواصی و بدون اطلاع دشمن آن فضا را نظاره کردم، گفت: در این مدت تمام نقاط اروند را شناسایی کردم و بعد از آن یک هفته قبل از عملیات، نیروها را برای اینکه چگونه بدون آن که سیم خاردار را باز کنند از زیر آن رد شوند، آموزش دادم.
این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: قبل از حرکت هوا خوب بود، ۲۰ متر بیشتر دور نشده بودیم که باران به شدت شروع به باریدن کرد، اروند مواج و متلاطم شد و با وجود اینکه به تمام بچهها طناب بسته بودیم که خطر غرق شدن برای کسی اتفاق نیفتد، به دلیل ارتفاع موج حدود سه متر از بچهها فاصله گرفتم.
وی ادامه داد: وسط اروند که رسیدیم طاقت بچهها تمام شده بود با حرکت سریع موجها نمیدانستیم به کدام سمت میرویم، اما بعد از ۲۰ دقیقه احساس کردم به خشکی رسیدیم.
این تخریبچی در ادامه خاطره خود بیان داشت: همان زمان عراقیها در منطقه کار میکردند، از زیر سیم خاردارها ردیفهای اول و دوم را رد شدیم به ردیف سوم که رسیدیم صدای عراقیها را شنیدیم از زیر سیم خاردار با چیدن آنها احساس کردم دستم سوخت و سنگین شد.
وی در ادامه آیه ۹ سوره یس (وَ جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» را پل نجات خود در دل اروند معرفی کرد و بیان داشت: برای گرفتن عراقیها هماهنگ شده بودیم و با اینکه هم حالت ترس داشتیم هم آرامش، عراقیها به همه جا خیره میشدند، اما ما را نمیتوانستند ببین و این از عنایت خاص خداوند بود که شامل حال ما شد.
دهقانی افزود: زمانی رمز عملیات و درگیری شروع شد عراقیها در سنگر خواب بودند و وقتی چراغ قوه زدیم ۱۲ عراقی تازه از خواب بیدار شدند که آنها را اسیر کردیم.
جانبازان و شهیدان انقلاب اسلامی و هشت ساله دفاع مقدس سرمایههای گرانبهایی در حفظ امنیت کشور هستند که علاوه بر امنیت، عزت و شرافت را برای ما به ارمغان آوردند؛ آنها جان خود را برای حفظ امنیت ما دادند و حماسهآفرینیهای دفاع مقدس نیز تجربههای گرانبهایی است که نباید فراموش شوند زیرا در آینده به همه آنها نیاز داریم.
کنگره ملی ۱۵۰۰ شهید هرمزگان استان هرمزگان در راستای تجلیل از مقام شهیدان استان هرمزگان به عنوان سرو قامتان و خورشیدهای همیشه تابانی که نور پروفروغ آنها مسیر را به سمت نور و روشنایی روشن میکنند، پنجشنبه پنجم دیماه با پیام مقام معظم رهبری در مسجد جامع بندرعباس پایان مییابد.
نظر شما