هرچند هنر نمایش نیز مانند سایر شاخهها و فعالیتهای هنری و فرهنگی بیشترین تمرکز امکانات، بودجه و ضریب نفوذ میان عموم مردم به عنوان تماشاگران این هنر را در پایتخت شاهد است اما در قیاس میزان فعالیت، می توان بیشترین اشتیاق از یک سو و از سوی دیگر بیشترین توسعه کمی و کیفی را در بدنه تئاتر استانها و هنرمندان شهرستانهای کشور شاهد بود.
گواه این مدعا آیینه تمام نمای تئاتر ایران یعنی جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است. رخدادی که در سال جاری قرار است سی و هشتمین دوره خود را پشت سر بگذارد و بر اساس آمار از دوره سی و یکم تا دوره سی و هفتم بیشترین دریافت جوایز، میزان استقبال مخاطبان از آثار تئاتری و همچنین اقبال هنرمندان خارجی شرکت کننده به عنوان میهمانان بخش بینالملل در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نیز بر یک محور استوار بوده؛ تئاتر استانها!
سیر تحول و دگردیسی انجمن هنرهای نمایشی
پس از انحلال انجمن نمایش در دوره سکانداری حسین پارسایی در اداره کل هنرهای نمایشی، یکی از اصلیترین دغدغههای هنرمندان استانی بر این محور متمرکز شد که با توجه به انحلال انجمن نمایش همان نگاه اندک مرکز نشینان بر دیگر استانها نیز قرار است به دست فراموشی سپرده شود!
اما با روی کار آمدن حسین مسافرآستانه به عنوان مدیرکل اداره هنرهای نمایشی و همراهی تنی چند از چهرههای شناخته شده تئاتر کشورمان که تمامی آنها نیز نخستین گامها، فعالیتها و تجربههای حضور در عرصه تئاتر تا رسیدن به قدرت و شهرت را در استانها و شهرستانها پشت سر گذاشته بودند، بار دیگر با تاسیس موسسه فرهنگی و هنری انجمن هنرهای نمایشی تمام تلاش خود را بر آن داشتند تا کاخ ویران شده انحلال انجمن نمایش که به مثابه از دست رفتن امید هنرمندان تئاتر در استانها و شهرستانها بود را بار دیگر احیا کنند.
نخستین گام جدی برای توجه هرچه بیشتر به تئاتر استانها در اواخر دوران سکانداری مسافرآستانه با مبحث طرح استقرار گروههای نمایشی کار خود را آغاز کرد تا آنکه با تثبیت دوران چندین ساله و نه کوتاه مدت مدیریت اداره هنرهای نمایشی در دستان یک مدیر در زمان مدیریت مهدی شفیعی در این عرصه شاهد گسترش و توسعه هنر تئاتر در استانها و سامان یافتن گروههای نمایشی در تمامی مراکز استانها و شهرستانهای کشور، تحت لوای ادامه قانون سامانه استقرار گروههای نمایشی تعریف شد.
تجلی هویت تئاتر استانها در آیینهای تمامنما
در دوره فعالیت مهدی شفیعی بود که با تقویت بنیه بخش استانی اداره کل هنرهای نمایشی کشورمان و همراهی آن با انجمن هنرهای نمایشی بیش از بیش نه تنها شاهد استقلال هرچه بیشتر هنرمندان و گروههای نمایشی در استانها و شهرستانهای کشورمان بودیم که بیشترین ضریب نفوذ توسعه کمی و کیفی گروهها چه در زمینه تعدد و تکثر و نیز ثبت آنها به لحاظ مشخص شدن آمار هنرمندانِ خانواده کوچک تئاتر در سراسر کشور در همین دوره روی داد و از سوی دیگر همسو با پایتخت راه اندازی تماشاخانههای خصوصی و یا جریان مستمر و نه مقطعی اجراهای عمومی و هنرمندان تئاتر در دیگر استانها و شهرستانهای کشور را تجربه کردیم.
اتفاقی که ثمره آن را طی ادوار سی و یکم تا سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و خاصه در دورههای سی و پنجم، سی و ششم و سی و هفتم جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شاهد بودیم؛ جایی که علاوه بر پیشی گرفتن تعداد گروههای استانی و شهرستانی نسبت از گروههای تهرانی در جدول اجراهای جشنواره از یک سو رشد کمی و کیفی آثار هنرمندان استانی نیز مشاهده شد، از سوی دیگر، کسب جوایز در بخش ملی و بینالمللی توسط هنرمندان استانی نشان داد که فعالان و دستاندرکاران عرصه تئاتر در استانها و شهرستانها دیگر نه تنها از پایتخت نشینان چه از بُعد کمی و کیفی و چه از حیث فرمی و محتوایی چیزی کم ندارند و در مواردی شانه به شانه آنها زده و یا از آنها پیشی گرفتهاند.
سیاست یک بوم و دو هوا
حال که تمامی آمار، اسناد و مدارک آن به شکل متقن و مکتوب در اختیار رسانهها و اداره کل هنرهای نمایشی این رشد چشمگیر کمی و کیفی، فرمی و محتوایی را نشان میدهد، یک انجمن (انجمن کارگردانان) از میان جمیع انجمنهای تشکیل دهنده خانه تئاتر صرفاً با این پیش فرض که انجمنهای هنرهای نمایشی استانها به حسب دریافت بودجه و کمک هزینه از اداره کل هنرهای نمایشی نمیتوانند در قامت صنف، تشکل و یا نهاد تعریف شوند؛ رویکردی انتقادی به خود گرفته و رسمیت این انجمن را زیر سوال برده است.
اعضای انجمن کارگردانان خانه تئاتر در حالی رسمیت انجمنهای نمایشی استانها به عنوان نهاد، تشکل و یا صنف را آنهم به سبب دریافت کمک هزینه از سوی اداره کل هنرهای نمایشی به شکل رسانهای زیرسوال بردهاند که تک تک این هنرمندان عضو این انجمن خانه تئاتر در تمامی نشستها، سخنرانیها و آسیب شناسیهای حوزه تئاتر مدام بر این جمله تاکید میکنند که تئاتر در تمام جهان - با تکرار بخوانید - در تمام جهان از حمایتهای نهادهای دولتی، شهرداریها و دیگر ارگانها و سازمانها برخوردار است.
حال با توجه به همین مدعا، چگونه میشود که انجمنهای نمایشی استانهای کشورمان که کمک هزینه بسیار محدود و ناچیزی از بودجه ناچیزتر عرصه هنرهای نمایشی کشور دریافت میکنند به سبب همین کمک هزینه ناچیز از سوی انجمن کارگردانان خانه تئاتر به عنوان نهاد، تشکل و یا صنف به رسمیت شناخته نشود؟
آمارها شفاف و گویا هستند
خانه تئاتر نیز به عنوان یکی از تشکلها و نهادهای صنفی عرصه هنرهای نمایشی ردیف بودجه - آن هم ناچیز اما مشخص شده - در میان کمکهای اداره کل هنرهای نمایشی دارد. گواه این مدعا گزارش بودجه عرصه فرهنگ و هنر در سال ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ است خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) منتشر شده است:
در ردیفهای بودجه هنرهای نمایشی در سال ۱۳۹۸ و در بخش ریز بودجهها این گونه آمده است که در برنامه حمایت و گسترش هنرهای نمایشی، حمایت از برگزاری جشنواره ها، تولید نمایش های صحنه ای، سنتی و آیینی، کمک به موسسات و تشکل های نمایشی خانه تئاتر، راه اندازی موزه تئاتر و کمک به فعالیت های تئاتر - موزه عروسکی از جمله مواردی هستند که از بودجه اداره کل هنرهای نمایشی در سال ۱۳۹۸ ارتزاق خواهد کرد.
در این میان بودجه های مربوط به برنامه حمایت و گسترش هنرهای نمایشی در بخش هایی از زیرمجموعه اداره کل هنرهای نمایشی با کاهش اعتبار مواجه شده اند که از آن جمله میتوان به اعتبار حمایت از خانه تئاتر و راهاندازی موزه تئاتر اشاره کرد. این رقم برای سال ۱۳۹۸، ۲۰۰ میلیون تومان تقلیل پیدا کرد و به دو میلیارد تومان رسید؛ در حالی که در بودجه ۱۳۹۷، این رقم دو میلیارد و دویست میلیون تومان بود.
عیب از دیگران است؛ ما هیچ! ما نگاه!
با وجود این مستندات که در میان بندهای بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش معاونت امور هنری و ادارات کل زیرمجموعه آن از جمله اداره کل هنرهای نمایشی منتشر شده است کاملاً واضح و مبرهن است که خانه تئاتر نیز به عنوان نهادی صنفی که داعیه استقلال از بدنه دولت را دارد به سبب همان مدعای مطرح شده نسبت به آنکه تئاتر در تمام جهان از کمکهای دولتی و نهادهایی مانند شهرداری و بخشهای دیگر برخوردار میشود از کمک ۲ میلیارد تومانی اداره کل هنرهای نمایشی سهم و بهره برده است. پس این مسئله نمیتواند به عنوان دلیلی متقن آنگونه که انجمن کارگردانان خانه تئاتر به آن اشاره کرده مانع رسمیت فعالیت انجمن هنرهای نمایشی به عنوان نهاد، تشکل یا صنف آن هم به سبب دریافت کمک هزینه از اداره کل هنرهای نمایشی به شمار رود. آیا این مساله که دریافت کمک هزینه هر چند ناچیز از اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسمیت فعالیت صنفی را زیرسوال میبرد، حتی در مورد فعالیت صنفی خانه تئاتر، امری پذیرفته شده است؟
مسلم است که این انتقاد وارد نیست چرا که تئاتر به عنوان هنری که بیشترین جریان توسعه فرهنگی و جریانسازی فرهنگی را در جامعه بر عهده دارد در تمامی کشورهای جهان از جمله ایران باید از کمکهای بدنه دولتی و نهادهایی مانند شهرداری و دیگر سازمانها و ارگانهایی که فعالیتهای هنری و فرهنگی را تحت لوای خود دارند بهرهمند شوند و این امری کاملاً منطقی و پذیرفته شده است!
تو خود بخوان از این مجمل؛ حدیث حیرانی
نکته حائز اهمیت دیگر که انتقاد انجمن کارگردانان خانه تئاتر به رسمیت فعالیت انجمنهای نمایشی استانها را بسیار غریب جلوه می دهد به این نکته باز میگردد که گروههای نمایشی در تمامی استانها که تحت لوای انجمن هنرهای نمایشی استانها مشغول فعالیت هستند عمدتا به عنوان گروههای مستقل شناخته میشوند.
درست است که ظرفیت درآمدزایی در تئاتر استانها و شهرستانها به هیچ وجه با تئاتر تهران قابل مقایسه نیست؛ اما مساله مهم آن است که مخاطبان استانها و شهرستانها هستند که برای این هنر به اندازه وسع و سبد اقتصاد فرهنگیشان خرج میکنند. به واسطه همین نکته است که در کمترین حالت اغلب گروههای فعال در استانها و شهرستانها مخارج اثر خود را به واسطه فروش بلیت و از طریق ارتباط مستقیم با مخاطبان به دست می آورند.
این مساله خود استقلال مالی نمایشهای استانی را تقویت میکند اما نکته اصلی در این میان آن است که آیا چنین مفهوم و نقطه عطفی که به عنوان یکی از سنگ بناهای شکلگیری جریان تئاتر مستقل و بدون حمایت از بدنه دولت به عنوان یکی دیگر از نکات قابل اشاره انجمن کارگردانان خانه تئاتر به شمار می رود مورد توجه قرار گرفته است؟
تو خود بنگر از این مقدار چندی
نکته دیگری که در بیانیه انجمن کارگردانان به آن اشاره شده و یکی از اصلی ترین مفاهیمی است که طی چند سال اخیر به ویژه با آغاز فعالیت دولت تدبیر و امید به ریاست حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی مسیر اجرایی شدن آن آغاز شده، سپردن امور تخصصی به ویژه در عرصه فرهنگ و هنر به متخصصان امر و کاستن فعالیتهای بخش دولتی در حوزه اجرایی و تمرکز نهاد دولت بر مساله سیاستگذاری به عنوان اصلی مهم مورد توجه بوده است و این مهم نه در شکل مطلوب اما در حد توان اجرائی شده است.
یکی دیگر از مسائلی که در عرصه فرهنگ و هنر توسط هنرمندان مدام به آن اشاره می شود تمرکز بر این نکته است که فعالیتهای انتحاری، ناگهانی و بدون برنامه نه تنها نمی تواند کمکی به رشد دامنه آهنگ توسعه و پیشرفت فرهنگ و هنر در کشور کند که صدمات و آسیبهای آن میتواند خسارتهای جبرانناپذیر با خود به همراه داشته باشد.
این درست است که دولت تدبیر و امید در بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از مهمترین پیشانی نوشتهها و فعالیتهای خود را بر واسپاری امور به دست متخصصان امر در عرصه فرهنگ و هنر قرار داده است اما بنا نیست که این اتفاق در عرض یک شب؛ یک ماه یا یک سال به وقوع بپیوندد. باید گامهای آن با مدیریت و برنامه ریزی به آهستگی برداشته شود تا نه تنها شاهد صدمات و آسیبهای جبران ناپذیر اقدامات انتحاری و ناگهانی نباشیم که با برنامهریزی، سیاستگذاری و نگاه تخصصی آرام آرام از دامنه تصدیگری دولت در بدنه اجراء بکاهیم و زمام امور در بخش اجرا را به دستاندرکاران، خبرگان، هنرمندان و دانش آموختگان این امر واگذار کنیم.
چگونه میتوان انتظار داشت که تئاتر ایران بعد از بیش از پنج دهه وابستگی عمیق به بدنه دولت در عرض چند ماه و یا یک سال به شکل کامل خود را از دولت منفک کند و به گونهای مستقل به راه خود ادامه دهد؟!
هدایت تئاتر استانها با کنترل از راه دور ممکن نیست
انجمنهای استانی هنرهای نمایشی در سراسر کشور یکی از مستقلترین نهادها و تشکلها - با وجود دریافت کمک هزینه اندک از مرکز مانند آنچه خانه تئاتر دریافت می کند - به شمار میرود؛ چرا که تمامی اعضای آنها با برگزاری انتخاباتی آزاد و مستقل از میان هنرمندان تئاتر در هر استان، اعضای انجمن خود را تشکیل داده و با تطبیق شرایط اقلیمی، فرهنگی، جغرافیایی، بومی و در چارچوب قوانین دولتی تلاش میکنند تا در عرصه هنرهای نمایشی نه به شکل شعاری که به شکل عینی و عملی اهمیت و کارکرد خود را به اثبات برسانند. به این سبب است که حضور در پایتخت و کنترل از راه دور انجمنهای استانی امری بعید و ناممکن می نماید.
آیا نهاد یا صنفی در پایتخت میتواند داعیه آن را داشته باشد که در صورت به دست گرفتن ضمام امور اجرایی در عرصه تئاتر بتواند دامنه وسعت تولیدات و اجرای عمومی تئاتر را از تهران فراتر برده و دامنه نفوذ آن را به مناطقی از جمله مناطق مرزی و استانها و شهرستانهای کمبرخورد توسعه دهد؟
آیا می توان منکر این مساله شد که توسعه و پیشرفت در ضریب تولید و اجرای عمومی آثار نمایشی در مناطقی مانند پیرانشهر، مریوان، جزیره خارک، کیش، قشم، کهنوج، تایباد و دیگر استانها و شهرستانهای محروم و یا مناطق صفر مرزی کشورمان جز در سایه فعالیت انجمنهای نمایشی استانها محقق می شد؟
نظر شما