ردصلاحیت‌ها و شرایط دشوار اصلاح‌طلبان

تهران-ایرنا- فهرست اصلاح‌طلبان احزار صلاحیت‌ نشده‌ در همان گام نخست تایید صلاحیت‌ها به این معناست که فرش قرمزی در کار نبوده و هنوز هم میان آنچه اصلاح‌طلبان از مُر قانون می‌دانند با آنچه نهادهای نظارتی تفسیر می‌کنند همچنان فرسنگ‌ها فاصله دارد.

ردصلاحیت اصلاح‌طلبان با توجه به تجربه تاریخی و شرایط موجود گرچه قابل پیش‌بینی بود اما عدم احراز صلاحیت آن‌ها از سوی هیات‌های اجرایی زیر نظر وزارت کشور تا حدودی عجیب و البته انتقادبرانگیز بود.  برخی از طیف‌های اصلاحات برای پیشگیری از آن و آزمودن دوباره بخت خویش در پروسه تایید صلاحیت‌ها حتی به رایزنی با شورای نگهبان و گفت‌وگو با اعضای آن راضی شده بودند. تایید صلاحیت نشدگان سرشناس انتخابات از «علی شکوری راد» دبیرکل حزب اتحاد ملت تا «بهرام پارسایی» سخنگوی فراکسیون امید مجلس دهم هستند که در مرحله نخست تایید صلاحیت از سوی هیات‌های اجرایی رد صلاحیت شدند.

«جواد امام» مدیرعامل بنیاد باران، «هادی غفاری» نماینده مجلس اول، «احمد حکیمی پور» دبیر کل حزب اراده ملت، «جلال جلالی‌زاده» عضو حزب اتحاد ملت، «علی باقری» مدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات و «رحیم ابوالحسنی» رئیس دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی از جمله کسانی هستند که صلاحیت آن‌ها تائید نشده است. این اسامی احراز صلاحیت‌نشدگان در مرحله نخست و از سوی هیات‌های اجرایی است و احتمال افزایش نام‌های دیگری هم وجود دارد.

ماه‌های پیش از آغاز قانونی فرآیند انتخابات و تایید صلاحیت، رسانه‌ها از دیدارها و رایزنی‌های برخی چهره‌های اصلاح‌طلب با اعضای شورای نگهبان خبر می‌دادند که امیدواری‌ها برای تغییر در رویه تایید صلاحیت‌ها را افزایش می‌داد. اما عدم احراز صلاحیت‌ها در مرحله نخست آن هرچند از سوی شورای نگهبان نبود اما بیشینه این امیدها را ناامید کرد.

در واکنش به این ردصلاحیت‌ها، «مصطفی کواکبیان» رئیس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ضمن اشاره به رد صلاحیت حدود ۱۰۰ نفر از چهره‌های اصلاح‌طلب در انتخابات، گفت: «ما حتما پیگیر این موضوع هستیم و از هیات‌های نظارت شورای نگهبان می‌خواهیم با بی‌طرفی کامل و رعایت عدالت و قانون نگذارند هیچ‌گونه حقی از داوطلبان انتخابات مجلس یازدهم تضییع شود.» از نوع واکنش‌ شکوری‌راد به مساله ردصلاحیت خود می‌توان دریافت که در پی بررسی دلایل رد صلاحیت و اعتراض به آن نخواهد بود اما آذر منصوری در توییتی گفته که تصمیم برای ابراز اعتراض به ردصلاحیت خود را پس از بررسی‌های لازم اتخاذ خواهد کرد.

این رد صلاحیت‌ها می‌توانست برای اصلاح‌طلبان سبب خیر شود در صورتی که به نسل دوم خود بهای بیشتری داده بودند و کادری برای جایگزینی نسل نخست خود تربیت کرده بودند. اما شواهد نشان می‌دهد که در این زمینه تلاش کافی نداشته‌اند. نسل دوم اصلاحات و جوانان نزدیک به این جریان فکری، پیشینه سیاسی- قضایی ندارند و از سوی دیگر به لحاظ آشنایی با دانش روز جهان در حوزه‌های مختلف و آشنایی با خواست‌های نسل جدید می‌توانستند به این جریان و جامعه ایران کمک کنند. برای چنین کادرسازی اکنون نیز دیر نیست به شرط آنکه نسل اول برای واگذاری داشته‌ها به نسل دوم اراده کافی و لازم را داشته باشند.

با تمام توصیفات فوق، واقعیت انتخاباتی اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده خلاء چهره‌های تاثیرگذار یا به اصطلاح ژنرال‌های اصلاح‌طلب است و با چنین روندی بستن فهرست، شرکت پرشور، اقناع مردم و ارائه برنامه از سوی اصلاح‌طلبان دشوارتر خواهد شد و کار برای جریان رقیب که هرگز تجربه‌ای از این جنس نداشته، آسان.

حضور فهرستی در انتخابات، چالش بزرگ جریان اصلاحات پس از انتخابات مجلس دهم و عملکرد نه چندان قابل قبول فهرست امید در این انتخابات است که با رد صلاحیت شخصیت‌های اثرگذار خود این چالش عمیق‌تر هم خواهد شد. حجت‌الاسلام «مجید انصاری» و «شهیندخت مولاوردی» در کنار نام‌هایی چون «علی مطهری» با فرض تایید صلاحیت از گزینه‌های باقی مانده اصلاحات برای سرلیستی هستند. اتفاق نظر بر همین فهرست هم نیازمند رایزنی‌های متعددی است که ریشه در اختلافات چندماه گذشته اصلاح‌طلبان دارد.

اختلاف نظر درباره رهبری اصلاحات، سازوکار فهرست‌بندی در انتخابات گذشته، عملکرد فراکسیون امید و شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح طلبان از مهم‌ترین اختلاف نظرها میان طیف‌های گوناگون اصلاح‌طلب است. «غلامحسین کرباسچی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی از نیاز جریان اصلاحات به رهبر یا به اصطلاح "سر" سخن می‌گوید؛ «صادق خرازی» دبیرکل حزب ندا (نسل دوم اصلاحات) برخی چهره‌های اصلاح‌طلب دیگر را مورد نقد تند قرار می‌دهد. احزاب کوچک‌تر این جریان فعالیت در زیر مجموعه شورای عالی سیاستگذاری را قبول نداشته و در جبهه هماهنگی اصلاحات فعالیت بیشتری دارند و در مجموع نظر انسجام داخلی اصلاحات با شرایط دشواری روبروست اما امیدها به رفع این دشواری‌ها با توجه به مقبولیت نسبی رئیس دولت اصلاحات میان این طیف‌های مختلف  و نزدیکی دیدگاه‌ها و اهداف مشترک بین آن‌ها همچنان وجود دارد.

موضوع حضور در انتخابات هم از ابتدای سال که موضوع انتخابات در رسانه‌ها جدی‌تر پیگیری شد میان اصلاح‌طلبان ابهام‌آفرین بود؛ گروهی به حضور بی‌قید و شرط تاکید داشتند و گروه دیگر بر حضور مشروط. پس از پروسه بررسی صلاحیت‌ها هم باز همین دو گروه در صحنه حاضر هستند. گروه نخست انتخابات را تمام شده می‌دانند و گروه دوم تاکید می‌کنند که تنها راه، حضور پرشور در انتخابات است و راهی جز آن خودزنی اصلاحات خواهد بود.

یک روی این حضور پرشور در اختیار اصلاح‌طلبان است اما روی دیگر آن باید با حضور مردم فراهم شود. اینکه اصلاح‌طلبان رد شده از فیلترهای متنوع نظارتی تا چه اندازه می توانند مردم را پای صندوق‌ها رای حاضر کنند مبهم است و شرایط معیشتی کنونی هم بر ابهامات آن افزوده است. فهرست اصلاح‌طلبان تایید صلاحیت شده چند درصد جامعه را نمایندگی خواهند کرد؟ چه برنامه‌ای برای برون‌رفت از شرایط کنونی ارائه خواهند داد تا مردم ترغیب به حضور شوند؟  چه راهکاری برای عبور از شعار "اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" ارائه خواهند داد؟ چگونه نسبت مخدوش شده خود با قدرت و جامعه را اصلاح خواهند کرد؟ همگی از پرسش‌هایی هستند که اصلاح‌طلبان حاضر در گردونه انتخابات و البته حامیان آن‌ها باید برای ترغیب مردم به حضور در پای صندوق‌های رای به آن‌ها پاسخ روشن، دقیق و البته صادقانه دهند. سطح آگاهی سیاسی مردم ایران به واسطه عوامل گوناگون به قدری افزایش یافته است که وعده‌های خارج از توان و پوپولیستی را بازشناساند و از آن عبور کند برهمین اساس فرآیند اقناع مردم دست‌کم در این دوره از انتخابات دشوار خواهد بود.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha