خاندانِ علم و هنر و سیاست

شیخ اسماعیل محلاتی، در سال ۱۲۶۹ هجری قمری به دنیا آمد. او فرزند محمدعلی محلاتی بود که او هم فردی عالم و محقق بود. اسماعیل محلاتی از ۹ سالگی نزد پدر شاگردی کرد. محلاتی سفر خود برای تحصیل و رشد را از ۱۲ سالگی آغاز کرد و به تهران رفت و شاگرد حاج میرزا ابوالقاسم نوری همدانی شد. بعد از آن راهی عراق شد و در کربلا و نجف تحصیل علوم دینی را ادامه داد. شیخ اسماعیل محلاتی در سال ۱۲۹۴ هجری قمری به ایران بازگشت و در بروجرد به تدریس مشغول شد. او در سال ۱۳۱۲ قمری دوباره به عراق برگشت و نزد میرزای شیرازی شاگردی کرد و در نهایت در سال ۱۳۴۳ قمری در نجف اشرف درگذشت. شیخ اسماعیل محلاتی از علما و فعالان مشروطه بود و رساله‌ها و نامه‌های متعددی از او در این مورد موجود است.

«همایش بررسی اندیشه‌ها و آثار علمی و هنری خاندان معظم آیت‌الله شیخ اسماعیل محلاتی» سه‌شنبه، دهم دی‌ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست که با حضور جمعی از پژوهش‌گران و اندیشمندان برگزار شد، سیدجعفر حجت کشفی، محمدباقر انصاری محلاتی، منچهر صدوقی سُها و اسماعیل روحانی سخنرانی کردند.

منوچهر صدوقی سُها، نویسنده، پژوهشگر و حقوق‌دان، نخستین سخنران این مراسم بود که گفت: سابقه ارادت و روابط خانواده ما با خاندان محلاتی قدیمی و طولانی است. اما برای این مراسم ترجیح دادم داستانی از آقا نجفی قوچانی نقل کنم که در مورد رئیس این خاندان، یعنی شیخ اسماعیل محلاتی است.

داستانی که صدوقی‌سها نقل کرد از کتاب سیاحت شرق، نوشته آقا نجفی قوچانی و در مورد حمله نیروهای روس به حرم حضرت رضا (سلام‌الله‌علیه) و رفتن نویسنده نزد شیخ اسماعیل محلاتی و تفال ایشان با مثنوی، و آمدن جوابی در حد اعجاز است.

منوچهر صدوقی سُها

«به رفیق سفر کاظمین برخوردم. گفتم احتمال نمی‌دهید که این جرئت یکی از اثرات حرکت ما به کاظمین باشد؟ دیدی که هر کار دلشان بعد از این بخواهد می‌کنند. خب ... حضرت رضا چه ضرر داشت به تو که چنین کردی؟ و من گمان ندارم که حضرت حجت «سلام الله علیه» در این قضیه صبر کند و خودش هم می‌داند که شیعه در این قضیه کاری از دستش نمی‌آید. گفت بیا برویم نزد آقا شیخ اسماعیل محلاتی که از مجتهدین منزوی است. و خوش صحبت و خوش قریحه است. بلکه عقده دلمان بگشاید. رفتیم، ایشان هم خیلی ابراز همدردی نمودند و این مصیبت را بزرگ می‌شمردند. گفتیم ممکن است که این عقده از دل ما بیرون رود و انتقام کشیده شود؟ گفت: البته امکان ذاتی دارد لکن نظر به اسباب عادی، ممکن نیست. چون هیچ دولتی امروزه در روی کره، مقاومت با روس ندارد، بلکه تمام دول هم اگر متحد شوند، باز هم اشکال دارد. به این زودی‌ها این عقده از دل‌ها بیرون نمی‌رود و باید دعا کرد. بعد از آن دست برد، کتاب مثنوی را از طاقچه برداشت، مشغول صلوات و خواندن سوره حمد شد تا  بگشاید مثنوی را باز کند و در این قضیه تفألی بزند. من تعجب کردم از این مجتهد پیرمرد که کتاب مثنوی نزد او پیدا می‌شود و محل اعتناست که به او تفأل می‌زند. و بالجمله مثنوی را گشود و تبسم نمود و این اشعار قرائت شد.»

صدوقی سها این شعر مثنوی را در ادامه صحبت‌هایش خواند:

«حمله بردند اسپه جسمانیان

جانب قلعه و دز روحانیان

تا فرو گیرند بر دربند غیب

تا کسی ناید از آن سو پاک‌جیب

غازیان حملهٔ غزا چون کم برند

کافران برعکس حمله آورند

غازیان غیب چون از حلم خویش

حمله ناوردند بر تو زشت‌کیش

حمله بردی سوی دربندان غیب

تا نیایند این طرف مردان غیب

چنگ در صلب و رحمها در زدی

تا که شارع را بگیری از بدی

سد شدی دربندها را ای لجوج

کوری تو کرد سرهنگی خروج

نک منم سرهنگ هنگت بشکنم

نک به نامش نام و ننگت بشکنم...»

این پژوهشگر اشاره کرد که اندکی پس از این ماجرا، انقلاب روس پیش می‌آید و حکومت تزاری عمرش به پایان می‌رسد. و داستان را از زبان قوچانی این‌طور ادامه داد که: «بعد از این اشعار بسیار خوشحال شدیم که انگار وحی آسمانی بود نزول نمود و یقین نمودیم که روس‌ها به همین نزدیکی‌ها توسط یک سرهنگ مضمحل خواهند شد و نتوانستیم آن سرهنگ را به هیچ یک از دولت‌ها تطبیق کنیم مگر حضرت حجت سلام الله علیه.»

منوچهر صدوقی سها ادامه داد: این داستان مویدی هم دارد و کاشف از مقامات معنوی آقای شیخ اسماعیل محلاتی است.

محمدباقر انصاری سخنران بعدی این نشست، بحث خود را با حدیثی از امام علی در فضیلت علم و علما شروع کرد و گفت: طبق این حدیث علما جاوید و ماندگار هستند در طول تاریخ و کل روزگار، گرچه جسم و بدن آن‌ها مفقود است، اما آثار آن‌ها در دل‌ها موجود است.

انصاری ادامه داد: بقا دانشمندان و علما به سه طریق است، اول اینکه نامشان همیشه ذکر می‌شود و حتی شهرها و خیابان‌هایی به نام‌ آن‌ها نام‌گذاری می‌شود. از جهت دیگر اینکه آثار و تالیفاتشان مرتب منتشر و به زبان‌های مختلف ترجمه می‌شود. جهت سوم شاگردان و تلامیذی که تربیت می‌کنند و این روند نسل به نسل ادامه پیدا می‌کند.

انصاری محلاتی ادامه داد: این روندی که برای بزرگداشت علما و دانشمندان معمول شده، روندی پسندیده و مطلوب است و یکی از راه‌هایی است که باید از طریق آن یاد دانشمندان زنده بماند.

محمدباقر انصاری محلاتی

او ادامه سخنان خود را به دو بخش تقسیم کرد؛ یکی معرفی خاندان شیخ اسماعیل محلاتی و یکی هم نگاهی به اندیشه‌ها و افکار آیت‌الله محلاتی، و گفت: شیخ محمد اسماعیل محلاتی پنج فرزند داشته یکی محمد اسماعیل محلاتی صاحب کتاب «گفتار خوش یارقلی» که مناظره‌ای به صورت رمان، علیه بهائیت است. فرزند دوم ایشان شیخ علی محلاتی هم از علمای بزرگ نجف بوده است و در سفر همراه پدر به ایران، در کرمانشاه ترور می‌شوند. فرزند سوم، مرحوم شیخ حسین روحانی که معاصر با ما بود و حدود ۶۵ سال پیش‌نماز مسجد جامع محلات و محبوب مردم این شهر بود. فرزند چهارم ایشان آقای حسن روحانی، که ایشان هم در حوزه علمیه نجف تحصیلات دینی داشتند و بعد در تهران، وکیل دادگستری بودند. فرزند پنجم هم مهندس ابوتراب محلاتی.

انصاری محلاتی افزود: منبع اصلی شرح حال شیخ محلاتی یک بیوگرافی خودنوشت از ایشان، در ابتدای یکی از تالیفات مهم ایشان «کتاب العلم و والمعرفه» است که به فارسی، و در مورد اثبات وجود خدا و معاد است.

انصاری محلاتی در مورد خصوصیات شخصی شیخ اسماعیل محلاتی اشاره کرد: ایشان زهد و ورع عجیبی داشت و بسیار انسان با تقوایی بود و در همان بیوگرافی نوشته‌ که «من در محلات زندگی می‌کردم و دیدم در آن شهر مجلس‌ها و معاشرت‌ها همراه با غیبت و معصیت است و این برای من غیر قابل تحمل بود. به همین خاطر من عازم عراق شدم تا بلکه معاشرت‌های آن‌جا آلوده به معصیت نباشد.»

انصاری محلاتی به مخالفت شیخ محلاتی با استبداد قاجار هم اشاره کرد و گفت: ایشان کتابی در حمایت از مشروطه به نام «اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» که در آن مشروطه را واجب تلقی کرده است. در این کتاب حکومت را به سه بخش تقسیم کردند. یکی حکومت معصومین که تبعیت از آن واجب است. یکی حکومت مستبده و یکی هم حکومت مشروطه شرعیه. از نظر ایشان حکومت استبدادی با هیچ عقل سلیمی سازگار نیست و بنابراین تنها حکومت ممکن در زمان غیبت را مشروطه شرعیه دانسته است.

سیدجعفر حجت کشفی، سخنران دیگر این مراسم موضوع بحث خود را در مورد خط نسخ و مرحوم شیخ زین‌العابدین محلاتی، کاتب قرآن، قرار داد و گفت: اولا قلم کلمه را می‌نویسد و کلمه همه زندگی است. همه شئونات حیات و کائنات با قلم نوشته می‌شود. رسالت اولیه قلم و نگارش انتقال معرفت از هر نوع است. اما وقتی که نگارش جنبه زیبایی به خودش می‌گیرد وارد عرصه هنر هم می‌شود.

حجت کشفی ادامه داد: مشخص است که زیبایی مراتب مختلفی دارد. گاهی انسان چیز زیبایی می‌بیند و بعد از یکی دوبار از آن خسته می‌شود. و گاهی زیبایی به حدی است که هرچه مکرر هم دیده باشیم از لذت معنوی آن برخوردار می‌شویم.

او در مورد هنر خط اسلامی گفت: از زمان نزول قرآن کریم تجلی‌گاه هنر خط در سرزمین‌های اسلامی دو چیز است، یکی قرآن کریم است که به برکت آن هر هنری که در کتابت قرآن چه خط و چه تذهیب به کار می‌رفته، به سایر کتاب‌ها هم راه پیدا کرده است. و تجلی‌گاه دوم ابنیه است که از مکه مکرمه شروع شده و تا مساجد و مدارس و کتابخانه‌ها ادامه یافته است. مجموع این ابنیه از سواحل اقیانوس اطلس تا مرزهای چین، شاهکارهایی از معماری اسلامی است.

حجت کشفی ادامه داد: خطی که قرآن کریم در زمان نزول به آن کتابت شده، خط کوفی است. خط کوفی در آغاز نه نقطه داشته و نه اعراب و تزئین. اما این خط در طول تاریخ آن‌قدر پیشرفت کرده که حالا می‌شود از آن در تمام عرصه‌ها یعنی بنا، کاغذ، منسوجات و ... استفاده کرد.

وی ادامه داد: ابن مقله، که احتمالا یا مخترع و یا کاشف خط نسخ بوده و این خط تا زمان یاقوت مستعصمی بین ایران و عثمانی کشورهای عربی مشترک بوده است. اما شاگرد یاقوت مستعصم، علاءالدین تبریزی، خط نسخ ایرانی را شکل داد. حسینه‌ارشاد هم یک صحیفه سجادیه به خط او منتشر کرده است.

سیدجعفر حجت کشفی

حجت کشفی به رقابت بین ایران و عثمانی در زمان صفوی اشاره کرد و گفت: این رقابت باعث شد که شیوه خط ایران و عثمانی از هم جدا شوند و این دو شاخه زیباترین خطوط را در عالم اسلام به‌وجود آوردند. چه مکتوبات به خط نسخ عربی نوشته شده و چه آن‌هایی که به خط نسخ ایرانی نوشته شده‌اند همه فوق‌العاده زیبا هستند. یکی از نسخه‌های بی‌نظیر این خط، قرآنی اثر احمد نیریزی است که قبل از انقلاب هم چاپ شد.

این پژوهشگر در ادامه سخنانش به انبوه تولید دوران قاجار اشاره کرد و گفت: شیخ زین‌العابدین محلاتی، در دوران مشروطه از کاتبان بی‌نظیر دوران در شهر خوش آب و هوای محلات بوده است. از این بزرگوار دو دوره ۳۰ پاره، یا ۶۰ پاره، یا ۱۲۰ پاره از قرآن باقی مانده است. یکی از شگفتی‌های کار شیخ زین‌العابدین، سرعت عمل و نرمی و دلپذیری کار ایشان است. همه صفحه‌بندی‌های این کارها بسیار متناسب و دقیق است که با توجه به سختی این کار حتی در دروان معاصر از شگفتی‌های کار ایشان است.

حجت کشفی اشاره کرد: هنر ایشان در خط رقاع هم بسیار عالی بوده است و سر سوره‌ها و حاشیه‌هایی را به این خط نوشته‌اند. که نوشتن این خط مانند شعر سعدی بسیار سهل و ممتنع است.

او خاطرنشان کرد: متاسفانه این مجموعه احتیاج به مرمت دارد و آستان حضرت معصومه کم‌لطفی می‌کنند و امیدوارم یکی از برکات این مراسم، و یکی از برکات این خاندان بزرگوار، این باشد که قدر این آثار دانسته، و نگهداری و مرمت شوند.

اسماعیل روحانی، از اعضای خانواده مرحوم محلاتی و آخرین سخنران این همایش بود و گفت: امیدوار است همه اعضای این خاندان، هر کجا هستند بتوانند میراث‌دار گنجینه علم و فرهنگ این بزرگان باشند. بزرگ این خاندان مرحوم ملا محمدعلی محلاتی است که ایشان شاگرد بزرگانی در بروجرد و تهران بودند و خودشان از فقها و مدرسین فقه و اصول و بالاتر از آن عارفی بزرگ بودند. مرحوم آیت‌الله بروجردی به پدر من گفته بودند که من در عمرم ده‌ها مجتهد مسلم فرهیخته دیدم، اما مثل مرحوم ملا محمدعلی از نظر جامعیت کم دیده‌ام.

روحانی در ادامه صحبت‌هایش به مناظرات و کلاس‌های شیخ‌ اسماعیل محلاتی و آثار این کارها بر بسیاری از عالمان گفت و از چند تن از آن‌ها از جمله آیت‌الله نجفی مرعشی، آقای میرزا محمدعلی ترشیزی کاشمری، آیت‌الله بروجردی به شکل مباحثه و آیت‌الله میلانی، آیت‌الله خوئی، آیت‌الله کاشانی، و آقا سیدجواد خامنه‌ای پدر رهبر انقلاب نام برد.

روحانی ادامه داد: من زندگی ایشان را به قسمت تقسیم کرده‌ام. یکی خصوصیات علمی و تالیفات ایشان، دوم نظرات اجتماعی و سیاسی ایشان و همراهی با آخوند خراسانی و دیگر علمای مشروطه‌خواه و تالیف اولین رساله در وجوب مشروطه، و مراتب اخلاقی ایشان و از هرجهت ایشان در مرتبه‌ای والا و قابل توجه قرار داشتند.

اسماعیل روحانی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha