۱۵ دی ۱۳۹۸، ۱۵:۰۲
کد خبر: 83619941
T T
۱۵۹ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

خانواده محافظ سردار سلیمانی چه می گویند؟

تهران- ایرنا- راست گفته اند که انسان بنده انتخابش است؛ و آنها، شهادت را انتخاب کرده بودند؛ انتخابی آگاهانه و از روی اخلاص. این پیام را می توان به روشنی در جریان دیدار با اعضای خانواده و همسر و فرزندان شهید «هادی طارمی» همراه و محافظ سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دریافت.

بزرگراه فتح را که پشت سر می گذاریم، در محله شادآباد، در جنوب غربی شهر از کوچه ای طولانی می گذریم؛ در پیچ و خم کوچه، تصاویری نظرمان را جلب می کند جوانی برومند و خوش سیما که لبخند زیبایی بر لب دارد و  فرزند دختر ۴ ساله اش را در بغل گرفته است.

خانه را یافته ایم؛ خانه همراه و محافظ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ هادی طارمی است، خانه ای معمولی مانند بسیاری از مردم تهران.

همسایه ها مقابل خانه ایستاده اند و از او، شجاعت‌ها و مردانگی اش می گویند؛ اینکه هر سال فاطمیه(ایام عزاداری حضرت زهرا(س)) را از خانه او شروع می‌کردند و امسال فاطمیه قرار بود  به دعوت خود او همچنان در خانه اش عزاداری‌ کنند اما حالا دیگر خود او نیست.

وقتی به درون خانه می رویم همسر شهید به استقبال ما می آید. ما را دعوت می‌کند تا در کنج خلوتی از خانه بنشینیم.

مادر شهید نیز می آید تا در مراسم فرزند شهیدش احساس غربت نکنیم.

خانم «مه‌پاره طارمی» مادر شهید که سال‌ها قبل فرزند بزرگترش «جواد طارمی» را نیز در جبهه های دفاع مقدس به انقلاب و اسلام تقدیم کرده است می گوید: سخن از فضایل هادی سخت است او در توصیف و تعریف نمی گنجد؛ فرزندی آرام و مظلوم بود که باید شهادتش را به امام زمان(عج) رهبر انقلاب و همسرش تسلیت بگویم.

خانم طارمی که با صلابتی مادرانه، در مقابل ما نشسته است می گوید:  برادر بزرگتر هادی(شهید جواد طارمی) در دفاع مقدس شهید شد و پیکر مطهرش پس از ۱۱ سال به خانه برگشت؛  پس از مراسم برادر بزرگتر بود که من و پدرش متوجه شدیم هادی متحول شده است؛ او از همان زمان راهش را انتخاب کرده بود.

مادر می‌گوید: هادی ۱۵ سالش بود که به بسیج پیوست و دائماً در مسجد حضور داشت تا این که در سپاه استخدام شد؛  ما می دانستیم که هادی مدافع حرم حضرت زینب است اما خودش هیچ چیز نمی گفت.

وی ادامه می‌دهد: ما خوشحال بودیم که فرزندمان مدافع حرم است و به او افتخار می‌کردیم؛  امیدوارم در پی شهادت او حضرت آیت الله  خامنه ای سر بلند باشد و این انقلاب را به دست امام زمان برساند.

وی از حال و هوای خود در زمان شنیدن خبر شهادت فرزندش برایمان گفت و ادامه داد: وقتی پدرش خبر شهادت سردار سلیمانی را داد، می دانستم که هادی با اوست؛  گفتم: «آخ» اما پدرش گفت که هادی راه خدا، انقلاب و امام زمان(عج) رفته،  حتی آخ هم نگویید.

در حالیکه بغض گلویش را گرفته می گوید: از دیروز با او سخن می گویم؛ «هادی جان خسته نباشی عزیزم، شهادتت مبارک»، دعا می کنم خودت، انقلابت و امام زمانت همیشه سربلند باشید.

گام‌های عاشقانه در راه هدف 
«مریم شریفی» همسر شهید هادی طارمی نیز از همسر شهیدش سخن گفت و افزود: آقا هادی راهش را با جان و دل انتخاب کرده بود،  هدف او دفاع از اسلام بود؛ به شغلش به عنوان یک هدف نگاه می کرد و سختی های کار به چشمش نمی آمد و هیچ گاه از سختی ها سخن نمی گفت.
وی ادامه داد: همسرم منتظر بود و آرزو داشت که یک روز اسرائیل را نابود کند؛  وقتی از جنگ با اسرائیل و نابودی آن سخن می گفت لبخند می زد و از صمیم قلب دوست داشت که نابودی اسرائیل را ببیند.

 او از علاقه شهید به آقای خامنه‌ای هم سخن گفت و ادامه داد: امام حسین را خوب می شناختند و از جوانی در این راه قدم برمی داشت.

هادی آدم کم صحبت و بیشتر مرد عمل بود؛  و برای کارش وقت می گذاشت.

کسی نمی‌تواند در راهی که پایانش را می داند، عاشقانه قدم بردارد اما او شهادت را انتخاب کرده بود و عاشقانه در این راه قدم برمی داشت.

وقتی سخن از تنهایی و بزرگ کردن دو دختر کوچک ۹ و ۴ ساله می شود، همسر شهید اشک می ریزد و می گوید: شهید همواره زنده است و در کنار ماست این موضوع را به دخترانمان هم گفته ام و امیدوارم در آن دنیا دست ما را بگیرد.

خانم شریفی درباره آخرین دیدار با شهید می گوید؛ هیچ وقت گمان نمی کردیم آخرین دیدارمان باشد؛ هر لحظه منتظر بودیم تا برگردد یا تماس بگیرد، عاشق کارش بود هنگامی که به ماموریت اعزام می شد، خود را آراسته می‌کرد و بهترین لباس ها را می پوشید و با لذت و اشتیاق به ماموریت می رفت.

روز سه شنبه آخرین باری که رفت؛ هم‌لباس های نو پوشید و با اشتیاق حرکت کرد.

او در بین سخنانش گلایه ای هم کرد؛ گفت: به رغم اینکه برخی می‌گویند مدافعان حرم پول می‌گیرند اما همسرم  به این مسائل فکر نمی‌کرد؛ اصلاً درآمد از این راه برایش مهم نبود.

 او از رابطه شهید هادی طارمی با دخترانش میگوید:  برای هادی اهمیت داشت که دخترانمان حجاب را رعایت کنند و نماز بخوانند.

امیدوارم که خونشان پایمال نشود چرا که واقعاً مظلومانه شهید شدند؛ امیدوارم طوری عمل شود که دلمان آرام بگیرد.

تشکر از پدر
«محیا» دختر ۹ ساله شهید است که امسال به سن تکلیف  رسید و  پدر برایش محراب خرید؛ محیا که چادر مشکی بر سر دارد و برغم سن‌کم و قد و قامت کوچکش، آرامش بزرگ منشانه ای دارد، می‌گوید: پدر من خیلی مهربان بود و همیشه می‌گفت حجابتان را رعایت کنید و دوست داشت من نیز حجاب را رعایت کنم و نماز بخوانم.

او از پدرش تشکر می کند، می‌گوید:  «می خواهم از پدرم تشکر کنم و بگویم ممنونم بابا که اینقدر به فکر ما بودی».

محیا معتقد است همه باید قدر پدر و مادرشان را بدانند.

نان حلال کار خودش را می کند
«محمدرضا طارمی» پدر شهید نیز به نکته جالبی اشاره میکند، می گوید: تا جایی که توانستیم نان حلال به فرزندانمان دادیم و خوشبختانه نتیجه خوبی هم داشت.

وی در توصیف شهید می گوید: هادی پسری باهوش، با فرهنگ و با ادب بود اما زیر بار حرف زور نمی رفت؛  اگر کسی حرفی یاوه و نامربوط می‌زد، او را بر سر جایش می نشاند ؛ فرزندم مطیع دستور اسلام بود خالصانه زندگی کرد و زندگی که در آن خلوص نیت باشد موفق می شود.

 وی با بیان اینکه باید از دشمنان انتقام سخت بگیریم؛ گفت: باید با دوستان با خوبی رفتار کنیم ولی دشمنان که زیاده روی و زیاده خواهی می کنند را باید بر سر جایشان نشاند و در مقابل شان ایستادگی کرد؛  هادی نیز برای احقاق حق ایستادگی میکرد.

هادی به رشد معنوی رسیده بود
 «مهدی طارمی» برادر شهید طارمی معتقد است که هادی سال‌هایی که در سپاه بود رشد کرد اما کسی او را نشناخت.

وی گفت: هادی معتقد بود همه اتفاق هایی که رخ می‌دهد از جانب خداست اگر ما می توانیم به پهپاد آمریکا را بزنیم لطف خداست؛ اگر داعش را در سوریه و عراق به زانو در می آوریم باز هم خواست خداست.

برادر شهید گفت: احساس می‌کردیم به رشد معنوی رسیده است اما نمی‌دانستیم اینقدر زود می رود.

 وی معتقد است، شهیدهادی طارمی در محل عزیز بود در حسینیه شاد آباد، در مسجد محل، در محله ۱۷ شهریور همه او را می شناختند اما کمتر کسی می دانست که او با سردارسلیمانی کار می‌کند.

آقای طارمی این را هم گفت که اگر با سردار نمی‌رفت و شهید نمی شد اجحاف زیادی در حقش بود.

 او از هیئت داری شهید طارمی می گوید که شروع مراسم طشت گذاری عزاداری امام حسین از خانه او بود و برای مراسم فاطمیه امسال هم، همه را به منزلش دعوت می‌کرد و می‌گفت «شاید خودم نباشم»؛  آخرین باری که او را دیدیم با خانواده دور هم جمع بودیم و بسیار خندیدیم.

بامداد جمعه ۱۳ دی ماه سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی به همراه ابومهدی مهندس از فرماندهان مقاومت پس از عمری مجاهدت در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. 
بر اساس اعلام پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، دستور این حمله هوایی را دونالد ترامپ، رئیس جمهوری و فرمانده کل قوای این کشور صادر کرده بود.
در پی این اقدام تروریستی حضرت ‌آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی سه روز عزای عمومی اعلام کردند.

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 14
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • خدمتکار IR ۰۹:۰۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۶
    51 7
    ان شالله شفاعتش دردنیاواخرت شامل حالمون بشه
  • رحیمی IR ۱۰:۱۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۶
    65 7
    سلام سردار عزیز برای شهادتت قلبم به درد آمد وخون گریستم ولی میدانم حال تو خوب است با خودم عهد کردم صاحب پسری شوم نامش را قاسم بگذارم واز خدا میخواهم مانند شما رشید و دلاور وپاک باشد
  • مهدی زاده IR ۲۱:۴۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۶
    2 2
    شهادتت مبارک همشهری زنجانی شهیدمجیدشهریاری
  • رقیه IR ۰۹:۲۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
    20 2
    درود ابدی بر شهدای وطن
  • عسل IR ۲۲:۱۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
    13 4
    خوبه