در گزیده ای از گفت و گوی روزنامه آرمان ملی با عبدا... ناصری مشاور ریاست دولت اصلاحات، آمده است: در این میان برخی تحلیلگران بر این باورند که رد صلاحیتهای گسترده به نفع جبهه اصلاحات شد و قابل پیشبینی است که جریان اصلاحات کرسیهای کمی را در مجلس از آن خود میکند. نکتهای که حائز اهمیت است این است که پس از حوادث آبانماه کار برای اینکه مردم را به سمت صندوقهای رای سوق دهیم بسیار سخت شده است بنابراین این کاری که شورای نگهبان در حق اصلاحطلبان کرد و غالب آنها را رد صلاحیت کرد با وجود اینکه یک عمل غیرمنطقی و غیرقانونی و خلاف عرف جامعه و کشور است اما این عمل نهایت لطفی بود که میتوانستند در حق اصلاحطلبان انجام دهند. این امر به شرطی کاملا تحقق مییابد که شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان از آن بهترین بهره را ببرد و در شهرهای بزرگ و مراکز استانها لیست ندهد و از این فرصت بهترین بهره را برای بازسازی جبهه اصلاحات ببرد. این فرصت باید غنیمت شمرده شود و تمامی اصلاحطلبان از آن برای پیوند دوباره با جامعه و مردم بهره گیرند. اصلاحات باید در این زمان ایجاد شده شکاف بین خود و مردم را از بین ببرد و با رویکردی مناسب به حیات سیاسی خود ادامه دهد.
ارزیابی شما از رد صلاحیت نیروهای اصلاحطلب چیست؟
در بخشهایی از مدیریت کشور نشانهای از درایت مشاهده نمیشود. در روزهای گذشته شاهد بودیم به واسطه ترور سپهبد سلیمانی یک انسجام ملی فارغ از گرایشهای سیاسی و تفکرات به وجود آمده بود و جامعه را یکپارچه کرده بود که متاسفانه جان باختن هموطنان در کرمان و سقوط هواپیما در تهران این سرمایه اجتماعی گرانقدر را از بین برد و عملا چند پارگی دوباره بر کشور حاکم شد. باورم این بود در این برهه زمانی حساس به واسطه مساله تایید صلاحیتها وضعیت جامعه بازسازی میشود اما با اعلام نتایج تایید صلاحیتها مشخص شد که مسیر همان مسیر قبلی است و هیچاصلاحی در رویکردها و سیاستها بهوجود نیامده است. سیاستگذاران گویا حاضر نیستند تحت هیچشرایطی سیاستهای خود را تغییر دهند و اندکی مصلحت اندیشی در این زمینه داشته باشند.
جبهه اصلاحات در قبال این رد صلاحیتها چه سیاستی باید در پیش گیرد؟
تحلیل من این است که رد صلاحیتهای گسترده به نفع جبهه اصلاحات شد و قابل پیشبینی است که جریان اصلاحات کرسیهای کمی را در مجلس از آن خود میکند. نکتهای که حائز اهمیت است این است که پس از حوادث آبانماه کار برای اینکه مردم را به سمت صندوقهای رای سوق دهیم بسیار سخت شده است بنابراین این کاری که در حق اصلاحطلبان صورت گرفت و غالب آنها رد صلاحیت شدند، با وجود اینکه یک عمل غیرمنطقی و غیرقانونی و خلاف عرف جامعه و کشور است، اما معتقدم این عمل نهایت لطفی بود که میتوانست در حق اصلاحطلبان انجام دهد. این امر به شرطی کاملا تحقق مییابد که شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان از آن بهترین بهره را ببرد و در شهرهای بزرگ و مراکز استانها لیست ندهد و از این فرصت بهترین بهره را برای بازسازی جبهه اصلاحات ببرد. این فرصت باید غنیمت شمرده شود و تمامی اصلاحطلبان از آن برای پیوند دوباره با جامعه و مردم بهره گیرند. اصلاحات باید در این زمان ایجاد شده شکاف بین خود و مردم را از بین ببرد و با رویکردی مناسب به حیات سیاسی خود ادامه دهد.
جبهه اصلاحات با چه رویکردی میتواند در انتخابات پیش رو موفقتر ظاهر شود؟
با توجه به اینکه فاصله میان مردم و مسئولان زیاد شده، نمیتوان به راحتی مردم را به رای دادن ترغیب کرد زیرا مردم در آبانماه مشاهده کردند که مجلس به نهادی تبدیل شده است که جایگاه خود را از دست داده است، بنابراین حجت بر اصلاحات تمام شده است و نباید در مراکزی که نیروی باکیفیت تایید صلاحیت نشده عملا در انتخابات شرکت کنیم و با این اقدام به پیمانی که با ملت و مردم بستهاند پایبند خواهند بود و رساندن نیروی محدود و کم اما با کیفیت و موثر به مجلس میتواند یک پیروزی برای جریان اصلاحطلبان تلقی شود.
تاثیر این انتخابات بر سیاست خارجی کشور چه میتواند باشد؟
باید این مساله را مورد توجه قرار داد که مهمترین چالش تمام جریانها و مسئولان در زمان حال بحث اقتصادی و معیشت مردم و جامعه است. لذا مسئولان و تمام جریانها باید تلاش کنند تا برجام حفظ شود و پرونده ایران دوباره به شورای امنیت بازنگردد. نباید بهگونهای رفتار کنیم که کشورهای خارجی از عدم اتحاد ما سوءاستفاده کنند و علیه ما متحد شوند و کشور در تنگنایی سختتر قرار گیرد. باید با قدرتهای اصلی جهان از طریق مذاکره اختلافات را حل کنیم تا بتوان به وضعیت اقتصاد و معیشت مردم سر و سامان دهیم و این مساله زمانی میتواند پر قدرتتر باشد که یک اتحاد وجود داشته باشد و نظر آحاد مردم به جهانیان منتقل شود و همه جناحها به رسمیت شناخته شوند و در انتخابات اجازه فعالیت نیز به آنها داده شود. با این رویکرد میتوان سایه جنگ روانی شدید را از کشور دور کرد. در غیراین صورت ممکن است شرایط بحرانیتر شود. باید توجه کرد که شرایط بحرانی را در چند وقت اخیر به خوبی مدیریت نکردیم پس نباید در این شرایط سخت بهدنبال بحرانی کردن اوضاع کشور باشیم.
پیشبینی شما در مورد مجلس آینده چیست؟
مقولهای که کاملا مشخص است این است که جایگاه اصلاحطلبان در مجلس بعدی تضعیف خواهد شد. این امر به آن علت است که اصلاحطلبان به جای اینکه در این مدتی که برخی مسئولیتها را بر عهده داشتند به جای اینکه سرمایه اجتماعی برای خود ایجاد کنند بیشتر هزینه ایجاد کردند. بنابراین زمانی که جایگاه آنها در مجلس آینده تضعیف میشود، قاعدتا نقش به مراتب کمرنگتری نیز خواهند داشت و نمیتوانند کار خاصی در مجلس انجام دهند. در سایر حوزهها اصلاحطلبان باید با دقت عمل کنند و افراد پاکدست و مورد اعتماد این جریان را معرفی کنند و به هر کسی در این زمینه اعتماد نکنند. مقوله دیگری که کاملا مشخص است این است که مجلس آینده در اختیار جریان مقابل خواهد بود به علت اینکه تمام راه را برای آنها هموار شده است. باتوجه به نیروسازی شهردار سابق و ایجاد پایگاههای گسترده اجتماعی و اقتصادی در سطح کشور به احتمال فراوان نیروهای حامی ایشان مجلس آینده را در اختیار خواهد گرفت و اکثریت همسو با ایشان خواهد بود. ایشان توانسته این نیروسازی را انجام دهد و در زمان حال نیز از آن استفاده خواهد کرد.
چه سیاست غلطی سبب شد تا اصلاحطلبان در مجلس هم تاثیرگذار نباشند و هم رد صلاحیت شوند؟
اصلاحطلبان به جای فکر کردن به تصاحب کرسیهای قدرت باید به فکر مردم و جامعه باشند. کنشگریها باید در راستای جامعه تنظیم شود. باید بر روی امید جوانان و دانشجویان سرمایهگذاری شود و اهداف بلندمدت برای آنها ترسیم کرد. نمایندگانی که به هر دلیلی از مجلس بعدی محروم شدند باید به میان مردم و جامعه بیایند و کنشگری و تاثیر خود را بهصورت مستقیم بر جامعه و مردم بگذارند و در میان آنها حاضر شوند و به آگاهسازی بپردازند. این اقدام هزینه دارد و اگر اصلاحات قصد دارد تا اشتباه خود را جبران کند باید این هزینه را بپردازد. امیدوار هستم نمایندگان مجلسی که شجاعانه در مجلس از حق مردم دفاع میکردند در آینده نیز همین مواضع خود را حفظ کنند. نباید این نمایندگان خانه نشین شوند و عرصه سیاست را ترک کنند این بزرگترین آسیبی است که میتواند بر جریان اصلاحات وارد شود.
در این شرایط چه راهکاری توصیه میشود؟
پیشبینی من این است که بخشهایی مسیر خود را همچون گذشته ادامه میدهند و در سیاستهای خود تجدیدنظر نمیکنند. جامعه مدنی خوشبختانه آگاه شده است و باید همین مسیر را ادامه دهد تا کشور در مسیر توسعه قرار گیرد. من به آینده کشور خوشبین هستم اما بهنظر میرسد آیندهای خوب اما پرهزینه در انتظار کشور است. قطعا تنها راه موفقیت روشنگری و اصلاحگری است. معتقد هستم که این گفتمان و این جریانی که امروز فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور را در بر گرفته است آینده خوبی در انتظارش است و به توسعه کشور ختم میشود. باید توجه کرد که جریان رقیب نیز در این راستا قطعا کارشکنی خواهد کرد.
انتخابات مجلس جاری چه تاثیری بر انتخابات آینده ریاست جمهوری خواهد گذاشت؟
جریان اصولگرا بهنظر میرسد که از همین روزها به فکر انتخابات ۱۴۰۰ است و از همین امروز برای آن انتخابات نیز برنامه دارد تا مواضع خود را نیز در دولت تثبیت کند و به همین دلیل بهدنبال این هستند تا در ابتدا اکثر کرسیهای مجلس را تصاحب کنند. اصلاحطلبان باید در یک سال و نیم آینده یک برنامه جدی و جامع برای نجات ایران داشته باشند و آن را در بهترین شکل ممکن تدوین کنند و یک راهکار جامع برای کشور ارائه دهند که یک نسخه ملموس برای برون رفت از بحران باشد. حتی اگر لازم باشد اصلاحطلبان باید یک هیاتی جهت تجدیدنظر در قانون اساسی تشکیل دهند که کاملا قابل دفاع باشد و این امر نیز به معنای تغییر ساختار نیست. این راهکار است که میتواند جامعه را به آینده امیدوار کند و جریان اصلاحات را در انتخابات ریاست جمهوری بعدی موفقتر کند. این فعالیتها باید به افکار عمومی نشان داده شود و نظرات آنها را نیز در این رابطه دانست و تاثیر داد. مردم دیگر کاملا با تجربه هستند و دیگر بین بد و بدتر برایشان معنی ندارد. بنابراین ائتلاف دیگر جواب نخواهد داد. ما این سیاست را در انتخابات گذشته مجلس در پیش گرفتیم اما متاسفانه جواب نداد و وضعیت مجلس بدتر از گذشته شد. اصلاحات باید بهدنبال نمایندگان مستقل و پاک دست باشد و مقوله بد و بدتر را از دستور کار حذف کند. از این پس ائتلاف با هیچ جریانی به نفع جریان اصلاحات نیست و عملا منجر به بدنامی و شکست این جریان خواهد شد.
نظر شما