گور سفید داستان ۲ برادر را روایت میکند که یکی رهبر گروهی افراطی است که میخواهد به هر وسیلهای فساد را از روی زمین محو کند و دیگری برادری عاشق پیشه که سودای دیگری در سر دارد. زمان واقعه اوایل دهه هفتاد و بعد از جنگ تحمیلی است. صالح ، فردی افراطی و خشن است و تصور میکند باید زمین را از وجود افراد ناپاک، پاک کند. با تصور اینکه کسی گناهکار است، فرمان قتل صادر، اجرا و سپس اجساد را در دریاچه نمک جاده قم - تهران دفن میکند. چون خود را فردی پاک میداند عمل خود در قتل افراد را هم اقدامی درست تلقی میکند و شبانه به خانوادههای افرادی که کشته، رسیدگی کرده و برای آنها غذا و وسایل مورد نیاز میبرد.
صالح اما زمانی به سرنوشت قربانیانش دچار می شود که متوجه دلدادگی برادر کوچکترش به دختری به نام لیلی می گردد و چون این رفتار لیلی را گناهکارانه میبیند او را به قتل میرساند. غلام، برادر کوچکتر صالح و عاشق لیلی است. صالح به بهانه ادای نذر، غلام را با خود به دریاچه نمک می برد و مشغول کندن گور می شود. غلام به تصور این که برادرش برای چشیدن طعم خاک و گور و جهت استحباب، میخواهد در قبر بخوابد، به او در کندن قبر کمک می کند. صالح از ماشین پیکان که در کتاب به " تابوت سیاه " تشبیه شده ، کیسهای خارج می کند و به دوش می کشد تا داخل قبر بگذارد. غلام تازه متوجه جنازه می شود و از موهای جسد ، لیلی را می شناسد . صالح اما بی خبر از داغ دل غلام ، کیسه حاوی جنازه را روی زمین می گذارد و خودش به سمت گور می رود . غلام با سنگهای نمک، به سمت برادر حملهور می شود و صالح در همان گوری خاک می شود که خودش کنده بود.
گور سفید ، نوشته مجید قیصری از رمان نویسان شناخته شده کشور است که سال ۹۷ منتشر از سوی نشر " افق " منتشر شد.قیصری با رمان " باغ تلو " خودش را به جامعه رمان نویسان و خوانندگان در سال ۸۶ معرفی کرد. او تاکنون بابت کتاب " نگهبان تاریکی " جایزه جلال احمد ، معتبرترین جایزه داستان ایران را گرفت . قیصری همچنین سال ۲۰۱۸ به خاطر کتاب " سه کاهن " برنده جایزه اورسیا شد ، جایزه ای که تا قبل از او به هیچ رمان نویسی در ایران داده نشد.
ورود به داستان با جلد کتاب
کتاب گور سفید با همان جلد سیاه و سفید و گورخر گونه اش خواننده را وارد داستان می کند و در واقع طرح روی جلد کتاب برشی از تصویر گورخر و یادآور شعر معروف " بهرام که گور میگرفتی همه عمر/ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت " ، است.
دکتر حسنی اعتمادزاده نویسنده در جلسه نقدی که برای کتاب گور در ساری برگزار شد ، گفت: از ویژگیهای مثبت گور سفید، زبان داستان است، چرا که زبان داستان، متفاوت است. زبان داستان، زبان گفتار بوده و زبان ادبیات فارسی نیست. زبان گفتار، زبان مکالمه روزانه ما است.
وی با بیان اینکه زبان گفتار با وایت فرق ندارد و راوی هم باید زبان گفتار استفاده کند، افزود : نمیتوان از نثر ادبیات صیقلخورده در داستان بهره برد.
این نویسنده با اشاره به اینکه در داستان به دنبال این نیستیم که فعل حتما در آخر جمله به کار برده شود ، گفت : به دنبال شکستن فعل در جمله نیستیم بلکه محل استفاده از آن تغییر میکند که در این داستان به درستی رعایت شده است.
اعتمادزاده با اشاره به اینکه در داستان اجازه نداریم توصیفهایی داشته باشیم که با شخصیت داستان همخوانی نداشته باشد، ادامه داد: گور سفید از رمانهای وفادار به زبان داستان است.
وی با بیان اینکه داستان درون مایه محوری دارد و ممکن است نویسنده در هر پاراگراف، دنیایی حرف داشته باشد، یادآور شد: نویسنده باورهای نادرست جامعه را نقد میکند که البته با سانسورهایی هم همراه است.
ژانر اجتماعی قوی
یک منتقد داستان هم در این نشست گفت : اسم کتاب، دریچه ورود به داستان است، انسان به طور طبیعی، گور را سفید نمیبیند بلکه گور برای انسان یک مکان و موضوع سیاه است و وقتی نام کتاب گور سفید است برای خواننده علامت سئوال ایجاد میشود.
بهشته ونداد با اشاره به اینکه داستان، ژانر اجتماعی قوی دارد، افزود : یکی از ویژگی های رمان این است که اسامی هم واقعی انتخاب شدند که داستان را به مخاطب نزدیک میکند که مابهازای واقعی در جامعه دارند.
ایرج عرب ، یک منتقد ادبی هم گفت : کتاب گور سفید دارای توضیحات پرانتزی است که به زبان و روایت داستان، ضربه وارد کرده است.
وی افزود : تناقض عجیبی در نام این داستان مشاهده میشود، انتخاب این نام با اندیشه بوده و این تناقض، موضوع محوری این داستان است که در سراسر داستان مشاهده میکنیم.
عرب گفت : در واکاوی داستان میبینیم که نام داستان سفید و اعمال شخصیت داستان، سیاه است و داستان با مرگ به پایان میرسد.
عرب، اصلیترین نشانههای داستان را نشانه زبانی آن دانست.
نظر شما