۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۸:۵۹
کد خبرنگار: 2521
کد خبر: 83648876
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

درباره مهاتما گاندی

۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۸:۵۹
کد خبر: 83648876
درباره مهاتما گاندی

تهران- ایرنا- مهاتما گاندی بی‌شک یکی از بزرگترین شخصیت‏‌های جهان معاصر به‌شمار می‌رود که توانست خودکفایی را در سایه حقیقت به جامعه‌ بحران‌زده خویش عرضه کند. آنچه او را به عنوان یک اندیشمند و مبارز اجتماعی و سیاسی معرفی می‌کند، اندیشه‌ها، تفکرات و راهبردهای عملی او در باب پرهیز از خشونت است.

۷۲ سال پیش در مجتمع مسکونی بیرلا در مرکز دهلی نو ترور شخصی در دستور کار قرار گرفت که اندیشه‌های او در مبارزه با ظلم و بی عدالتی شهره خاص و عام بود. ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸ میلادی ترور مهاتما گاندی به وسیله یک هندوی افراطی که فکر می کرد، گاندی نسبت به مسلمانان به دلیل پیشنهاد وحدت روح ادیان، بیش از حد تساهل و مدارا به خرج می دهد، صورت گرفت. موهنداس کَرُمًچند گاندی در ۱۸۶۹ میلادی در خانواده‌ای متوسط با آیینی هندو و بودایی در کشور هند چشم به جهان گشود. گاندی در نوجوانی ازدواج کرد و با آنکه ۱۹ سال بیشتر نداشت با خانواده خود راهی انگلیس شد و در رشته حقوق ادامه تحصیل داد. مهاتما  تجربه های روزنامه نگاری و وکالت را در کارنامه کاری خود دارد. در همین برهه از زمان بود که اندیشه مبارزه با ظلم و بی عدالتی در افکار گاندی تجلی پیدا کرد و او تصمیم گرفت تا به کشورش باز گردد. او در این دوران مقاله هایی درباره آنچه استعمار به جهان سوم تحمیل می کند، نوشت که باعث شد، بارها به زندان بیافتد و خشم استعمارگران اروپایی را برانگیزد. به گواه بیشتر مورخان، گاندی تا پیش از این زمان، نشان داده بود که تقریبا در هیچ‌چیزی استعداد ندارد، چه زمانی که در انگلیس تلاش کرد به سُلک انتلکوتوئل‌های (راه روشنفکران ترقی‌خواه)و غربگرای هندی درآید و با خرق عادت به خوش‌باشی، عیش و نوش بپردازد و چه زمانی که از پی بازگشت به هندوستان نتوانست کاری دندان‌گیرتر از عریضه‌نویسی و تدریس‌ پاره‌وقت برای خود دست و پا کند. گاندی در مقدمه کتاب زندگینامه خود می نویسد: «آنچه من در طول زندگی ام همواره در جست وجویش بوده ام، رسیدن به شکوفایی و کمال وجودی و دیدار خداوند است، رسیدن به رهایی و رستگاری». او نخستین مجری طرح های نافرمانی مدنی خود بود و گواه این مدعا روزه های سیاسی و غذای ساده اوست که بن مایه های یک رهبر مقتدر اجتماعی را به تصویر می کشد.

مبارزه بدون اسلحه اندیشه گاندی

مهاتما گاندی در ۱۹۲۱ میلادی رهبری کنگره ملی هند را بدست گرفت. او در این دوران توانست اندیشه مبارزه بدون اسلحه خود را به مردمش بیاموزد و اسلحه استقلال و خودکفایی در سایه حقیقت را به جامعه‌ بحران زده خویش عرضه کند. یکسال بعد نخستین نشانه های اندیشه مبارزاتی خود را که تحریم کالاهای خارجی بود، بروز داد و در برابر همه اتهاماتی که به او وارد بود، سکوت اختیار کرد و با در پیش گرفتن مقاومت منفی، محکوم به ۶ سال زندان شد. در مدتی که گاندی در اسارت بود، توانست آثار اندیشمندان بزرگی همچون بیکن، کارلایل، راسکین، امرسون، تورو و تولستوی را در یک برنامه منظم مطالعه کند.

در ۱۹۲۵ میلادی نخستین روزه سیاسی خود را که هفت روز به طول انجامید در اعتراض به همپیمانانش که نافرمانی می کردند، آغاز کرد. نقطه عطف مبارزات او در ۱۹۳۰ میلادی بود که مردم هند را دعوت به اعتراض برای انحصار نمک به وسیله انگلیس کرد. قدرت مردم هند نخستین بار در این روز که یک راهپیمایی ۲۰۰ مایلی تا ساحل دریا بود، برای جهانیان به نمایش درآمد. گاندی و تعداد زیادی از معترضان در این روز دستگیر شدند.

پس از آزادی از زندان در ژانویه ۱۹۳۰ میلادی او راهی انگلیس می شود تا در یک کنفرانس شرکت کند. این سفر باعث دیدار او با رومن رولان و بنیتو موسولینی سیاستمدار ایتالیایی شد. او معتقد بود که استقلال سیاسی و تغییر روش زندگی مردم بدون تغییر دادن ذهنیات، روحیه و اخلاق آنان ممکن نخواهد شد. او همزمان در اجتماع خویش نیز با افکار منحط و عقب مانده مبارزه می‌کرد. در لابه لای همین مبارزات اجتماعی او بارها به وسیله مقامات انگلیسی دستگیر و زندانی شد.

تا ۱۹۴۸ میلادی او بارها با انگلیسی‌ها درباره استقلال هند به مذاکره نشست و سرانجام توانست در ۱۹۴۷ استقلال هند را بدست آورد اما در همین روزگار بود که اختلاف‌های درونی برای تقسیم کشور به ۲ بخش هند و پاکستان آغاز شد. بدنبال کشته شدن هزاران تن و آوارگی های بسیار، این تجزیه صورت گرفت و او نتوانست مردمی را که دوستش داشتند با هم آشتی دهد.

آثار گاندی

تجربیات من با راستی، صد درصد ساخت هند، وحدت جماعت و فرق، خاطرات دهلی،  کلید بهداشت، عدم تشدد در صلح و جنگ، بانوان و ظلم اجتماعی که به ایشان روا می شود از جمله آثار مهمی به شمار می رود که از گاندی برجای مانده است. او رساله «هند سواراج» را به انتقاد از غرب و مصرف گرایی نوشت. او همچنین مبارزه نفسگیری با ماکیاولیسم و ابزارهای ناپاک سیاسی برای رسیدن به قدرت انجام می داد و در صدد بود تا عنصر صداقت و پاکی را به سیاست و مبارزه بیامیزد. او در کتاب خاطراتش می گوید: «گاندی‌ایسم در کار نیست؛ نمی‌خواهم پس از من فرقه‌ای درست شود. به هیچ وجه مدعی نیستم آموزه نوینی را ابداع کرده‌ام فقط می‌خواستم با شیوه خود به مسایل زندگی روزمره و اصول زندگی ابدی خودمان بپردازم. هیچ چیز تازه‌ای ندارم که به دنیا بیاموزم. حقیقت و عدم خشونت، بی سن و سال است. فقط سعی کردم این ۲ خصلت را تا حد ممکن هرچه گسترده‌تر به تجربه درآورم.»

سنگ بنای شخصیت گاندی

نخستین سنگ بنای شخصیت گاندی را مذهبی بنا نهاد که او از نیاکانش به ارث برده بود. احترام به توازن و نظم طبیعت، نوعی مبارزه منفی را در وی پرورد که او با سکوت و روزه های پیاپی آن را نشان می داد. او در بر خورد با غرب ۲ نوع نگاه را تجربه کرده است. نگاه نخست او به دلیل جوانی و ناپختگی، یکسره مبتنی بر تقلید و تجمل است و نمی تواند در برابر تفاوت های غرب نسبت به جامعه اش نگاه تحلیلی داشته باشد. جاذبه های غرب در این دوران او را شیفته می کند و حتی رفتار و کردار گاندی را نیز تغییر می دهد اما هنگامی که به بلوغ فکری می رسد و مطالعاتش در زمینه های ادیان و فرهنگ شرق آغاز می شود از قالب یک انسان معمولی خارج و به یک تئوریسن زندگی انسانی تبدیل می شود که می تواند برای وجوه مختلف زندگی حرف های تازه ای داشته باشد. نگاه گاندی به غرب ۲ سویه است از طرفی غرب را بدین گونه تعریف می‌کند: «تمدن جدید اروپا، تمدنی صرفا مبتنی بر مادیگری محض و استوار بر تولید صنعتی در کارخانه‌ها و سربرآوردن شهرهای بزرگ است که معیارهای آن را تراکم ثروت تعیین می‌کند. چنین تمدنی، طبیعت حقیقی بشر و هدف او را با القای خواسته ای کاذب و کمک به افزایش ظرفیت مصرف افراطی، تهدید می‌کند. مضافا توزیع نابرابر ثروت و نظام تولید انبوه، ناگزیر منجر به رقابت و خشونت میان انسان و همنوعان او می‌گردد» و از طرف دیگر جوهر پیشرفت غرب را بخوبی می شناخت.

ماشین ساده نخ ریسی نماد صنایع کوچک و غیر متمرکز بود که همیشه و در همه جا حتی زندان و سفر به همراه داشت. او حتی نظم و قانون حاکم بر غرب را به درستی درک می‌کرد و آنرا قبول داشت.

معروف است که او در زمانی که برای شناختن مردم کشورش با قطار درجه سه درون کشورش مسافرت می‌کرد، بخاطر بیرون کردنش از قطار بدلیل هندی بودن توسط یک مامور سفیدپوست، مبارزه با تبعیض نژادی را آغاز کرد. او ریشه همه این تبعیض ها و خشونت ها را ترس می‌دانست. برای همین الگوهای مبارزاتی او همچون روزه سکوت، نپوشیدن لباس و ... به نوعی برای تخریب روانی دشمن تدارک دیده می شد. 

او سیاست را عین صداقت و درستی می دانست و از زندگی همراه با درستکاری و پاکی دفاع می کرد. گاندی بدون به‌کارگیری خشونت و با ایمان به حقیقت و درستکاری، زندگی و مبارزه کرد. مردم هندوستان به او مهاتما، روح بزرگ می‌گفتند و وی را به عنوان نماد آزادی و مقاومت در برابر استعمار ستایش می‌کردند.

مبارزات مدنی هندیان، نخستین جنبش مدنی برای حقوق انسانی است که آنروز برای دستیابی به عدالت شکل گرفته بود. او روح خودکفایی را به جامعه هندوستان تزریق کرد و این تاثیر چنان شگرف بود که همه لباس‌های خارجی به نشانه اعتراض در خیابان‌ها به آتش کشیده شد و این آغاز استقلال و خود کفایی هندوستان بود.

او تاثیر معنوی زیادی از مطالعه ۲ کتاب  نور آسیا نوشته ادوین آرنولد و انجیل پذیرفت و نگاه رحمانی گاندی عرصه سیاست از همین مطالعات نشأت گرفته است. مضامین اوپانیشادها نیز تاثیر زیادی بر روحیه او گذاشت. بخش‌های مربوط به پیامبر اسلام(ص) در کتاب «قهرمانان» اثر کارلایل او را با روحیات رسول اکرم(ص) آشنا ساخت. خواندن «زندگانی محمد و جانشینان او» اثر واشنگتن ایروینگ او را شیفته محمد(ص) کرد و رد پای زهد و شجاعت او از همین آشنایی‌ها آغاز شده است. همچنین آیین آهیمسا یا آزار ندادن موجودات زنده یا تز عدم خشونت را به عنوان مدلی برای مبارزه به کار برد.

گاندی پایبندی به حقیقت خویشتن را ساتیاگراها واژه‌ای هندی متشکل از حقیقت و  به دنبال چیزی بودن می‌نامید و آن را با آیین هندی قدیم آهیمسا (بدون خشونت) پیوند می‌داد. او همیشه به روش ساتیاگرا که در آفریقای جنوبی کشف کرده بود، پایبند ماند و به بسط و گسترش چیزی پرداخت که «دانش جدید عدم خشونت» و «جراحی و درمان روح» بود و  در نظرش بزرگترین یاری ها را به اندیشه اخلاقی و عمل سیاسی می رساند. 

سرانجام گاندی

گاندی چندین بار هدف سوء قصد قرار گرفت که آخرین مورد آن موفق بود و با شلیک سه گلوله به قفسه سینه، وی را که در ۷۹ سالگی و در میان جمعیت عازم محل عبادت بود، از پای درآورد. در راج قات بر سنگ یادبود گاندی نوشته شده است: ‌«مایلم هند را آزاد و نیرومند ببینم تا او بتواند خود را به عنوان قربانی راغب و نابی برای بهتر کردن دنیا عرضه کند. فردی که ناب است خود را قربانی خانواده می‌کند، خانواده قربانی دهکده، دهکده قربانی بخش، بخش قربانی استان، استان قربانی ملت و ملت قربانی همه می شود. من خواهان«کلودایی راج»، سلطنت خداوند بر روی زمین، هستم.»

گاندی همه حکمت های عملی خود را برای برچیدن بساط خشونت در هفت نکته ثروت اندوزی بدون کار، لذت جویی بدون وجدان، دانش بدون شخصیت، تجارت بدون اخلاق، علم بدون انسانیت، پرستش فاقد از خودگذشتگی و سیاست بدون قانون و قاعده خلاصه کرد. این هفت نکته آنهم در پایان زندگی مردی که سرنوشت جهان سوم را تغییر داد، بدین معنی است که او خیلی پیشتر از آنکه قدرت را برای ارضای نفس خویش بخواهد تنها وسیله ای برای برقراری آرامش و سعادت انسان ها می داند. نگاه اخلاقی به انسان و رحمت و مهربانی در همه جای زندگی گاندی مشهود است. آخرین یادداشت بجا مانده از او که عمری بر استراتژی مبنی بر عدم خشونت اصرار ورزید، بزرگ ترین سرمایه ای است که جهان امروز از او به یادگار دارد. وقتی از گاندی خواستند که پیامی برای جهان دهد، گفت: «زندگی ام پیام من است».

منابع:

۱. گاندی زندانی امید، ترجمه: محمد حسین آریا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران ۱۳۷۲،

۲. رومن رولان، مهاتما گاندی، ترجمه: محمد قاضی

۳. مهاتما گاندی، سرگذشت من، مقدمه مسعود برزین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha