در گفت و گوی روزنامه آرمان ملی با نصرتا... تاجیک دیپلمات اسبق و کارشناس امور بینالملل،آمده است: به گفته بسیاری از صاحبنظران حوزه دیپلماسی محمدجوادظریف یکی از زبدهترین و کارکشتهترین وزرای خارجه بوده که با اشراف بر مناسبات بینالمللی بهخوبی توانسته است از منافع جمهوری اسلامی دفاع کند، اما این روزها مورد هجمه قرار گرفته است .
درباره اظهارت اخیر وزیر خارجه ارزیابی شما چیست؟
سخنان وزیر امور خارجه حرف جدیدی نبوده اما زمان این حرف جدید است! با توجه به نوع سوالی که خبرنگار خیلی هوشمندانه انتخاب کرده و اشاره به ترور سردار سلیمانی دارد، بهتر بود آقای ظریف کمی درباره تبعات این اقدام تروریستی به خبرنگار توضیح میداد که زمینهها یا روزنههایی را که میتوانستیم با ترامپ کنار بیاییم با این ترور از بین رفته است و بدین طریق وی را در مطبوعات غرب بدهکار و این اقدام تروریستی وی علیه نظامیان ایرانی و عراقی را در افکار عمومی غرب زنده نگه داریم! وزیر امور خارجه، وزیر جنگ نیست که مذاکره را رد کند. اما با توجه به این توضیح اگر آقای ظریف اشارهای به تبعات اقدام تروریستی آمریکا میکرد و بعد بحث مذاکره در قالب برجام -در راستای سیاست اصلی کشور و نه به صورت مذاکره رودررو- شاید تا حدودی یا از این التهاب میکاست یا دستاویزی به دست مخالفان دولت یا مخالفان شخص وزیر نمیداد.
به هر حال موضع آقای ظریف روشن است
در شرایط فعلی بینالمللی ما و اوضاع داخلی بهویژه شرایط اقتصادی، دوگانهسازی مذاکره و عدم مذاکره قابل تبیین نخواهد بود. یعنی ما نمیتوانیم به دنبال این باشیم که از طریقی جز مذاکره که کمترین هزینه را دارد، روش دیگری برای تامین اهداف خود انتخاب و دنبال کنیم. اما خوشبختانه ما ایرانیها به دلایل تاریخی و سیاسی و همچنین ویژگیها و شاخصهای توسعه انسانی بهرغم همه مشکلاتی که از نظر داخلی وجود دارد در صحنه دیپلماتیک بینالمللی از طریق استدلال و نقشی که در منطقه و جهان میتوانیم ایفا کنیم اگر دارای راهبرد یا دستورالعمل مشخصی از سوی حاکمیت باشیم، بهخوبی میتوانیم این مذاکره را مدیریت کرده و به پیش ببریم.
اتخاذ این روش علیه دولت دیگر نقد محسوب نمیشود بلکه تخریب است، قبول دارید؟
با توجه به پاسخ ترامپ به سخنان آقای ظریف که بهصورت گزینهای و انتخاب بخشی از گفتوگو بود، در واقع جنگ روانی ترامپ در سیاست خارجی برای کشاندن آن به رودررویی قطبهای سیاسی در داخل ایران است. یعنی این بازی کثیف و البته هوشمندانه ترامپ را باید درک کرد. اینکه با چه هدفی کلمه «مرسی» گفته میشود آنهم تنها با انتخاب بخشی از یک گفتوگو طولانی که ابعاد مختلفی را در برمیگرفت را باید درک کنیم. ترامپ به نوعی دنبال تند کردن روابط سیاسی است.
بعد از ترور سردار سلیمانی با دستور ترامپ آیا ایران برای حضور آمریکا در مذاکرات ۱+۵ شرط جدیدی دارد یا باید داشته باشد؟
همانطور که در بالا اشاره کردم بخشی از مشکل این ماجرا ناشی از این است که سیاست خارجی کشور راهبرد مدون و فرموله شدهای ندارد! تا به نوعی در ابعاد مختلف سیاسی و بینالمللی، در نحوه پاسخگویی به ابعاد این ترور ناجوانمردانه را بتواند برای افکار عمومی جهان و نیز مردم ایران تبیین و مخاطرات آن را گوشزد و تبعات آن را به عهده دولت آمریکا بگذارد. از سویی به دلیل این که این راهبرد به افکار عمومی راه پیدا نکرده، از این رو نخبگان جامعه و رسانهها توجیه یا اقناع نشدند که ما یک راهبرد درازمدت برای رویارویی با تبعات اقدام تروریستی ترامپ خواهیم داشت، از طرفی دستگاههای تبلیغاتی کشور بعد از ترور آنقدر در اذهان التهاب ایجاد کرده که بیشتر اذهان به سمت اقدامات نظامی سوق پیدا کرد تا این که قضیه حمله موشکی به پایگاه عین الاسد بروز و ظهور پیدا نمود. بنابراین اگرچه اقدام جنایتکارانه ترامپ حتی زمینههای کوچک برای مذاکره را از بین برد، اما ما نباید دچار اقدامات و تصمیمات هیجانی شویم. همانگونه که اکنون منطق حفظ برجام را داریم این را هم در نظر داشته باشیم که باید از کلیه ابزارهای تاثیرگذارمان برای ایجاد توازن در سیاست خارجی خود استفاده کنیم.
شما ادامه خط دیپلماسی وزارت خارجه برای مقابله با فشار حداکثری آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید آیا اگر مسئولان وزارت خارجه مواضع تندی اتخاذ کنند، میتوانند تحریمهای آمریکا را لغو کنند؟
وزارت امور خارجه وزارت جنگ نیست و نیاز ندارد مواضع تند انتخاب کند. وزارت امور خارجه درحقیقت باید از ظرفیتهای سیاسی بینالمللی و دیپلماتیک برای حل مشکلات کشور، تامین منافع حداکثری، تامین منافع امنیتی و سیاسی ما در مجامع جهانی بهرهبرداری کند. یکی از دلایل و ابعاد جنجال ایجاد شده این است که مثلا فکر میکنند وزیر امور خارجه باید به جای وزیر دفاع صحبت کند، در صورتی که اینطور نیست. به عقیده من وزیر امور خارجه باید بر طبل منطق گفتوگو و مذاکره در سیاست خارجی و صحنه بینالمللی بکوبد. منطق سیاست خارجی حکم میکند که ما در مذاکره با طرفهای بینالمللی خود به تامین منافع ملی کشور فکر کنیم و نه لزوما «شاخ و شونه کشیدن» سایر تحلیلگران یا مخالفان دولت شاید این را قبول ندارند که اکنون نسبت به سیاستهای ترامپ، ما جلوتر هستیم چرا که با ماندن در برجام نشان دادیم که به هنجارهای بینالمللی وفاداریم و این موضع برای ما وجاهت ایجاد کرده است. لذا ما اگر ضعف و مشکل داریم، اگر اروپا نمیتواند همکاری لازم را با ما در برجام و یا فعالیتهای اقتصادی داشته باشد، آن را باید در چارچوبهای دیگر بررسی و حل کنیم. البته مذاکره انواع مختلف دارد، مذاکره برای دستیابی به اهداف مشخص و حل مشکلات معین و یا مذاکره برای وقت گذرانی تا شرایط بهتری برای تعاملات خارجی ما فراهم شود! یا مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم مانند همین سفرهای متعدد آقای بن علوی به ایران که متاسفانه برای از بین بردن ابهام و توجیه افکار عمومی نیز اطلاعرسانی درستی نمیشود اما به هر صورت این نیز نوعی از مذاکره منطقهای و یا بینالمللی است!
نظر شما