تومان نه ریال؛ ناشنوایان و تکه‌پرانی به پلیس

تهران- ایرنا- دومین روز جشنواره فیلم فجر با تکه‌پراکنی خانم بازیگر به پلیس آغاز شد. بعد ناشنوایان آمدند، بعد هم تومانی که اندازه ریال هم نبود.

دومین روز جشنواره فیلم فجر خیلی زود شلوغ شد؛ چون اهالی رسانه از قبل حسابی درباره فیلم شنای پروانه ساخته محمد کارت شنیده بودند. انصافا تعریف‌ها هم بی‌راه نبود. همه میخکوب به صندلی‌ها نشسته بودند. دو ساعت و اندی فیلم پخش شد. بعضی‌ها پلک هم نزدند. از ابتدای فیلم هم تا می‌شد، محمد کارت همان آقای کارگردان جوان جنوب شهری، چوب و چماغ داد دست بازیگرهایش.

فیلم که تمام شد، نشست فیلم هم دست کمی از خود فیلم نداشت. سالن نقد و بررسی شلوغ. بازیگرها کیپ تا کیپ نشستند. از پانته‌آ بهرام که کلا یک سکانس ۳ دقیقه‌ای بازی کرده بود تا طناز طباطبایی ۷ دقیقه‌ای و غیره. وقتی هم از آنها پرسیدند چرا نقش کوتاه قبول کردید؟ گفتند: چون فیلمنامه خوب بود. پانته‌آ بهرام هم که موهای سرش را برای این نقش تراشیده بود، یک چیزهای دیگری هم گفت. مثلا درباره حضور پلیس در فیلم که پرسیدند، جواب داد. گفت پلیس الان به جای خلاف‌کارها کسان دیگری را می‌گیرد. بعد هم یک نفر از داخل جمعیت پرسید یعنی الان دزد منزل خانم بهرام را بزند او پلیس را صدا نمی‌کند. بهرام جواب نداد. بعضی‌ها هم خندیدند.

بحث خلاف‌کارهای جنوب شهر هم در این نشست داغ داغ بود. ماجرای لهجه ترکی و لاتی حرف زدن تهرانی‌ها هم پایش به این نشست باز شد. خلاصه خدا را شکر که فیلم دوم جشنواره شروع و نشست فیلم شنای پروانه هم تمام شد وگرنه بحث داشت به جاهای باریک می‌کشید.

اما روز دوم جشنواره یک بحث داغ دیگری هم داشت. اینبار البته خبری از لهجه و جنوب شهر نبود و دعوا سر این بود که چرا سانس آخر جشنواره یعنی نمایش مستندها جلوتر از فیلم‌های کوتاه پخش می‌شود. یعنی تصور کن اگر قرار باشد یک فیلم کوتاه در جشنواره ببینی باید از ساعت ۱۳:۳۰ سه سانس فیلم بلند داستانی را رد کنی، بعد حوالی ساعت ۲۲:۳۰ فیلم مستند یک ساعتی پخش شود. بعد حوالی ساعت ۱۲ شب ۱۵ دقیقه به تماشای یک فیلم کوتاه بنشینی. خب انگار خیلی بی‌راه هم نمی‌گفتند کارگردانان فیلم کوتاه، که جای فیلم کوتاه و مستند را لطفا عوض کنید. ما هم می‌گوییم، لطفا عوض کنید.

اما از این بحث که بگذریم می‌رسیم به فیلم دوم جشنواره یعنی بی‌صدا حلزون. فیلمی که درباره ناشنوایان بود و اتفاقا در نشست خبری این فیلم هم چند معلم زبان اشاره حضور داشتند و بحث‌های نشست را برای ناشنوایان حاضر در جمع روایت کردند.

بازار گپ و گفت و دید و بازدید عکاس‌ها با بهرنگ دزفولی‎زاده کارگردان بی‌صدا حلزون هم داغ بود. آخر بالاخره یک زمانی بهرنگ هم خودش عکاس فیلم و خبر بوده و حالا در این جمع کلی دوست و رفیق داشت. این فیلم هم از دو منظر به سه فیلم روز نخست جشنواره شباهت داشت. اول اینکه کسی کشته شد بعد هم اینکه قهرمانش زن بود. خلاصه که جولان زنانگی و کشت و کشتار در جشنواره از روز نخست به روز دوم هم رسید.  

فیلم آخر جشنواره در بخش داستانی هم تومان ساخته مرتضی فرشباف نام داشت. بعضی‌ها هم از دیدنش آنقدر شاکی شدند که می‌گفتند باید اسمش را ریال می‌گذاشت. حالا ریال و تومانش را کار نداریم اما فیلم انگار طرفدار متوسط نداشت. یا همه بد گفتند. یا همه خوب. کسی این وسط‌ها پیدا نشد چیزی بگوید که، مثلا متوسط.

حالا امروز، دوشنبه با روز صفر ساخته سعید ملکان شروع می‌شود. روایت دستگیری ریگی در آسمان. بعد ابر بارانش گرفته را مجید برزگر برایمان روایت می‌کند فیلم آخر هم نماینده سینمای دفاع مقس است. از برنامه فیلم‌های مستند و کوتاه هم تا سالن‌هایش شلوغ نشود اسمی نمی‌بریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha