نوشین تبریزی به عنوان یکی از نمایشنامهنویسان و کارگردانانی که از زمان حضور در عرصه تئاتر نگاهش را بر مسائل اجتماعی استوار کرده است بعد از چند سال دوری از عرصه تئاتر و حضور در مقام نمایشنامهنویس و بازیگر، نمایش تالاب هشیلان را در مهر و آبان سال جاری (۱۳۹۸) در سالن قشقایی و سایه مجموعه تئاتر شهر به صحنه برد.
تئاتر و نقد ناهنجاریهای جامعه
وی که با این اثر در بخش مرور و غیررقابتی سیوهشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر حضور دارد بار دیگر با قصه و روایتی ساده از اعضای یک خانواده که هر یک نماینده نسلی از افراد جامعه هستند به مفهوم و مسالهای میپردازد که بازتاب آن با زبان هنر میتواند تاثیرگذاری بیش از پیشی در حوزه فعالیتها، مناسبات و نقد ناهنجاریهای جامعه داشته باشد. مفهوم و مسالهای به نام خشونت علیه زنان!
نمایش تالاب هشیلان برای نخستین بار ۱۰ سال پیش با کارگردانی نوشین تبریزی در جشنواره نمایشنامهخوانی مولوی توانست مقام اول نمایشنامهنویسی را برای او بههمراه داشته باشد و اینبار با نگاهی متفاوت و کسب تجربههای متعدد و توام با موفقیتهای درخشان تبریزی در مقام نویسنده و کارگردان، بهویژه با درخشش آثاری چون طعم آلوی جنگلی، مغازه خودکشی و گنجفه، تالاب هشیلان را در جشنواره سی و هشتم تئاتر فجر برای مخاطبان به نمایش گذاشته است.
دو محور آسیبهای اجتماعی و مساله زنان بهعنوان مهمترین رویکردها و انگارههای خلق کنش و درام در آثار تبریزی بیش از پیش خودنمایی میکند، اما نکته مهم آنست که برخلاف تصوری غلط و خوانشی نادرست از مفهوم فمینیسم که در بسیاری از آثار کارگردانان، نمایشنامهنویسان و فیلمنامهنویسان عرصه تئاتر و سینمای کشورمان با آن مواجه هستیم، نوشین تبریزی بدون درغلتیدن به مفهوم فمینیسم و روایت زنان تا ابد مظلوم و مردان تا ابد ظالم، تلاش کرده تا با استناد به آنچه که در مفهوم خشونت علیه زنان در جامعه وجود دارد روایت نمایشی خود را با مخاطب قسمت کند.
پرهیز از حقنه قضاوت ذهنی به مخاطب
مؤلفه دیگری که توفیق نوشین تبریزی را در آثار نمایشی با خود بههمراه دارد آنست که وی بهعنوان کارگردان و نمایشنامهنویس تلاش نمیکند قضاوت ذهنی خود را به خورد مخاطب دهد و در قالب نمایش و روایتی شسته، تصویری صریح و کارگردانی دلچسب، گیرا و جذاب، دریافت اندیشه و قضاوت را به مخاطب بعد از پایان نمایش وامیگذارد.
تالاب هشیلان روایت کننده زندگی خانوادهای است که در آن مادر و پدر بهعنوان ستونهای تشکیلدهنده این خانواده به دلیل نگرشهای متفاوت اجتماعی و عدم تطبیق زندگی خود که برخاسته از تربیت سنتی و آمیخته با تجربه مفاهیم زندگی مدرن و اجتماعی است، به چالشهای متعددی با یکدیگر برخورد می کنند.
در این میان فرزندان خانواده نیز مدام در این دوراهی قرار گرفتهاند که به سبب عدم تربیت صحیح جهت انطباق رفتارهای اجتماعی خود در مواجهه با دیگر افراد جامعه اعم از زنان و مردان دست به انتخابی بزنند که یا بر اساس نگاه سنتگرایانه مادر خود پیش بروند و یا تجددخواهی غیرمنطبق با مناسبات اجتماعی، عرفی و حتی مذهبی جاری در نهاد جامعهمان که پدر خانواده آن را نمایندگی میکند را به تقلید بنشینند.
نمایش انتقادی در بستر روایتی اجتماعی
همین تداخل و چالشهای فرزندان با خانواده - مادر و پدر - و درگیری این زوج با یکدیگر، مهمترین محور و بازتاب دهنده نگرش نوشین تبریزی در روایت تالاب هشیلان در قالب نمایشی انتقادی در بستر روایت اجتماعی ست.
تبریزی نشان داده چه در مقام کارگردان و چه در مقام بازیگر به دنبال استفاده کردن از چهرههای بهاصطلاح سلبریتی برای جذب مخاطب نیست! او چنان با قدرت بر محور مسائل مدنظر خود بهویژه با رویکرد زنان و آسیبهای اجتماعی پیرامون آنها میپردازد که در همین بازه زمانی ۱۰ ساله اخیر توانسته مخاطبان ثابت و پروپا قرصی را برای خود جذب کند.
درحقیقت مخاطبان آثار نوشین تبریزی میدانند که در مواجهه با نمایشهای او نباید به دنبال تفنن و سرگرمسازی صرف باشند، بلکه مفهوم اندیشهگری و دعوت مخاطب به تأمل و تعمق یکی از اصلیترین بسترهای روایت کنند و نشانههای ساختار آثار تبریزی در قالب نمایشنامه و یا کارگردانی او بهشمار می رود.
بستری که اینبار در قالب تصویری صریح، داستانی دلچسب و کارگردانی تمیز و شسته رفته در نمایش تالاب هشیلان پیشاروی مخاطبان خودنمایی می کند.
نقدی عمیق؛ موازی و همراه با نسلهای مختلف
مهمترین منبع ارتزاق نوشین تبریزی در نگارش اثر تالاب هشیلان و دیگر آثار او که به نقد آسیبهای حوزه زنان در بستر زندگی اجتماعی در جامعهمان می پردازد، به چشمان تیزبین و گوش دقیق و شنوای او در مواجهه با افرادی است که با آنها زندگی خود را در کشورمان تقسیم کرده است.
درحقیقت برداشتها و اقتباسهایی دراماتیک و نه مستند و نعل به نعل از آنچه که در قالب رسانهها، روزنامهها و خبرگزاریها در شکل اخبار در حوزه خشونت علیه زنان بازتاب داده میشود، نگاه اصلی نوشین تبریزی در خلق روایت درامهایش را دربرمیگیرد.
اینبار او در تالاب هشیلان به شکلی موازی به بازتاب و نقد خشونت علیه زنان در قالب مادر و پدر بهعنوان زوج تشکیلدهنده این خانواده و نماینده نسل گذشته و فرزندان آنها بهعنوان جوانانی که در قامت و قالب زندگی مدرن امروز تعارضی مستقیم با سنتهای پدر و مادر خود دارند و نسل امروز را نمایندگی میکنند را در قالب یک چهارراه و بزنگاهی مملو از چالشها پیش روی مخاطب ترسیم می کند.
چالشهایی که مادر به عنوان نماینده تربیتشده نسل گذشته در دامان نگاه سنتی توانایی تغییر، تبدیل و روزآمدی آموختههایش را ندارد و پدری که به مناسبت همان شیوه تربیت اما حضور در جامعه تلاش بر تطبیق نگاه سنتی و عبور از آن شیوه تربیتی با انگارههای امروز اجتماعی و مفهوم تساوی و برابری حقوق خود و همسرش بهعنوان دو جنس مختلف اما با مفهوم ثابت انسان در جامعه مدرن دارد و در تحقق این امر به ظاهر ساده سخت درمانده است.
گذار و گذر؛ سیلان و حیرانی
به دلیل همین گذار و گذر و سیلان و حیران بودن مادر و پدر خانواده شیوه تربیتی آنها نیز برای فرزندان با چالشهای مختلفی مواجه است و حال فرزندان این خانواده نیز بدون دریافت صحیحی از مفهوم تطبیق نگاه خود با زندگی مدرن به دلیل رشد شخصیتی آنها در قالب بستر سنتی خانواده چه در ارتباط با همنسلان خود و چه در ارتباط با مادر و پدرشان با چالشهای اساسی مواجهاند.
به همین سبب قصه و داستان تالاب هشیلان از ابتدا تا انتها مخاطب خود را درگیر اتفاقی میکند که او نیز به فراخور زندگیاش در همین جامعه چنین چالشهایی را شخصا تجربه کرده و یا مشاهدهگر چنین آسیب هایی میان افراد جامعه و یا اعضای خانواده و فامیل خود بوده است.
تصویری ساده اما اثرگذار
قدرت داستان تبریزی در خلق درام و کارگردانی دقیق و حساب شده او در شکلگیری روایت تالاب هشیلان آنچنان با قدرت صورت گرفته است که اینبار مخاطب نه تنها با طراحی صحنهای رنگارنگ و یا شلوغ که یکی از ترفندهای کارگردانان برای سرپوش گذاشتن بر ضعفهای خود در امر کارگردانی است مواجه نیست که دکور نمایش بازتاب دهنده بخشی از فضای خانه خانواده است.
خانوادهای که خود از طبقه متوسط جامعه هستند و تاکید و تمرکز تبریزی بر دقت هدایت بازیگر، بهجا بودن روایت قصه، تمرکز بر مفهوم ریتم سازی و ایجاد کنشهای مختلف برای کنشمندی و کنشگری مخاطبان به جهت ساختار و بُنمایه قوی اثرش بیشترین مفهومی است که در مواجهه مخاطب با تالاب هشیلان در ذهن او تهنشین میشود.
رمزگشایی از نام نمایش
نکته پایانی اینکه انتخاب نام این اثر نیز خود بازتاب دهنده نگاه استعاری و نمادگرایانه تبریزی است. تالاب در تعریف عموم و تصویری که در ذهن هر شنونده ایجاد می کند به آبگیری سرسبز و خرم می ماند، اما همین آبگیر به سبب بسته شدن منابع تزریقی آب خود میتواند کماکان نام تالاب را با خود حمل کند اما خشک شده، سله زده و از بین رفته باشد.
یکان یکان اعضای این خانواده نیز خود به مثابه تعریفی از تالاب هستند که با هر موج و بستر ایجاد شده در جامعه پر و خالی میشوند و یا عامدانه و غیرعامدانه مراتب ارتزاق خود از مفاهیم اجتماعی به مثابه همان آبریزگاهها را قطع می کنند و خشک می شوند، شاید نام تالاب را یدک بکشند اما از درون و بنمایه مفهومی جز خشکی و عدم وجود حیات در مفاهیم و رفتار اجتماعی را بهوضوح بازتاب می دهند.
سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر به دبیری نادر برهانیمرند از روز پنجشنبه ۱۰ بهمن فعالیت خود را آغاز کرد و شامگاه ۲۱ بهمن به کار خود پایان خواهد داد.
از: امین خرمی
نظر شما