جشنواره امروز با فیلم مغز استخوان شروع شد؛ فیلمی با موضوعی اخلاقی که جذابیت های فیلمنامه و تدوینش باعث شد تا تقریبا همه بینندگان، فیلم را تا انتها دنبال کنند. نشست خبری این فیلم در کاخ رسانه هم با یک جذابیت دیگر همراه بود: حضور کوچکترین عضو و بازیگر سینمای ایران علیرضا میرسالاری که حضورش در نشست و این که در ابتدا اشتباه در صندلی نوید پورفرج (بازیگر دیگر این فیلم) نشست باعث جلب نظر عکاسان و گرفتن عکسهای خبری از او شد.
این نشست البته فاقد دو چهره برجستۀ این فیلم یعنی جواد عزتی و بابک حمیدیان بود؛ موضوعی که دو بازیگر دیگر فیلم پریناز ایزدیار و بهروز شعیبی به آن اشاره کردند و شعیبی دلیل غیبت حمیدیان را دلایلی دانست که قطعا حمیدیان برای خود داشته است. شعیبی که در این نشست در نقش بازیگر (و در نشست بعدی در نقش کارگردان) حضور داشت و نقش یک وکیل مدافع با سابقه ۱۷ ساله را بازی می کرد، در جایی از فیلم به بازیگر نقش اول زن میگفت: «برای صیغه شاهد نمی خواهد» و همین موضوع دست مایه شوخی مجری این مراسم منصور ضابطیان شد؛ ضابطیان در حالی که شعیبی را مخاطب سوال اهالی رسانه قرار می داد از او پرسید واقعا صیغه شاهد نمی خواهد؟! که همین سوال باعث خنده حضار و واکنش شعیبی شد که گفت این موضوع را بعدا توضیح می دهم.
موضوع جالب دیگر در این نشست زمانی مطرح شد که از شعیبی دلیل حضورش در این فیلم سوال شد و او یکی از دلایل را دور بودن از ژولیدگیهای که همواره در نقشهایش دارد اما در این نقش نداشته است، عنوان کرد، موضوعی که دستاویز کنایه ای شد و ضابطیان عنوان کرد که البته در همه نقش ها شما آن ارزشی بودن همیشگی را حفظ میکنید و شعیبی پاسخ داد که بقیه تلاش دارند که این چنین عنوان کنند. در نهایت شعیبی به بهانه این که باید برای فیلم بعد که کارگردانش بود نشست را ترک کند، از اهالی رسانه خداحافظی کرد.
فیلم و نشست بعدی مرتبط با فیلم روز بلوا به کارگردانی بهروز شعیبی بود. فیلمی که شخصیت اصلی آن بابک حمیدیان در نقش یک روحانی و تولید موسسه اوج بود. البته حمیدیان در این نشست نیز حضور نداشت تا پرونده حواشیای که پس از اعلام عدم حضور وی در جشنواره امسال شروع شده بود، باز بماند. قصه این فیلم که در آن برادری به دنبال کارهای برادرش بود، باعث شد تا منتقد این نشست فیلم های امسال را فیلمهای برادران بنامد؛ برادرانی که یا دنبال گرفتن حق برادر خود از دیگران هستند و یا سر برادرشان کلاه می گذارند.
این موضوع به همراه قصه فیلم که مربوط به فسادهای مالی در ردههای بالای مسئولان حکومتی بود از نظر سحر عصرآزاد منتقد این فیلم به عنوان برایندی از جامعه که باید مورد مداقه قرار گیرد، مورد تقدیر قرار گرفت. عمده سوالات در این نشست بحث روحانیت و چرایی انتخاب این قشر از جامعه توسط شعیبی بود که پس از تکرار سوالات وی این گونه عنوان کرد که روحانیت بخشی از جامعه است و من همانطور که در کارهای قبلی ام پرده نشین و طلا و مس به آنان پرداخته ام، معتقدم که آنان به عنوان یک بخش تاثیرگذار در جامعه قابل بحث هستند و نمی خواهم نسخه ای برای روحانیت بپیچم؛ کارگردان و تهیه کننده که با سوالات متعددی برای پاسخگویی چرایی پرداختن به روحانیت مواجه شدند، تمرکز بر روحانیت برای جایگاه نقش اول فیلم را افزودن به بار دراماتیک عنوان کردند.
حسن ختام جشنواره در روز پنجم فیلم خوب، بد، زشت؛ ارتش سری به کارگردانی پیمان قاسمخانی بود. فیلمی که برای اولین بار باعث اوج گرفتن صدای خنده اصحاب رسانه در کاخ جشنواره شد. پس از نمایش فیلم، عوامل فیلم روی صحنه آمدند که شال ریحانه پارسا که مدام در حال افتادن از سرش بود، توجه عکاسان را جلب کرد. همانطور که پیش از شروع جشنواره بسیاری از منتقدان حضور یک فیلم کمدی را غیرمتناسب با جشنواره فیلم فجر عنوان کرده بودند، در این نشست نیز این سوال چندباری از کارگردان پرسیده شد و در نهایت یکی از سوالاتی که این فیلم را فاقد ارزش های جشنواره خطاب می کرد با واکنش قاسم خانی بدین شکل مواجهه شد که «کسی که چنین نقدی را مطرح می کند، کمدی را نمی شناسد و در جایگاهی نیست که ارزش فیلم را تعیین کند».
بحث دستمزد پژمان جمشیدی و سام درخشانی که در فیلم به طنز ۳۰۰ میلیون عنوان می شد، یکی دیگر از سوالات خبرنگاران بود که آیا همین مقدار دستمزد این دو چهره بوده است؟ که تهیه کننده و کارگردان از اعلام آن سرباز زدند و آن را سِکرت (راز) اعلام کردند. اگرچه سوال یکی از خبرنگاران که از جمشیدی خواسته بود تا نتیجه دربی امروز را پیش بینی کند، بی جواب ماند اما باز هم بهانهای شد تا اشارهای به پیشینه غیرسینمایی این بازیگر شود. روی خط آمدن گوهر خیراندیش و اعلام این که برای جشن عروسی دخترش به آمریکا سفر کرده و قرار است که برگردد، یکی دیگر از اتفاقات بامزه ای بود که به دلیل توضیحات کامل و صمیمانه خیراندیش باعث خنده برخی از حاضرین شد.
یکی از نکاتی که متاسفانه در این پنج روز شاهد آن بودهام، عدم رعایت آداب سینمایی از سوی کسانی است که خود اهالی فرهنگ محسوب می شوند و به هر شکل در گوشهای از کار فرهنگی این جامعه مشغول به کار هستند. روشن گذاشتن موبایل و زنگ خوردن آن در زمان نمایش فیلم، روشن بودن صفحه نمایش موبایل و کار کردن با آن در حالی که سالن تاریک است و بقیه در حال تماشای فیلم و حتی جواب دادن به تماس تلفنی، بلند صحبت کردن و ... لیست رفتارهایی است که به کرات از سوی برخی از دوستان شاهد آن هستیم. به نظر میرسد برای ما که اهالی رسانه هستیم و در تلاش برای ارتقای فرهنگی جامعه، این موضوع کمی بیشتر ناخوشایند باشد. موضوعی که اوج آن امشب و در نشست آخر و فیلم خوب، بد جلف رخ داد و برخی از دوستانی که در قسمت انتهایی نشسته بودند برای لحظاتی نظم و شنیدن صدای عوامل فیلم را مختل کردند.
امروز جشنواره به دلیل دربی پایتخت مقداری زودتر شروع میشود و به دلیل همین رخداد ورزشی، سانس دوم پخش نمی شود. در نتیجه فقط دو اکران در کاخ جشنواره برنامه ریزی شده است. کشتارگاه فیلمی به کارگردانی عباس امینی و مردن در آب مطهر به کارگردانی نوید محمودی. فیلمهایی که شاید انتخاب مناسبی برای این روز نصفه و نیمۀ اکران باشند؛ چنانچه در نقد اولی (کشتارگاه) بیان شده است که به دلیل فضای روایی و شیوه استعاری، فیلمی برای عامه نیست و فیلم دوم از بازیگران ناآشنا و اسامی جدیدی بهره گرفته است که خود از مؤلفههای کاهش جذابیت فیلم برای آرای مردمی محسوب میشود.
نظر شما