پیامد شهادت سردارسلیمانی، خوانش مجدد هویت انقلابی و ایرانی اسلامی است

تهران- استاد جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: پیامد شهادت سردار سپهبد سلیمانی از بُعد جامعه شناسی سیاسی ارتقا و خوانش مجدد هویت انقلابی، ملی و ایرانی اسلامی بود، هویتی که ۱۰۰ سال اخیر دچار تنش و بحران بود و اوج رفع آن در ظهور انقلاب اسلامی انجام شد.

«عباسعلی رهبر»  در دومین نشست تخصصی جنبش استادی ایران در آفرینش قدرت نرم اسلامی_ایرانی که با موضوع «بررسی قیام عمومی پسا تشییع سردار سپهبد شهید سلیمانی در تهران و سراسر ایران؛ دلایل وقوعی و پیامدهای راهبردی» افزود: برگزاری مراسم تشییع پیکر سردار شهید سلیمانی حتی برای دولت بسیار غافلگیرانه بود و نوع خروش و سرازیر شدن عاطفه‌ها و شیوه بیان احساسات مردمی در گرامیداشت مقام این شهید حتی جامعه استادی را هم غافلگیر کرد، لازم است که در این  بدرقه ملی، فراملی و خودجوش مردمی زمینه‌های قبلی و فردی بروز چنین رویدادی بررسی شده و سپس پیامدهای آن عنوان گردد.

این استاد دانشگاه با تاکید بر دو دیدگاه رهبر معظم انقلاب به لحاظ تحلیل محتوا اظهار داشت: یک نگاه رهبر انقلاب، تحلیلی و تاییدی است که در زمان حیات این شهید مطرح است و به عنوان گمشده خویش در میان جمع مطرح می‌شد.

وی افزود: برکات شهادت این سردار بزرگوار پس از شهادت بسیار مهم‌تر و بیشتر از زمان حیات وی  بوده و در عین حال که حیات او  برای انقلاب پرثمر بود، با شهادت خود، فرامرزی و جهانی‌شدن انقلاب اسلامی را رقم زد. این به دلیل اوج معرفت این شهید به نیروی عامه مردم و اعتقاد صریح و نه تشریفاتی وی به قوای مردمی است. در این میان انقلاب اسلامی مرزهای سکولاریسم را در نوردید و  برخی را که به انقلاب اسلامی شک داشتند دچار تحیر کرد.

استاد جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به تحلیل روند مکتب شهید سلیمانی بر اساس سخنان  رهبر انقلاب توضیح داد: با مراجعه به سخنرانی های اخیر رهبر انقلاب در می‌یابیم آنچه ایشان در مباحث‌شان و در اصل و فرع موضوعات بدان پرداختند،  حائز اهمیت است. برای مثال در سخنرانی رهبر معظم انقلاب در قم، رهبری به بحث پیرامون اصل انقلاب، خط انقلاب و جریان پویای انقلاب اسلامی و همه شهیدان و همه سلیمانی‌ها و همه انسان‌های متعالی  در زیر مجموعه انقلاب اسلامی می‌پردازند.

وی افزود: به لحاظ جامعه شناسی سیاسی در بحث جریان ظهور انقلاب اسلامی گفته می شود در سالهای ۵۷ تا ۶۸  انقلاب اسلامی به مثابه موجود زنده کاملاً در حرکت و شروع است و با قدرت به مسیر خود ادامه می‌دهد و از امراض ظاهری و باطنی بدور است و عطر ایثار و خون شهدا مانع ایجاد آلودگی در فضای انقلاب است.   اما پس از آن در سال ۶۸ تا ۹۸ با جریانی خزنده و مسیری آلوده مواجه می‌شود که امراض به ریشه سرایت کرده و پدیده نفوذ به شکل ساختاری و معنایی (به فرموده رهبر معظم انقلاب) خودش را نمایان کرد. در برهه‌ای در جریان این ۳۰ سال امراض نفاق، اشرافی‌گری و شکاف اجتماعی انقلاب را دچار آزار کرد و برخی مسوولین انقلاب را با این روال دچار بحران می‌دانستند و بیان می‌کردند که به اصلاح دیگری در ساختار انقلاب نیازمندیم.

رهبر ادامه داد: لایه‌های زیرین مبتنی بر استقلال و دین‌گرایی تحت تاثیر لایه‌های صوری به تعبیر مقام معظم رهبری غبار ایجاد کردند و نوعی خود فراموشی در بین بعضی مسوولین ایجاد شد. سوالی که در اینجا مطرح می شود آن است که چطور می‌شود خود فراموشی را به دانایی تبدیل کرد و چگونه می‌توان تعارض میان لایه‌های اصالت انقلابی، کج مدیریتی و اباحه‌گری سیاسی را برطرف کرد؟ در این سالها حضور سیاسی مردم نتوانسته بود حریم مرض ها را دور کند و گونه‌ای تعارض ایجاد شد که بعدها تبدیل به تضاد شد. آنچه در اتفاقات آبان‌ماه شاهد بودیم نشانه مرض و بیماری بود اما تغییر فضا نیازمند خون‌آوردی جدید برای احیای انقلاب اسلامی بود و این افتخار به مکتب سلیمانی داده شد.

دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: خون آوردی نیاز انقلاب اسلامی بود  تا غبار و امراض را از لایه‌های اصالت انقلاب بزداید و حماسه مردمی، غرور و افتخار ملی حاصل از این خون آورد افرادی  را که در داخل با نظام و اجراییات زاویه داشتند و حتی مخالفان خارجی را وادار به تسلیم و تکریم این رویداد کرد و این فرآیند احیای انقلاب اسلامی بود. زمینه های بروز و حضور شهادت سردار سلیمانی در رفع امراضی که جریان انقلاب به آن متصل شده بود نمایان گردید.

رهبر افزود: باید دید شهید سلیمانی که علت تامه این رستاخیز انقلاب اسلامی است، چه ویژگی‌ها و مولفه‌هایی دارد. مکتب سلیمانی چطور توانسته حرکت جمعی ایران و اسلام را در مقابل شیطان بزرگ و ابرقدرت‌های دنیا هماوردی کند. این نکته مهم است که شهادت سردار سلیمانی به دست شقی‌ترین افراد صورت گرفته و همانگونه که افراد را از دشمنانشان می توان شناخت؛ می‌بینیم که شهادت او به دست غاصب‌ترین و فریبکارترین دولت دنیاست که این خود گواه حقانیت این خون آورد است.

این استاد دانشگاه بر لزوم شناسایی مولفه‌های مکتب سلیمانی به عنوان یک جریان خاصه و هویت‌ساز و یک قدرت نرم تاکید کرد و افزود: نیت شهید بودن به مثابه شهید سلیمانی و انرژی متراکم شهید سلیمانی را باید با  عقلانیت و تدبیر و دوری از فریبکاری در جریان انقلاب شریک باشیم.

به گفته وی، براساس مدل تحلیل سه جزئی، هر تحلیلی در ابتدای امر باید به دور از خطای شناختی و پیش داوری به توصیف یافته‌ها بپردازد  و در مقام تحلیل با استفاده مناسب و طبقه بندی داده ها، تناسبی میان داده و تحلیل ایجاد کند و در نهایت به تفسیر و تجویز بپردازد.

دانشیار جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: متاسفانه امروز  می‌بینیم بدون تحلیل مناسب تفسیرهایی از این شهید بزرگوار در محافل مختلف مطرح می‌شود و در جاهایی هم در یک فضای کاریکاتوری و فضای خطای شناختی بحث‌ها و تفاسیر شخصی ارائه می‌شود و یا در فضایی سیاست‌زده از وی سخن به میان می‌آید، لذا باید در این خصوص دقت شود.

رهبر گفت: شاید بهترین تفسیر و معیار این باشد که در چنین جلسات راهبردی، جنبش استادی کشور به  بیان شاخص‌ها و معیارهای شناخت صحیح سردار شهید سلیمانی بپردازد و معیار مناسب و جامعی برای بهتر دیدن و شناخت این شخصیت والامقام ارائه کند و با متودولوژی متناسب با توصیف دقیق، معیارهای صحیح را ارائه کند.

وی ادامه داد: در مقام  تحلیل لازم است کتاب هایی ارائه کنیم و این یک راهبرد جدی  است که باید از ظرفیت ها و گنج های نهفته درونی در جهت تحلیل شخصیت شهید سلیمانی استفاده کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha