در گفت و گوی روزنامه آرمان ملی با واعظ آشتیانی، می خوانیم: با این وجود سازوکار اجماع اصولگرایان همواره تحت تاثیر اقدامات طیف رادیکال این جریان قرار داشته و سبب واگرایی و انشقاق در بین اصولگرایان شده است. از سوی دیگر اصولگرایان با بازیگران جدیدی از جمله محمدباقر قالیباف و طیف منتسب به محمود احمدینژاد در انتخابات حضور دارند در حالی که افرادی مانند علی لاریجانی از صحنه خارج شدهاند. واعظ آشتیانی معتقد است: «تفاهم مطلق در جریان اصولگرایی وجود ندارد. بهنظر من اصولگرایان در انتخابات آینده با دو لیست حضور پیدا میکنند که اکثریت افراد این دو لیست با هم مشترک هستند. این احتمال وجود دارد که در این دو لیست روی برخی افراد اختلاف نظر وجود داشته باشد. با این وجود اغلب افراد دو لیست مورد اجماع جریان اصولگرایی قرار خواهند داشت. اگر لیستهای دیگری در کنار این دو لیست ارائه شود تاثیرگذار نخواهد بود و نمیتواند در فضای انتخابات جریانساز شود. محوریت این دو لیست نیز مبتنی بر سیاستهایی است که شورای ائتلاف برنامهریزی کرده است.» در ادامه می مشروح این گفت و گو آمده است:
دیدگاه شما درباره ردصلاحیت اغلب چهرههای اصلاحطلب و تایید اغلب اصولگرایان برای حضور در انتخابات مجلس چیست؟ آیا در چنین شرایطی یک رقابت عادلانه برای حضور افراد اصلح در مجلس شکل میگیرد؟
مهمترین نکته در این زمینه عملکرد اصلاحطلبان در گذشته بوده است. این در حالی است که عملکرد اصولگرایان نیز باید مورد نظر قرار بگیرد. امروز مردم بیش از آنکه بهدنبال این باشند که اصلاحطلبان یا اصولگرایان در مجلس حضور داشته باشند یا خیر بهدنبال این هستند که افراد کارآمد در مجلس حضور داشته باشند. مجلس نه جای سیاست بازی است نه جای سیاست کاری و بلکه جای سیاستورزی است. یکی از دلایلی که دولتها موفق نشدهاند عملکرد قابل قبولی از خود ارائه بدهند مجلس ضعیف بوده است. اگر مجلس از قدرت کافی برای قانونگذاری و نظارت بر عملکرد دولت برخوردار بود بسیاری از چالشهای کشور به وجود نمیآمد. واقعیت این است که امروز در بخشی از ساختار مدیریت کشور کارآیی لازم وجود ندارد. در شرایط کنونی استیفای حقوق مردم به اولویتهای بعدی تبدیل شده و حفظ و بقای میز مدیریت فلان استاندار یا مدیر در اولویت قرار گرفته است. این در حالی است که نمایندگان مجلس نیز در برخی اوقات به بقای میز مدیران ناکارآمد کمک میکنند. در انتخابات آینده باید افرادی انتخاب شوند که چهار سال پای وعدههایی که به مردم دادهاند بایستند. نباید وضعیت به شکلی باشد که هنگامی که یک فرد در انتخابات به پیروزی رسید همه افرادی که در ستاد انتخاباتی اش حضور داشتند را بهعنوان مدیر و مسئول انتخاب کند.
در شرایط کنونی طیفهای مختلف جریان اصولگرایان اعم از معتدل، سنتی و رادیکال با چه استراتژی تلاش میکنند به وحدت دست پیدا کنند؟ آیا زمینههای وحدت را در جریان اصولگرایی مشاهده میکنید؟
بنده معتقدم اگر اصولگرایان بتوانند به یک تفاهم نسبی هم دست پیدا کنند در انتخابات آینده موفق خواهند شد. در شرایط کنونی نیز نشانههایی از وجود این تفاهم نسبی به چشم میخورد. تفاهم مطلق در جریان اصولگرایی وجود ندارد. بهنظر من اصولگرایان در انتخابات آینده با دو لیست حضور پیدا میکنند که اکثریت افراد این دو لیست با هم مشترک هستند. این احتمال وجود دارد که در این دو لیست روی برخی افراد اختلاف نظر وجود داشته باشد. با این وجود اغلب افراد دو لیست مورد اجماع جریان اصولگرایی قرار خواهند داشت. اگر لیستهای دیگری در کنار این دو لیست ارائه شود تاثیرگذار نخواهد بود و نمیتواند در فضای انتخابات جریانساز شود. محوریت این دو لیست نیز مبتنی بر سیاستهایی است که شورای ائتلاف برنامهریزی کرده است. در شورای ائتلاف جریان اصولگرایی نیز اغلب طیفهای جریان اصولگرایی حضور دارند. در چنین شرایطی ترکیبی از جریان پایداری با طیفهای دیگر جریان اصولگرایی شکل میگیرد و با یک اجماع نسبی و اختلاف جزئی در انتخابات شرکت میکنند. بهنظر میرسد نوعی خردورزی و جمع گرایی در جریان اصولگرایی به وجود آمده است. بدون شک اگر این رویکرد همچنان ادامه داشته باشد و خدشهای به اتحاد طیفهای مختلف اصولگرایی وارد نشود احتمال موفقیت جریان اصولگرایی در انتخابات آینده زیاد خواهد بود.
اصولگرایان از چه نقاطی در معرض واگرایی و تشتت قرار دارند؟ آیا در این زمینه آسیب شناسی صورت گرفته است؟
فضای انتخابات آینده به سمتی است که جریانهای رادیکال و تندرو نمیتوانند موفق شوند. این وضعیت در جریان اصولگرایی هم وجود دارد و اگر گروهی بخواهند از رویکرد شورای ائتلاف عدول و عبور کنند نمیتوانند در انتخابات تاثیرگذار باشد. این وضعیت درباره جریان اصلاحطلبی نیز وجود دارد و اگر این جریان نیز بخواهند از نیروهای تندرو خود در انتخابات استفاده کند موفق نخواهد شد. امروز مردم بهدنبال حل شدن مشکلات کشور و بهبود وضعیت زندگی خود هستند. به همین دلیل نیز هیچگاه از کسانی حمایت نخواهند کرد که اهل تعقل و دوراندیشی نیستند و منافع کشور را فدای منافع گروهی و جناحی میکنند. به همین دلیل مهمترین اولویت مردم در انتخابات آینده حضور افراد کارآمد و توانمند در مجلس است.
آیا شورای ائتلاف اصولگرایی نوعی کپیبرداری از «جمنا» است و یا شکل کاملتر آن به شمار میرود؟
جمنا یک تمرین خوب برای اصولگرایان بود که بتوانند خرد جمعی را در بین طیفهای مختلف محک بزنند و محوریت قرار بدهند. با این وجود جمنا دارای کاستیها و ضعفهایی بود که در نهایت نیز نتیجه لازم را برای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری به همراه نیاورد. بنده در همان زمان هم معتقد بودم اصولگرایان باید ضعفهای جمنا را پوشش بدهند و آن را به نقاط قوت تبدیل کنند. جمنا یک اقدام صحیح و بجا بود که اصولگرایان در آن مقطع زمانی انجام دادند. در تشکیل جمنا بود که نقاط ضعف جریان اصولگرایی تا حدود زیادی مشخص شد. در شرایط کنونی جریان اصولگرایی با استفاده از تجربه جمنا موفق شدند با کمترین خطا و اشتباه به یک جمع بندی نسبی در زمینه حضور اصولگرایان در انتخابات دست پیدا کنند. به همین دلیل در اجماع جریان اصولگرایی حرف و حدیث نسبت به گذشته کمتر شده است. دلیل این مساله نیز این است که اصولگرایان در ماجرای جمنا تمرین خوبی در زمینه کاهش اصطکاکها انجام دادند و آسیبهای ناشی از تشتت آرا در این جریان را به حداقل ممکن رساندند. پیشنهاد بنده به اصولگرایان این است که شورای ائتلاف و رویکرد تصمیمگیری بهصورت جمعی را پس از انتخابات مجلس رها نکنند و آن را تا انتخابات ریاست جمهوری آینده ادامه بدهند. این وضعیت حتی باید برای دوران پس از انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز حفظ شود و اصولگرایان از این سازوکار وحدتآفرین برای انتخابات مجلس بعدی نیز استفاده کنند. شرایط نباید به شکلی باشد که این شورا بهصورت کوتاهمدت تشکیل شود و پس از مدتی به فراموشی سپرده شود و طیفهای مختلف اصولگرایی دوباره دچار تفرقه شوند.
دلیل انتخاب آقای حدادعادل بهعنوان رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان چه بوده است؟
آقای حدادعادل یکی از ریش سفیدان جریان اصولگرایی است و خانواده جریان اصولگرایی نیز ایشان را قبول دارند. اگر این اعتماد وجود نداشت ایشان بهعنوان رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان انتخاب نمیشدند. در گذشته مرحوم آیتا... مهدوی کنی در جریان اصولگرایی شیخوخیت داشتند و اصولگرایان حول محور ایشان اجماع میکردند. با این وجود در شرایط کنونی که آیتا... مهدوی کنی در قید حیات نیستند شرایط ایجاب میکند که اصولگرایان حول شخصیتی مانند آقای حدادعادل اجماع کنند. مطمئنا آقای حداد عادل از شیخوخیت آیتا... مهدوی کنی برخوردار نیست. با این وجود در شرایط کنونی حضور ایشان بهعنوان رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان برای این جریان دارای مزیتهای نسبی است. قرار نیست همه مانند هم باشند و در یک وضعیت قرار بگیرند.
آیا محوریت اصولگرایان در مجلس آینده روی آقای قالیباف خواهد بود؟
این موضوع بستگی به نتایج انتخابات همه مناطق کشور دارد. این احتمال وجود دارد که اکثریت مجلس آینده را اصولگرایان تشکیل بدهند. با این وجود اصولگرایانی که در مجلس آینده حضور پیدا خواهند کرد ممکن است دارای یک هارمونی و نظم جریانی و فکری نباشند. به همین دلیل نیز روی فرد دیگری بجز آقای قالیباف اجماع کنند. در شرایط کنونی جبهه پایداری نیز روی آقای قالیباف برای ارائه لیستهای انتخابات با بقیه طیفهای اصولگرایی تفاهم دارند. در شرایط کنونی لیستهایی بهصورت غیررسمی از سوی طیفهای مختلف اصولگرایی از جمله جبهه پایداری منتشر میشود که در این لیستها آقای قالیباف حضور دارند.
عدم حضور آقای لاریجانی در انتخابات مجلس به حضور آقای قالیباف ارتباط دارد؟ آیا اصولگرایان بهدنبال پوست اندازی مدیریتی در قوه مقننه با قالیباف هستند؟
واقعیت این است که فضای موجود از نظر سیاسی فضای برای آقای لاریجانی مناسب نیست. مسائلی در دوران مدیریت آقای لاریجانی در مجلس رخ داده که سبب شائبههایی درباره مدیریت ایشان شده است. نمونه بارز آن عملکرد آقای لاریجانی در موضوع تصویب برجام و همچنان لایحه FATF بوده است. تحلیل بنده این بود که آقای لاریجانی در انتخابات مجلس آینده شرکت نخواهد کرد و در واقعیت نیز این اتفاق رخ داد. در این زمینه آقای لاریجانی با هوشمندی عمل کرده است. این اتفاق در انتخابات مجلس دهم درباره آقای باهنر نیز رخ داد. در انتخابات گذشته آقای باهنر با تحلیل وضعیت سیاسی کشور به این نتیجه رسیده بود که بهتر است در انتخابات شرکت نکند. به همین دلیل نیز با دوراندیشی و بهصورت هوشمندانه در انتخابات ثبت نام نکردند. این مساله نشان داد که آقای باهنر یک نگاه ویژه به جامعه و مسائل کشور دارد. برخی فاقد این هوشمندی هستند و گمان میکنند مردم مکلف هستند به آنها رأی بدهند. کسی که قرار است در فضای سیاسی کشور فعالیت کند باید تحلیل دقیق و عمیقی از وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم و دغدغههای آنها داشته باشد. در نتیجه آقای لاریجانی در یک اقدام هوشمندانه در انتخابات مجلس حضور پیدا نکردند. البته این احتمال وجود دارد که ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری آینده برنامه داشته باشند. احتمال این اتفاق نیز زیاد است. هر چند معتقدم فضا برای حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری نیز مهیا نیست. نکته دیگر اینکه آقای قالیباف یک مدیر عملیاتی و اجرایی است که در این زمینه تلاش زیادی از خود نشان میدهد. با این وجود فضای مجلس با کار اجرایی تفاوت دارد. دلیلی وجود ندارد یک مدیر اجرایی موفق بتواند یک رئیس مجلس موفق نیز باشد. جایگزینی آقای قالیباف به جای آقای لاریجانی به تصمیم اصولگرایان در مجلس بستگی دارد. ممکن است مجلس آینده با اکثریت اصولگرایان تشکیل شود و در چنین فضایی تصمیم گرفته شود که آقای قالیباف بهعنوان رئیس مجلس آینده انتخاب شود. البته این احتمال وجود دارد که در مجلس آینده آقای قالیباف در نقش رئیس فراکسیون فعالیت داشته باشد.
طیف منتسب به محمود احمدینژاد چه نقشی در شورای ائتلاف و مجلس آینده خواهند داشت؟
بنده بعید میدانم آقای احمدینژاد بهدنبال نزدیک شدن به اصولگرایان باشد. دلیل آن نیز این است که ایشان خود را فراتر از جریان اصولگرایی تعریف میکند. به همین دلیل بعید میدانم احمدینژاد بهدنبال نقش آفرینی در تصمیمگیری اصولگرایان باشد. هرچند برخی طیفهای موجود در جریان اصولگرایی همچنان به آقای احمدینژاد بهرغم ضعفهایی که در گذشته وجود داشته اعتقاد دارند و همچنان گفتمان ایشان را موثر میدانند. البته این طیف در جریان اصولگرایی محوریت ندارند و بعید است که در آینده نیز محوریت پیدا کنند. با این وجود این احتمال وجود دارد که آقای احمدینژاد در انتخابات آینده از برخی افراد حمایت کند. این احتمال را نمیتوان نادیده گرفت. با این وجود این مساله که آقای احمدینژاد بهصورت سازمان یافته و تشکیلاتی بهدنبال به دست آوردن کرسیهای آینده مجلس است صحیح نیست و احمدینژاد چنین هدفی را دنبال نمیکند. در شرایط کنونی احمدینژاد بهصورت چراغ خاموش حرکت میکند و نیت و اهداف خود را آشکار نمیکند. هدف چنین رویکردی این است که جریان احمدینژاد آسیب کمتری ببیند و یا به تعبیری سوخته نشوند. استراتژی احمدینژاد نیز معطوف به قدرت است و به همین دلیل بهدنبال این است که در کرسیهای مجلس آینده سهم داشته باشد. بعید نیست احمدینژاد بهدنبال گفتمان جدیدتری نسبت به وضع موجود باشد. به هر حال ایشان نسبت به گفتمان موجود دیدگاههای خود را بیان کردهاند و همگان نیز از این دیدگاهها اطلاع دارند.
آیا در انتخابات آینده جریانهای سیاسی با دو قطبی رأی دادن و رأی ندادن مواجه هستند؟
واقعیت این است که فرصتهای زیادی برای دعواهای سیاسی وجود دارد و در گذشته نیز این اتفاق رخ داده است. به هر حال شرایط امروز کشور با گذشته متفاوت است و وقت دعواهای سیاسی هم نیست. بهنظر بنده بهتر است دعواهای سیاسی و اختلاف نظرها را در فردای انتخابات مطرح کنیم و امروز به شکلی رفتار کنیم که مردم با انگیزه بیشتری در انتخابات آینده شرکت کنند. تجربه تاریخی نشان داده که عملکرد مسئولان اجرایی و نمایندگان مجلس تاثیر مستقیمی روی انگیزه مردم برای حضور در انتخابات داشته است. هر زمان که عملکرد مسئولان قابل قبول بوده مردم با انگیزه بیشتری در انتخابات شرکت کردهاند و هر زمان که این اتفاق رخ نداده انگیزه مردم برای حضور در انتخابات کاهش پیدا کرده است. در شرایط کنونی مردم از عملکرد دولت و مجلس رضایت ندارند. با این وجود باید فضا به شکلی رقم بخورد که مردم انگیزه خود را برای حضور در انتخابات و انتخاب افراد توانا و کارآمد حفظ کنند. تنها در چنین شرایطی است که میتوان به حضور حداکثری مردم در انتخابات و به تبع آن شکل گیری یک مجلس قدرتمند و توانا امیدوار بود.
نظر شما