«سعید خلیلویچ » شامگاه سه شنبه در ابتدای این برنامه تلویزیونی که مخاطب زیادی درمنطقه دارد، گفت: فلسفه اسلامی همه مختصات دانش فلسفی ناب را دارا است و لذا این فلسفه به لحاظ هدف کشف حقیقت و روش برهانی در امتداد فلسفه یونان باستان قرار میگیرد.
پژوهشگر مرکز علوم دینی «قم» در بلگراد، مشخصه دیگر فلسفه اسلامی را اصالت آن دانست و در این رابطه بیان کرد: ظرفیت های متراکم تعالیم ناب هستی شناختی و معنوی قرآن و احادیث به حکمای مسلمان کمک کرده است تا سنت فلسفی افلاطون و ارسطو را هم به لحاظ عمق اندیشه و هم به جهت گستردگی مباحث به مراتب غنیتر سازند.
خلیلویچ در ضمن بیان اهمیت حکمت مشاء در جهان اسلام و نمایندگان اصلی آن یعنی فارابی و ابن سینا اظهار کرد: این حکمای بزرگ را به هیچ وجه نباید صرفاً شارح فلسفه یونانی دانست، چه این که آنها ابداعات پرشماری را در بسیاری از بخشهای حکمت نظری و عملی از خود به یادگار گذاشتند.
وی اضافه کرد: نفس انسانی، در حکمت اشراق، نوری متعالی است که به عالم طبیعت هبوط کرده و در قفس ماده محبوس است، درحالی که موطن اصلی آن شرق عالم هستی است.
پژوهشگر صربستانی در بخشی از ویژه برنامه سیمای ملی صربستان به تحلیل اهمیت و تأثیر حکمت متعالیه جناب ملاصدرای شیرازی به عنوان یکی از سه مکتب اصلی فلسفی در جهان اسلام پرداخت و خاطرنشان کرد که حکمت صدرایی در قالب تقریرهای بدیع نمایندگان اصلی این مکتب در چند سده اخیر نشانگر اوج تلاش های عقلانی و شهودی حکما و عرفای مسلمان است.
پژوهشگر مرکز علوم دینی «قم» در بلگراد، که مؤلف کتاب «تاریخ مختصر فلسفه اسلامی» به زبان صربی هم هست، توضیح داد که مهمترین مختصه حکمت متعالیه، هماهنگی کامل عقل برهانی و کشف عرفانی است.
مطابق اظهارات وی، انسان قوای ادراکی مختلفی همچون شهود، عقل، خیال و حس دارد و اگر قوه شهود از اعتبار و سلطه برخوردار باشد، در این صورت قوای دیگر انسان منوّر به نور شهود خواهند بود.
خلیلویچ اظهار کرد: عقل فلسفی اگر منوّر به نور شهود و قلب گردد، این توانمندی را پیدا می کند که عالیترینِ معارف را درک کرده و آنها را با برهان متقن فلسفی تبیین نماید. در این صورت عقل فلسفی در عین حفظ اصالت روش برهانی خود تابع نورانیت وحی و معارف قرآن و احادیث خواهد بود.
وی در پایان این ویژه برنامه ضمن تأکید بر این نکته که فلسفه اسلامی توان و ظرفیت معرفتی لازم را برای رویارویی با چالشهای نظری دنیای مدرن دارا است، نتیجه گرفت: راه برون رفت انسان معاصر از بحرانهای متراکمی که وی را سردرگم و از خودبیگانه کرده است، همانا احیای ظرفیتهای غنی عقلانیت قدسی در همه سطوح فرهنگ و حیات اجتماعی است.
نظر شما