برای نجات جامعه مسئولانه، خلاقانه، نقادانه و همکارانه مبارزه کنیم

۲۱ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۴۹
کد خبر: 83709692
دکتر نعمت‌الله فاضلیI رئیس پژوهشکده مطالعات‌اجتماعی، پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات‌فرهنگی
برای نجات جامعه مسئولانه، خلاقانه، نقادانه و همکارانه مبارزه کنیم

تهران- ایرنا- مسئولیت ما در بحران کرونا چیست؟ اولین کار مهم آن است که این پرسش را بسیار جدی تلقی کرده و با خود و با دوستان و اطرافیان خود صحبت کنیم و از خود بپرسیم آیا مسئولیتی در این موقعیت برعهده ما هست یا نه؟ واژه مسئولیت را در این موقعیت حساس برای خود به‌صورت امری عینی و ضروری و نوعی احساس وظیفه برجسته کنیم.

فاضلی در یادداشتی که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در اختیار ایرنا قرار داد، نوشت:

در این موقعیت بحرانی که جامعه ایران و جامعه جهانی  را دربرگرفته است، پرسش بزرگی در برابر همه انسان ها از جمله مردم ایران قرار دارد؛ در این موقعیت بحرانی ما، یعنی شهروندان، چه کاری باید انجام دهیم؟ در این موقعیت بحرانی مسئولیت ما چیست؟ به‌ویژه در اینجا وقتی که از ما صحبت می‌کنیم عمدتاً منظورمان همه کسانی است که سواد خواندن و نوشتن دارند: روزنامه‌نگاران، خبرنگاران، هنرمندان، کارگردانان، فیلمسازان، محققان و دانش‌آموخته دانشگاهی، پژوهشگران حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی و شاخه‌های مختلف دانشگاهی؛ همه اینها کنشگر فعال هستند. ما دانشگاهیان، تحصلیکرده‌ها و شهروندان آگاه و مسئول، در این موقعیت بحرانی چه کاری می توانیم انجام دهیم؟

اولین کار مهم آن است که این پرسش را بسیار جدی تلقی کرده و با خود و با دوستان و اطرافیان خود صحبت کنیم و از خود بپرسیم آیا مسئولیتی در این موقعیت برعهده ما هست یا نه؟ واژه مسئولیت را در این موقعیت حساس برای خودمان به‌صورت امری عینی و ضروری و نوعی احساس وظیفه برجسته کنیم.

رهایی از توهم آگاهی

دومین فعالیتی که برای لحظه بحرانی کنونی بسیار حساس، مهم است رهایی از توهم آگاهی است. در دنیای رسانه‌ای‌شده و شبکه‌ای‌شده امروز، انبوهی از تصاویر، نشانه‌ها، کلمات و صداها ما را احاطه کرده اند. در این موقیعت، اخبار و اطلاعاتِ بی‌نهایت پراکنده و متناقض در اختیار ما قرار می‌گیرد. برای ایفای مسئولیت در این موقعیت بحرانی، مهمترین گام آن است که ما موقعیتی را که در آن زندگی می‌کنیم، از جهات گوناگون بفهمیم و فهم‌پذیر کنیم. پیشنهاد می‌کنم کتاب توهم آگاهی نوشته استیو اسلومن و فیلیپ فرنباخ را که به فارسی هم ترجمه شده است، بخوانیم. این محققان نشان می‌دهند اکثریت ما به‌دلیل دسترسی به اطلاعات، دچار بیماری به نام توهم آگاهی هستیم.

درحالی که بسیاری از واقعیت‌های تأثیرگذار در سرشت و سرنوشت خود را نمی‌شناسیم، اما با این توهم روبه‌رو هستیم، که گویی چیز ناشناخته‌ای برای ما وجود ندارد. از دیدگاه اسلومن و فرنباخ مهمترین آگاهی که لازم است همه ما به‌دست آوریم این است که آگاهی، شعور و شناخت در نتیجه گفت‌وگوی مداوم و انتقادی و در نتیجه حضور فعال و درگیری مسئولانه با جمع و با جامعه جهانی به وجود می‌آید. ما نیازمند ساختن «جامعه آگاهی» هستیم. جامعه‌ای که در آن از یکدیگر یاد می‌گیریم و تلاش می‌کنیم تا آگاهی‌ها، هوش جمعی و دانش مشترک را، که پاسخگوی فهم‌پذیرکردن موقعیت کنونی ماست، خلق کنیم.

تلاش برای رسیدن به جامعه آگاهی

جامعه آگاهی جامعه‌ای است که شر، بحران، ابربحران، چالش ها و درگیری های جهانی و کلان امروز ما را به‌نحو عمیقی می‌شناسد. هانا آرنت، از فیلسوفان شناخته‌شده اندیشه سیاسی، به درستی نیم قرن پیش به ما یادآوری کرد برای رسیدن به امید، تنها راه واقعی این است که از شناخت شر ناامید نشویم. آرنت گفت استیصال در برابر شناخت شر، به‌معنای ناامیدی و نابودی امید است. جامعه آگاهی اگر شکل بگیرد، جامعه‌ای است که ماهیت شر، ماهیت بحران، ماهیت ابرچالش های خود را عمیقاً می‌شناسد. جامعه آگاهی، جامعه امید است؛ ما باید به این آگاهی برسیم که امید را به‌صورت مقوله‌ای برای جامعه بفهمیم نه امید فردی.

دو دهه پیش جامعه‌شناس بلندآوازه آلمانی، اولریش بک به دنیا با خلق مفهوم جامعة‌ مخاطره‌آمیز، خطرهای بزرگی که جامعه بشری با آن روبه‌روست، خطرهایی که فناوری‌ها، جنگ‌ها و خطرهایی که ساخته دست بشر است، (خطرهای مصنوع) را به ما یادآوری کرد. جامعه آگاهی، جامعه‌ای است که شهروندان آگاه و مسئول آن تلاش همه جانبه‌ای می‌کنند تا مخاطرات بزرگ و جهانی را که پیش پای انسان ها قرارگرفته و هستی جمعی انسان ها را تهدید می‌کنند، به روشنی برای هموطنان خود توضیح دهند. انسان آگاه و مسئول در این موقعیت بحرانی، کسی نیست که شاعرانه یا با موسیقی یا با هنر تلاش ‌کند که ذوق و ذائقه خوش‌بینی را در مردم ایجاد کند؛ زیرا خوش‌بینی در موقعیتی که شر و ابرچالش ها، انسان ها را تهدید می‌کنند عین ناامیدی است.

امیدواری آری، خوشبینی نه

تری ایگلتون، فیلسوف و نظریه‌پرداز بلندآوازه، در کتابش امید بدون خوشبینی، به ما یادآوری می‌کند می‌توان امیدوار بود ولی خوش‌بین نبود. او از امید بدبینانه یاد و به ما یادآوری می‌کند اگرچه ضرب‌المثل نیمه پر لیوان ضرب المثل جهانی است، باید به خاطر داشته باشیم ممکن است آن نیمه پُر نیز حاوی نوشابه مهلکی باشد. امید از دیدگاه ایگلتون نیازمند پایه‌های محکم و منطقی است. خوشبینی‌های کاذب، بدترین و ویرانگرترین شکل امید هستند. او با شناخت عمیقی از سرشت و ماهیت موقعیت کنونی جهان، به ما یادآوری می‌کند ما تنها با امید بدبینانه می‌توانیم نقش موثر و مسئولانه‌ای در کمک به خود و جامعه امروزمان داشته باشیم.

مسئولیت شهروندان آگاه و فعال در موقعیت بحرانی جهان امروز، زدودن توهم آگاهی است و شناخت ماهیت شر که در جهان امروز به‌طور ساختاری توسط نظام جهانی، نظام سرمایه‌داری، صنعت و فناوری، دولت ها و حکومت ها و توسط زندگی و حیات جمعی انسان ها ایجاد شده است. ما باید ماهیت این شر را بشناسیم و شهروندان و جامعه و نهادهای مدنی و سیاسی را از ماهیت کنونی جهان آگاه و حساس کنیم.

ایستادگی در برابر نابودی

ادگار مورن، فیلسوف و جامعه‌شناس بلندآوازه فرانسه، در سال ۱۹۸۱، یعنی ۴۰ سال پیش، کتاب بزرگی با عنوان  برای برون‌رفت از قرن بیستم نوشت. او بعدا خلاصه‌ای از این کتاب را با عنوان جهان به کجا می رود؟ تهیه کرد. عباس باقری این کتاب کوچک را با نثری شیوا و روان به فارسی ترجمه کرده است. پیشنهاد می‌کنم شهروندان آگاه و فعال برای ایفای مسئولیت خودشان و زدودن توهم آگاهی این کتاب را بخوانند. مورن در ۱۹۸۱ به ما یادآوری کرد که ما در جهان پیچیده‌ای به‌سر می‌بریم. به اعتقاد او خطرهای بسیار دهشتناک جمعی و جهانی نوع بشر را تهدید می‌کند.

به اعتقاد او مرگ گروهی، پدیده‌ای است که هستی جمعی انسان ها را تهدید می‌کند. منظور او از مرگ گروهی این است که در جنگ های آینده (که در ۱۹۸۱ پیشبینی کرده بود)، دیگر پیروزی وجود نخواهد داشت، بلکه به تعبیر، او از این پس نابودی بالقوه طرفین به وجود خواهد آمد. یعنی در جهان امروز و فردا، جنگ ها، رقابت ها و ستیزها به گونه‌ای است که هیچ برنده یا پیروزی ندارد. ادگار مورن می‌نویسد: در برابر این مرگ گروهی و در برابر این مارپیچ نابودی، تنها یک راه وجود دارد: باید در برابر نابودی ایستادگی کنیم؛ باید در برابر نیروهای هولناک پسروی و مرگ ایستادگی کنیم؛ باید در هر فرصتی برای ایستادگی قیام کنیم؛ جلوگیری از مرگ، ایستادگی‌کردن است، مبارزه علیه توحش، ایستادگی‌کردن است. آینده، دیگر برق‌آسا پیش‌رفتن نیست، بلکه باید در برابر پیشرفتِ برق‌آسای تهدید بردگی، ویرانگی و ویرانی، ایستادگی کرد. باید در برابر دروغ، خطا، ایدئولوژی، فن‌سالاری، دیوان‌سالاری، سلطه‌گری، استثمار و خشونت ایستادگی کرد. مورن استدلال می‎‌کند که هر مقاومت یا ایستادگی، مستلزم خودمختاری فردی و قبول مسئولیت شخصی است. او توضیح می‌دهد که خطر مرگ گروهی و مارپیچ نابودی، امروزه فقط در بمب اتم نیست که از اورانیوم و نیتروژن ساخته شده است، بلکه امروز مرگ گروهی و ماریپچ نابودی در ائتلاف همسوی دولت های بسیار نیرومند، در فنون، در دستکاری، اسارت و نابودی است. امروز خطر در پیوند نیروهای سیاسی، در فنون، زیست‌شناسی و در سیر فرایندهای جمعیتی، اقتصادی، زیست‌محیطی وجود دارد.

کرونا و مسئولیت ما

ویروس کرونا امروز ما را آگاه و حساس و هشیار ساخته است. از این رو همه شهروندان آگاه و مسئول و فعال باید تلاش کنند تا در جهانی که در معرض مرگ و نابودی جمعی قرار گرفته است، آگاه‌تر از هر روز، حساستر از هر سال، هوشیارتر و فعال‌تر از همیشه تلاش کنند تا از سویی «خود را توانمند سازند» و با «خلاقیت و مسئولیت» برای نجات زندگی و رهایی از مرگ گروهی سعی کنند. یووال نوح هراری در کتاب انسان خداگونه می‌نویسد: با توجه به مجموعه بحران هایی که بشر دارد ما 4 C در اختیار داریم که باید آنها را تقویت کنیم؛

 ۱. Critical thinking (تفکر انتقادی)

 ۲. Communication (ایجاد ارتباط و گفتگو)

 ۳. Cooperation  (تعاون، همکاری و همدلی)

و۴. Creativity  (خلاقیت)

این چهار C را باید هر یک از ما در هر جایی که هستیم به آن بیندیشیم و هر چهار C را در اولویت کار اجتماعی خود قرار دهیم. و از همه دوستان و آشنایان خود بخواهیم که در این موقعیت، برای نجات جامعه خودمان بیندیشیم؛ مسئولانه، خلاقانه، نقادانه و همکارانه مبارزه کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha