به گزارش گاردین، انستیتوی سلامت جهانی دانشگاه کالج لندن گزارش موسوم به سلامت جهانی ۵۰/۵۰ را منتشر کرد. بر اساس این گزارش ۵۴ سال طول میکشد تا بین مدیران سازمانهای بهداشت سراسر جهان، برابری جنسیتی برقرار شود.
با وجود این که زنان ۷۰ درصد از کارکنان بخش سلامت را در جهان تشکیل میدهند، تنها ۵ درصد از مشاغل مدیریتی در اختیار زنان ساکن کشورهای دارای درآمد متوسط و فقیر است.
بر اساس این گزارش قدرت اصلی بخش سلامت جانی در کشورهای ثروتمند متمرکز شده که مرکز اصلی ۸۵ درصد از سازمانهای فعال در حوزه سلامت را در خود جای دادهاند. اغلب مدیران نیز اتباع این کشورها هستند یا در این کشورها تحصیل کردهاند.
به اعتقاد سارا هاوکس یکی از پژوهشگران حوزه سازمانهای سلامت، مدیریت سلامت جهانی دچار رکود است و موجب رکود هم میشود. این بخش توانایی همراهی با ماهیت متغیر بیماریها را ندارد و نمیتواند برابری جنسیتی را در سطوح تصمیمگیری برقرار کند.
به گفته وی فقدان تحول در مدیریت، در برنامهها و سیاستگذاری بخش بهداشت جهانی منعکس شده که غالبا موجب ناتوانی این سیاستها در پیروی از تغییرات جهانی میشود. از منظر وی سیاستگذاری قرن بیستم اغلب بر کنترل جمعیت متمرکز بوده است. با وجودی که این سیاستها موجب افزایش تمرکز بر سلامت زنان شده، درک عمومی از جنسیت، محدود مانده است. در واقع اغلب برنامههای این دوره به دنبال بهبود وضعیت عمومی سلامت زنان نیستند؛ بلکه هدف آنها جایگزینی جمعیت زنان است.
البته سازمانهای فعال در حوزه سلامتی رویکرد جدیدی را برای رفع کمبودهای خود اتخاذ کردهاند و دوسوم از این سازمانها برنامههای جدیدی را در رابطه با سیاستهای جنسیتی تدوین کردهاند. با وجود این، تنها ۴۴ درصد از آنها در جهت بهکارگیری زنان در پستهای مدیریتی اقدام جدی کردهاند.
در این گزارش آمده که سیستم بهداشت جهانی کنونی ریشه در ساختارهای دوره استعمار دارد که اغلب روی بیماریهای خاص متمرکز بوده و از شیوع آنها در اروپا جلوگیری میکند.
به گفته دکتر انوج کاپیلاشرامی یکی از مدرسان دانشگاه کویین مری لندن، وجود این ساختارها بدین معنی است که بخش اعظم بخش سلامت جهانی به جای تمرکز بر مشکلات ساختاری که موجب بروز بیماریها میشوند، بر انتخاب بیماریها متمرکز است.
به اعتقاد وی برای رفع این مشکل باید تغییرات بنیادی در نحوه امدادرسانی و ساختار این سیستم ایجاد شود. در واقع به جای ارزیابی واکنشهای امدادی به بیماریهای واگیردار، باید بر آثار فقر، مهاجرت و امنیت غذایی تمرکز شود و به جای جستجوی روشهای درمان یک بیماری، باید به دنبال دلایل اصلی و زمینههای بروز بیماریها بود.
نظر شما