یکی از بزرگ ترین جنایت های رژیم بعث عراق حمله به سردشت بود که در این حمله بسیاری از ساکنان غیرنظامی این شهر شهید شدند و هشت هزار تن دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند. سکوت مجامع بین المللی پس از این رویداد سبب شد تا این رژیم به استفاده از سلاح های کشتار جمعی ادامه و از آن پس به صورت مستمر نواحی گوناگون ایران و منطقه های کردنشین عراق را مورد هجوم سلاح های شیمیایی قرار دهد. آیتالله هاشمیرفسنجانی رییس مجلس شورای اسلامی وقت در این خصوص گفته بود: بمباران شیمیایی حلبچه به خاطر استقبالی که از مردم این شهر از نیروهای ایرانی به عمل آورند، انجام شد و این عمل صدام محکمه ای خواهد شد که قدرتمندان جهان را به محاکمه بکشد. اگر در ماجرای بمباران شیمیایی سال قبل که توسط کارشناسان سازمان ملل نیز تایید، تنبیهی برای صدام در نظر گرفته شده بود. فاجعه حاضر به وجود نمیآمد.
صدام در ابتدا پسرعموی خود به نام علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی را برای این حمله انتخاب کرد، او پیش از حملات شیمیایی، شهر را بهمدت ۲ روز با بمبهای متعارف بمباران کرد. در واقع حسن المجید با این کار میخواست تا شیشه ساختمانهای شهر را بشکند تا امکان مقاومت در مقابل گازهای سمی به حداقل برسد. سطح وسیع و حجم گسترده حمله رژیم بعث عراق در استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه مردم کُرد و بیپناه حلبچه چنان بود که پروفسور اوبن هندریکس رییس آزمایشگاه سمشناسی بیمارستان گان فلاندر بلژیک گفت: رژیم بعث عراق از ۳ نوع گاز مختلف علیه حلبچه استفاده کرده است. این گازها شامل گاز خردل (ایپریت)، گازهای اعصاب (تابون، سارین یا سومان)، VX و گاز سیانوژن هستند. بنابراین باید گفت مرگ مردمان کُرد حلبچه مرگی با طعم خردل و با چاشنی تاولزای گاز اعصاب تابون و سارین و بوی مرگآور سیانوژن بود.
کشتار حلبچه و انتقام شکست والفجر ۱۰
حادثه حلبچه از وحشتناک ترین جنایت های انسانی است که رژیم بعث عراق در ساعت ۲ بعدازظهر ۲۵ اسفند ۱۳۶۶خورشیدی و در حالی که تنها ۲ روز از آزادی حلبچه در جریان عملیات والفجر ۱۰ میگذشت، مرتکب شد. جریان از این قرار بود که رزمندگان غیور ایرانی با یاری نیروهای کُرد عراقی موفق شدند تا در عمق خاک این کشور پیشروی کنند و با رشادت های بسیار توانستند، برخی از شهرهای کُردنشین از جمله حلبچه را از دست نیروهای بعثی آزاد کنند و این گونه خسارت سنگینی را به ماشین نظامی و جنگی عراق وارد آوردند. پس از ورود نیروهای ایرانی به این شهر، مردم شهرها و روستاهای اطراف به استقبال از آنان شتافتند. در حقیقت صدام حسین در واقع می خواست، ساکنان کَرد حلبچه را مجازات کند زیرا به گفته یکی از سخنگویان دولت بغداد این مردم نه تنها در برابر اشغال شهر، توسط نیروهای ایرانی مقاومت نکردند بلکه از اشغالگران با هلهله و شادی استقبال کردند و البته این همدلی مردم حلبچه با ایرانیان تعجبی ندارد زیرا نیروهای ایرانی و رزمندگان کُرد با مقاومت توانستند که ساکنان حلبچه را از شر آن حاکم منفور عراق آزاد کردند. بدین ترتیب این مساله چنان برای حزب بعث غیرقابل باور بود که در یک اقدام غیرانسانی و به قصد انتقام گیری از این شکست در عملیاتی به نام انفال با ۵۰ فروند هواپیمای ویژه ارتش عراق که هر یک به چهار عدد بمب شیمیایی ۵۰۰ کیلویی مجهز بودند در آسمان حلبچه ظاهر شد و با ریختن ۲۰۰ بمب حاوی مواد شیمیایی به کشتار مردم این منطقه کُردنشین پرداخت و جنایت بی سابقه ای را در تاریخ جنگ تحمیلی رقم زد. در این رویداد تلخ هزاران زن، مرد، کودک، پیر و جوان به شهادت رسیدند. امام خمینی(ره) در خصوص کشتار حلبچه توسط صدام گفت: او حیوان درندهای است که حتی ملت خودش را هم بمباران شیمیایی میکند. روزنامهگاردین چاپ لندن گزارش این جنایت فجیع را همراه با عکسهایی به چاپ رساند و نوشت: هیچ جراحتی و خونی و اثری، از انفجار روی اجساد دیده نمیشود. اجساد ده ها مرد، زن، کودک و حیوانات دستآموز در سطح منازل و خیابانهای این بخش دورافتاده در کردستان عراق تحت اشغال ایران را پوشانیدهاند. پوست این اجساد به طرز عجیبی تغییر رنگ داده و چشمهایشان باز و خیره، چرک خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتان دست آنها به طرز عجیبی کج و کوله است. این طرف مادری بچه اش را برای آخرین بار در آغوش فشرده و آن طرف پدری خود را سپر نوزادی، از آنچه نمی دانستند چیست، کرده است. همچنین خبرگزاری فرانسه نوشت: حلبچه شهری از کردستان عراق ...گویی شهری منجمد شده است و ساکنان در خوابی عمیق فرو رفتهاند.
سرپیچی خلبان عراقی از دستور صدام برای بمباران حلبچه
این جنایت تا اندازه ای غیرانسانی بود که ایدن مصطفی خطیب زاده یکی از خلبانان عراقی از دستور صدام مبنی بر بمباران حلبچه سرپیچی می کند. او که علاقه بسیاری به کشور و خصوصاً مردم کشورش داشت و این صفت او زبانزد دوستان، همکاران و آشنایانش شده بود و با اینکه در ارتش بعث کار میکرد اما حاضر نبود بر علیه مردم بیگناه اقدامی کند. صدام پس از شنیدن این موضوع دستور میدهد تا این خلبان را اعدام کنند. سرانجام او در همان سال اعدام میشود و حتی اجازه برگزاری مراسم تشییع پیکر و مراسم یادبود به خانواده او را نمی دهند.
نقش ایرانیان در بازتاب کشتار مردم حلبچه به جهانیان
منفورترین چهره صدام در جریان جنگ ایران و عراق، زمانی آشکار شد که او حلبچه را که شهری متعلق به کشور خودش بود به بدترین شکل ممکن مورد هدف بمباران شیمیایی قرار داد و تعجب جامعه جهانی را برانگیخت. پس از این بمباران گسترده، نیروهای ایرانی به یاری آوارگان بی پناه و مجروحان شتافتند اما شدت بمباران های شیمیایی به اندازه ای بود که بیش از پنج هزار کشته و صدها تَن دیگر نیز بر اثر عواقب بیماریها و نقص عضو در هنگام تولد در سالهای پس از حمله کشته شدند. کشتار حلبچه یا جمعه خونین به صورت رسمی بهعنوان نسلکشی مردم کُرد عراق شناخته شد و هنوز بهعنوان بزرگترین حمله شیمیایی مستقیم به یک منطقه شهرنشین در حافظه تاریخ باقی مانده است.
دیپلماسی فعال ایران برای رسانهای ساختن این جنایت، واکنشهای بسیاری را در عرصه بینالمللی برانگیخت، بنابراین باید به نقش مهم ایران در بازتاب این جنایت اشاره کرد. انتشار عکسهای قربانیان حلبچه توسط عکاسان ایرانی بهدلیل آنکه در لحظه مرگ آنان گرفته شد، بسیار تکاندهنده بود و بازتاب و تأثیر فراوانی بر افکار عمومی جهانی گذاشت. از میان این همه تصویر عکس عمر خاور، مرد کُردی که کودک یک سالهاش را در آستانه در خانهاش در آغوش داشت بهعنوان نماد فاجعه حلبچه شناخته شده است.
بنابراین ایرانیان با انتشار عکس های قربانیان حلبچه صحنه های بسیار تکان دهنده و تاثیرگذار از این جنایت غیرانسانی به نمایش گذاشتند که اثر فراوانی بر افکار عمومی جهان گذاشت. اگرچه در روزهای نخست بمباران شیمیایی حلبچه نیز این رویداد مانند رخداد سردشت با سکوت معنادار جامعه جهانی همراه شد اما ابعاد وسیع این فاجعه انسانی سرانجام واکنش های گسترده بین المللی را به همراه داشت و چهره رژیم بعث عراق را در عرصه بین المللی مخدوش ساخت به گونه ای که پس از این بمباران و بازتاب صحنههای دلخراش این رویداد در سراسر جهان؛ جایگاه بینالمللی رژیم بعث عراق و حامیان وی بسیار تضعیف شد و با حضور خبرنگاران خارجی در ایران و بازدید از منطقه حلبچه به تدریج ابعاد این جنایت وحشتناک آشکار شد که این امر واکنشهای بسیاری را علیه سیاست های رژیم بعث برانگیخت. آیتالله خامنهای رییس جمهوری وقت در واکنش به این جنایت غیرانسانی گفت که رژیم بعثی عراق بقدری ظالم و سفاک است که مردم کشور خود را که حتی در میان آنها تعدادی از نظامیان فراری ارتش شکست خورده عراق هم مخفی شدهاند. بمباران شیمیایی میکند. دنیا نباید در مقابل این عمل فجیع ساکت بماند و چنانچه سازمانهای بینالمللی در مقابل مساله عکسالعمل نشان ندهند. آبروی خود را در مقابل ملت عراق از بین میبرند.
به دنبال اقدامات سیاسی جمهوری اسلامی ایران، کارشناسان سازمان ملل و پزشکان بدون مرز وارد ایران میشوند و ضمن دیدار از مجروحان شیمیایی، استفاده عراق از سلاح شیمیایی را محکوم میکند. خاویرپرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل پیرامون استفاده از سلاح های شیمیایی گفت: موضع سازمان ملل کاملاً روشن و قاطع است و با استفاده از این نوع سلاحها توسط هر فردی در هر کجایی و تحت هر شرایطی به شدت مخالف است. به دنبال این اظهارات وی هیاتی را به درخواست ایران برای بررسی کاربرد سلاح شیمیایی عراق به منطقه اعزام میکند. با بالا رفتن آمار شهدای حلبچه، تعداد دیگری از کارشناسان و روزنامهنگاران وارد ایران میشوند و از این جنایت هولناک گزارش تهیه میکنند.
در پایان باید گفت که اگرچه حمله شیمیایی حلبچه نخستین حمله از این نوع از آغاز جنگ هشت ساله محسوب نمیشود اما نخستین بار است که این حملات شیمیایی نه علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیان ایرانی ساکن دهکدهها و شهرهای مرزی ایران بلکه علیه شهروندان عراقی و در داخل قلمرو این کشور انجام شد.
نظر شما