رپیثوین را ایزد گرمای نیمروز و فرمانروای ماههای تابستان میخوانند، او همکار و همراه تیشتر، ایزد باران و از ایزدان پیشازرتشتی است که در شمار نمایندگان طبیعت جای میگیرد.
در متون اساطیری ایرانی آمده است که خورشید پیش از ورود شر، هنگامی که بیحرکت در بالای جهان ایستاده بود، در جایگاه رپیثوین قرار داشت، این گونه است که نوروز، جشن پیروزی بر شر که مراسمی خورشیدی به شمار میرود، جشنی برای رپیثوین است. او در همه فصلهای سال فعال است اما معولا در شب یلدا که دیو زمستان به جهان هجوم میآورد، رپیثوین، زیر زمین پناه میگیرد و آبهای زیرزمینی را گرم نگاه میدارد تا گیاهان و درختان نمیرند.
برای بدرقه رپیثوین، در آغاز زمستان بزرگ، صد روز پیش از بازگشت روی زمین و نیز اول فروردین که هنگام بازگشت دوباره اوست، آیینهایی برگزار میشود. مراسم رپیثوین در اول فروردین را میتوان جشن بزرگداشت هفتمین آفرینش؛ یعنی جشن پیدایش آتش نامید که با وجه اسطورهای او یعنی گرما هماهنگ و هم معنی است.
در جشن سده هم مراسمی است که پیش از نوروز، به پیشواز بازگشت رپیثوین میرود که توانسته گیاهان را نجات بدهد و از چنگ دیو زمستان و تاریکی برهاند. آمدن رپیثوین، زمانی برای شادی و امید به رستاخیز است، او نماد زندگی و زایایی طبیعت است که هر سال در بهار جشن گرفته میشود. بازگشت سالانه ایزد نیمروز، هر بهار، بازتابی از پیروزی نهایی خیر است و به پیروزی جمشید بر دیوان اشاره دارد.
پایان جهان و رستاخیز نیز در نیمروز روی میدهد که زمان رپیثوین است، بنابراین، او زمان ازلی و آغاز آفرینش و زمان ابدی، یعنی رستاخیز و بازسازی جهان را نیز در اختیار دارد.
ایزد رپیثوین یکی از ایزدان بسیار مهم دین زرتشتی است که گاه بیانگر کیفیتی از زمان است که میتوان آن را وضیعت آرمانی نامید. این گاه هم لحظه آغازین آفرینش است و هم لحظه انجامین رستاخیز و هم لحظهای است که منجیان آیین زردشت یعنی، اوشیدر، اوشیدر ماه و سوشیانت در پایان هر هزاره ظهور میکنند.
نام ایزد رپیثوین، از اسم مونث rapiwa، در اوستا میآید که مفهوم آن گاه نیمروز، گرمای نیمروز و مینو یا ایزد موکل بر نیمروز است. در زاد سپرم آمده است که نام رپیثوین از رامش است با پس وند tara در اوستا tar در پهلوی معنی ناحیه جنوب را میدهد. درباره ارتباط گرما و جنوب، پیشتر گفتیم که ایرانویج در شمال فلات ایران و یخبندان بوده است، این که ایزد گرما و نیمروز که اوج تابش خورشید است، لقب آرامش جنوب را داشته باشد، از اندیشه آریایی و حتی پیشاآریایی آن زمان بعید نیست، این گرما در پایان زمستان و آغاز بهار، جشن گرفته میشود.
رفتن و بازگشتن رپیثوین، با رستاخیز رابطهای نزدیک دارد، ظهور برگ نو و شکوفهها بر درختان خشک و مرده زمستانی با برخاستن مردگان، پیوند دارد. ایزد رپیثوین زیربنای چنین شکوفایی را فراهم میسازد و از این رو برای بالا آمدن او روی زمین باید نیایشهای خاصی به جای آورد که آفرینگان یا سرود ستایش رپیثوین بخشی از آن است.
در کنار آیین های نوروز آیین های خاصی نیز برای رپیثوین اجرا می شده است. در بیشتر این آیینها نشانهای از زیر بنای یک جامعه کشاورزی را میتوان یافت و شباهتی میان رفتن و بازگشتن رپیثوین با آیینهای مربوط به ایزدانی که میمیرند و سپس زنده میشوند، مانند مراسمی که در میان دورود برای تموز و در یونان برای پرسفون و آدونیس و در مصر برای اوزیریس اجرا میشده است.
این گروه از ایزدان، در زمستان به زیرزمین میکنند و در آغاز بهار به روی زمین باز میگردند و با بازگشت خود به طبیعت جانی دوباره میبخشند، آنها با باززایی گیاه ارتباطی تنگاتنگ دارند و شادمانی برآمده از بازگشت آنها به شادمانیهای جشنهای آغاز سال پیوند میخورد.
از جشنهای نوروز و آغاز سال چه میدانید؟ برای دانستن، گزارش بعدی را بخوانید...
ادامه دارد...
نظر شما