فروردین به سبب باورها و آیین ویژهای که هزاران ساله است، همیشه یکی از آیینهای مقدس و محترم دوران باستانی ایران به شمار میرفته یکی از این حرمتها این است که ایرانیان باور داشتند نخستین روز فروردین همزمان با حرکت و جنبش گیتی و پایی گرفتن زندگی و هستی است. در بندهش آغاز هستی و حیات کیهان در ماه فروردین، روز اورمزد و هنگام نیمروز است، و نیمروز گاه رپیثوین است.
ابوریحان بیرونی در رساله التفهیم مینویسد ازاینجهت فروردینماه را نوروز نام کردند زیرا که پیشانی سال نو است. او در آثارالباقیه مینویسد: فروردینماه اولین روز سال نو و مطابق با وارد شدن آفتاب به برج سرطان است، این روز را دلیل پیدایش و آفرینش جهان میدانستند و گفتهاند در این روز بود که خداوند افلاک را پس از آن که مدتی ساکن بودند به گردش درآورد.
محمد معین در مجموعه مقالات رسالهای به نام نوروز دارد و از قول امام صادق (ع) روایت میکند: نوروز، روزی است که خدای تعالی عهدنامه از ارواح بندگان خود گرفته که او را بندگی نمایند و دیگری را با او شریک نسازند و ایمان بیاورند به فرستادهها و حجتهای او و ائمه معصومین و از اول روزی است که آفتاب طلوع کرد و بادی که درختان را بارور میسازد وزیده و خرمی زمین آفریده شد.
واژه فروردین از کلمه فرورد یا فروهر گرفته شده، نام فروردین از عصر هخامنشی باقیمانده و اولین ماه سال و نوزدهمین روز هر ماه خورشیدی در تقویم زرتشتی فروردین نام دارد.
فروهر یا فرورد یا فرهوشی، یکی از قوای باطنی یا صورت معنوی هر یک از مخلوقات است که پیش از به دنیا آمدن آن مخلوق برای محافظت از صورت جسمانی او از آسمان فرود میآید و پس از مرگ او بار دیگر به عالم بالا صعود خواهد کرد. فروهر مخصوص انسان نیست، بلکه تمام موجودات اهورامزدا که آفرینش نیک نامیده میشوند، دارای فروهر هستند. عقیده به فروهر شباهت بسیاری به اعتقاد به روح در بسیاری از ادیان دارد اما فروهر با روح متفاوت است.
در آغاز تنها دلاوران و پرهیزگاران فروهر داشتند و توده مردم از آن محروم بودند اما بعدها به همه تعلقگرفته انسان با قدرت این نیرو از روحیه جنگجویی برخوردار میشود و به مبارزه باشد برمیخیزد، فروهر با واژه بهرام نیز ارتباط نزدیکی دارد، به اعتقاد ایرانیان باستان، اهورامزدا نظام عالم را به دست فروهرها سپرده است.
اعتقاد به فروهر یکی از ارکان مهم آیین مزدیسنا بوده که آنها را طبقه سوم فرشتگان میدانستند، سیزدهمین یشت اوستا، مخصوص فروهرها به فروردین یشت موسوم است. جشنهای نوروز که در فروردینماه برگزار میشود درواقع جشن نزول فروهرها از آسمان است؛ زیرا کسی را که به او تعلق دارد، فراموش نمیکند و هر سال یکبار برای دیدن و فرود میآید در نقش برجستههای هخامنشی غالباً به صورت انسانی بالدار گاه به شکل نیمتنه بالدار تجسمیافته است. فروهر مفهومی پیشازرتشتی است زیرا یکی از شاهان سلسله ماد فرورتی یا فرورتیش نام داشته که بیانگر اهمیت این واژه در دوران پیش از زرتشت است.
در ماه فروردین چندین جشن برای فروهرها برگزار میشود، نخست جشن فروردگان که مراسم بازگشت فروهر درگذشتگان به زمین است، زیرا ایرانیان باستان اعتقاد داشتند فروهر نیک مردگان، در ایام نوروز برای دیدار خانمان و خانواده و خویشان به زمین برمیگردد، مراسم این جشن از بیست و ششم اسفند آغاز میشد و تا اول فروردین ادامه داشت. این ایام آخرین گاهنبار آیین باستانی ایران به شمار میرفت که مطابق بود با گاهنبار آفرینش انسان، در دوران زرتشتی پنج روز دیگر از فروردین به این جشن افزوده شد و تا پنجم فروردین ادامه پیدا کرد.
این ۱۰ روز، ویژه مردگان بود تا از آنها پذیرایی شود، زیرا بر این باور بودند اگر فروهرها از میزبان خوشنود باشند، در زندگی به یاری آنان میآیند و در معیشت و مشکلات و آنان یاری خواهد رساند.
در فروردین یشت، ستایش درگذشتگان نیکوکار آمده است اما احتمال میرود این مفهوم مربوط به جامعه پیشازرتشتی و پیشااوستایی باشد، زیرا کسانی در این جشن ستایش شدند که در مذهب زرتشتی جایگاه ویژهای ندارند.
جشن دیگری که در ماه فروردین برگزار میشد، جشن فروردینگان است که به مدت ۱۰ روز از بیست و ششم اسفند تا پنجم فروردین ادامه داشته، در سنت ایران باستان هرگاه نام ماه و نام روز برابر میشد آن روز را جشن گرفتند، مطابق این جشن را در ماه مهر و جشن مهرگان وجود دارد که خود یکی از بزرگترین جشنهای ایران باستان به شمار میرفت.
یکی دیگر از آیینهای مهم فروردینماه جشن آبریزگان بوده که در روز سیام فروردین یعنی انیران روز برگزار میشده، بنیاد این جشن مربوط به دوران پیشازرتشتی است و ارتباط مستقیمی با جشن فروردگان دارد. این جشن مراسم طلب آب یا آیین باران خواهی به شمار میآمده، در این مراسم حاضران به یکدیگر آب میپاشند و برای هم پیشکشی میفرستند، ابوریحان بیرونی این مراسم را به دوران ساسانی مرتبط میداند اما برخی دیگر آن را کهنتر و به دوره جمشید پیشدادی منصوب میکنند.
اما مهمترین جشنی که در فروردینماه برگزار میشده، آخرین یا ششمین آفرینش جهان هستی است. در باور ایرانیان خداوند جهان را آفریده و مدت این آفرینش یک سال به درازا کشیده است، جهان هستی پیش از آفرینش مادی سه هزار سال در حالت مینویی و بدون حرکت بوده، سپس حرکت و سرانجام آفرینش در یکلحظه آغاز شد. نخستین گاهنبار در اردیبهشتماه است و آفرینش آسمان به شمار میآید، دومین گاهنبار در تیرماه است که مرحله آفرینش آب بهحساب میآید، در سومین گاهنبار در شهریور، زمین آفریدهشده، در چهارمین گاهنبار، در مهر گیاه آفریدهشده، در پنجمین گاهنبار، در دی جانور آفریدهشده و ششمین آخرین گاهنبار در آخرین روز سال کبیسه، آفرینش آدم بوده است.
ایرانیان باستان برای هر یک از این گاهنبارها پنج روز جشن میگرفتند؛ اما همواره ششمین گاهنبار در فروردین آخرین و مهمترین جشن بوده است، این جشن از بیست و ششم اسفند تا اول فروردین به طول میانجامید و آن را به جمشید نسبت دادهاند در اوستا روز اصلی هر یک از این گاهنبارها یاد شده اما در سنت هر کدام پنج روز ادامه داشته است.
اما مردم در جشنهای نوروزی چه میکردند؟ برای دانستن آن گزارشهای بعدی را پی بگیرید.
ادامه دارد...
نظر شما