رفتارهای متناقض و ناهماهنگ مردم در روزهای اخیر که بعضا توجهی به هشدارهای وزارت بهداشت و متخصصان امر ندارند، قطعا یکی از مشکلات فرهنگی حل نشدهای است که پرسشهایی را از سوی صاحبنظران حوزه اجتماعی و فرهنگی مطرح ساخته است.
آنچه در ادامه میآید گفت وگوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با مهدی کلاهی، جامعهشناس و استاد دانشگاه فردوسی مشهد درباره پویش اجتماعی سهم من در بحران کرونا است.
کلاهی در ابتدا و ضمن اشاره به کارهایی که به شخصه در این روزها و در راستای پیشگیری از بیماری کرونا انجام داده است، بیان داشت: چون بحث کرونا مبحثی تخصصی در حوزه پزشکی بود، بهشخصه در وهله اول توصیههای پزشکان را دنبال کردم؛ بحث شست و شوی دست، استفاده از ماسک و دستکش، حفظ فاصله از سایر افراد، کاهش تردد و ...
وی در ادامه و در پاسخ به این سوال که چقدر شاهد این رعایتهای بهداشتی از سوی مردم و محیط پیرامونی خویش بوده است، گفت: در ابتدای امر و تا همین چند روز اخیر، این پدیده زیاد در جامعه جدی گرفته نمیشد؛ چنانچه هنوز هم برای درصدی از افراد جامعه جدی گرفته نمیشود. علت آن این است که از طرفی میگوییم باید رعایت کنیم و از سوی دیگر سوپرمارکتهای بزرگ و فروشگاههای زنجیرهای تخفیفهای ۵۰ درصدی زدهاند یا تبلیغاتی صورت میگیرد که دعوت به حضور در فلان مراسم میکنند. در اینجا یک مقدار دیدگاه علم در برابر اقتصاد و سیاست قرار میگیرد و چون دیدگاه علم ضعیفتر است و آن جذابیتهایی که سایر قسمتها دارند را ندارند و مردم نیز درکی از مباحث تخصصی (چون درک مباحث علمی و اجرای آنان سخت است) و مطالعه ندارند، تحت تاثیر قرار میگیرند.
«مباحث اقتصادی مانند تبلیغ تخفیفها و بازاریابیها و استفاده از تکنیکهای جذابیت، باعث جذب آدمها میشوند و آدمها وقتی میبینند این تخفیفها و این نشستها وجود دارد، احساس میکنند که احتمالاً میتوانند از این فرصت استفاده کنند و کرونا را خیلی جدی نمیگیرند؛ در حقیقت مردم احساس میکنند شاید کرونا با تمام دلیل و منطق و دادههایی که از سوی متخصصین ارائه میشوند، تا حدی غلو و دروغ باشد. متأسفانه ضربه این عدم اعتماد (چه بین خود افراد جامعه باشد و چه بین افراد جامعه با متخصصین)، به تمام افراد جامعه وارد میشود».
مشکل ما کاهش سرمایه اجتماعی است
این جامعهشناس در تبیین علت بیاعتمادی مردم در جامعه که عواقب سنگینی را بر کلیت اجتماع وارد میسازد، کاهش سرمایه اجتماعی را عاملی موثر عنوان کرد و یادآور شد: امروز تقریباً در هیچ حوزهای مشکل فنی نداریم و دانش فنی غالب مسائل را داری؛ مثلا حتی میدانیم که فلان مگس برزیلی چند بند در پایش هست؛ یعنی در این زمانه دانش گسترده و عمیق شده است ولی مشکلی که وجود دارد این است که نتوانستهایم این دانش را در بطن جامعه استفاده کنیم. این موضوع بدان بازمیگردد که ما نتوانستهایم روی رابطه انسانها با انسانها دقیق و منسجم کارکنیم و بیشتر تلاش کردهایم رابطهمان را با ابزارها و چیزها را تقویت کنیم. این بدان معناست که برای علوم انسانی و اجتماعی ما یا میدانی وجود نداشته است یا این علوم نتوانستهاند که به این موضوعات بپردازند. در سطح دنیا هم همین است یعنی سرمایه اجتماعی به صورت جهانی کاهشیافته است.
وی افزود: وقتی سرمایه اجتماعی کاهش مییابد، شاید صدای هم را بشنویم اما به هم گوش نمیکنیم؛ شاید همدیگر را ببینیم اما به هم نگاه نمیکنیم؛ یعنی درک عمیق همراه ما نیست و بسیار سطحی از موضوعات گذر میکنیم. برای اینکه اعتماد نداریم و روابط اجتماعیمان قوی نیستند؛ هنجارهایمان متغیر شده و بر این اساس این عناصر سرمایه اجتماعی چون از پیامدهای تاریخی و سیاسی که رخداده است، متأثر شدهاند، بر روی درک مشترک انسانها از هم دیگر و از پدیدهها اثر گذاشته است. در نتیجه به دلیل کاهش سرمایه اجتماعی، از وقایع ضربه میبینیم.
حکمرانی خوب، مسئولیت را تفویض میکند
کلاهی در واکنش به این سوال که چطور میتوان در شرایط حاضر سرمایه اجتماعی را ترمیم کرد و افزایش داد، تصریح کرد: فرایند تقویت سرمایه اجتماعی فرایندی نیست که با چند پیشنهاد و درزمانی کوتاه بتوان آن را تقویت کرد و احتیاج به یک پروسه زمانی طولانیمدت دارد. در سطح دنیا هم امروز روی این موضوع کار میشود؛ بدین شکل که مسئولیت را به خود مردم واگذار میکنند؛ یعنی بهجای اینکه ما تصمیمگیرنده برای عده خاصی باشیم، تلاش میشود تا خود آن عده، تصمیمگیری کنند؛ یعنی قدرت را تقسیم کرده و به افراد میدهیم و آنها خودشان به داستان ورود میکنند و بر این اساس تصمیماتی را اتخاذ میکنند که ریسک کمتری داشته باشد.
وی افزود: کتابی به نام skin in the game هست که به پوست در بازی ترجمه شده است؛ این کتاب اگرچه عنوانش خوب ترجمه نشده و مثلاً عنوانی مانند «پات گیره» برایش بهتر بود اما کتاب جالبی است. در این کتاب بحث میشود که وقتی شخصی در یک مسئله، اقدام، سیاست یا تصمیم پایش گیر نباشد، آنجا هر تصمیمی که بگیرند، بیخیال از عواقبش است؛ چراکه سودش را میبرد اما ریسک تصمیم را به گردن دیگران انداخته است.
«اینجا کتاب پوست در بازی به ما میگوید که باید افرادی که تصمیمگیرنده یا مسئول و هر چیز دیگری هستند، ریسک کارشان را قبول کنند وگرنه نباید روی آن موضوع تصمیم بگیرند؛ یا بهقولمعروف میگویند که جلوداران آن موضوع باید مشخص شوند و این جلوداران اصلی باید تصمیمگیرنده باشند. وقتی بتوانیم موضوعات را از دید نظام حکمرانی ببینیم و حکمرانی خوب را مبنای دید قرار دهیم، این نوع از حکمرانی همهکسانی که درگیر هستند را حساب میکند، به آنان اختیار و مسئولیت میدهد و از خودشان برای خودشان تصمیمگیری میشود و باز از خودشان برای اجرای آن تصمیمها استفاده میشود. مسلماً در مباحثی مانند همین بیماریها یا ناملایمات دیگر مسئله این بوده که باید جلوداران شناسایی و به آنان اختیار داده میشد و به کمک همین ترتیب جلوداران مسئله را حل میکردند».
مقابله با بحران نیازمند عزم همگانی است. بدون یک اراده جمعی معطوف به مواجهه مؤثر با بیماری امکان رهایی از زنجیره انتقال آن وجود ندارد. برهمین اساس و به ابتکار ایرنا و روزنامه ایران پویشی برای فراخوان عمومی به مسؤولیتپذیری جمعی در برابر کرونا به راه افتاده است.
نظر شما