کرونا و آزمونی برای پوپولیست‌ها

تهران- ایرنا- ‌کووید۱۹ پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و فروپاشی اقتصادی سال ۲۰۰۸ اکنون در حال تبدیل‌شدن به سومین بحران بزرگ جهانی پس از جنگ سرد است. حالا چگونگی واکنش‌نشان‌دادن به این بحران جهانی سؤال مردم از سردمداران سیاست و علم است؛ اینکه آیا ویروس کرونا سرنوشت جهان را تغییر می‌دهد؟

روزنامه شرق با درج گزارشی نوشت: در جریان بحران اقتصادی سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، بازار سهام، تجارت جهانی و رشد اقتصادی بیش از اتفاقی که در جریان رکود بزرگ سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ تجربه کرده بود، افت کرد. با این حال، خلاف دهه ۱۹۳۰، حکومت‌ها اختلافات اندکشان را کنار گذاشتند و برای نجات تجارت جهانی با یکدیگر همکاری کردند. پس از یک سالِ سخت، ثبات به بازار بازگشت و جهان به سلامت از موج دوم رکود عبور کرد. واکنش به آن بحران جهانی صرف نظر از ابعادش بسیار با اهمیت است؛ مسئله‌ای که دنیل درِزنر، استاد سیاست‌های بین‌الملل، آن را این‌چنین توصیف کرده است: سیستم جهانی جواب داد.

ویروس کرونا که بیماری کووید۱۹ را جهانی کرد، ممکن است از آن‌دست بحران‌هایی باشد که قرنی یک‌بار در جهان رخ می‌دهد. اگر بخواهیم روایت بدبین‌ترین‌ها به این همه‌گیری را بازگو کنیم باید بگوییم، کووید۱۹ از میان بحران‌هایی که تاکنون جهان را در برگرفته‌اند، بدترین آنهاست. متأسفانه، این بحران در وضعیت تاریک سیاسی رخ داده که بیشتر یادآور شرایط اوایل دهه ۳۰ است؛ زمانی که بسیاری از حکومت‌ها اهداف ناسیونالیستی داشتند و همکاری‌های جهانی بسیار محدود بود. در یک دهه اخیر، جهان بیش از همیشه در مسیر اقتدارگرایی، وطن‌پرستی، دیگرهراسی، یکجانبه‌گرایی، ضدساختارگرایی و ضدتخصص‌گرایی حرکت کرده است. وضعیت کنونی سیاست‌ها و جغرافیای سیاسی نه‌تنها شرایط فعلی بحران همه‌گیری کرونا را تثبیت نکرده بلکه به تشدید آن دامن زده است.

ناکامی مقامات ووهان در اطلاع‌رسانی درست درباره این بحران در آغاز ماجرا و سرکوب پرسنل پزشکی ازسوی آنها به این معنی است که مبارزه با این بحران چه زمان طلایی‌ای را از دست داده است. چین که زمانی بازیگری مؤثر در نهادهای چندجانبه محسوب می‌شد، حالا در نتیجه این اتفاق باعث شده تا اعتماد به سازمان‌های چندجانبه‌ای مانند سازمان بهداشت جهانی از بین برود. البته چین در این گامِ اشتباه تنها نبوده است؛ دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، هم به این ویروس از دریچه بازار و انتخابات نگاه کرد. او بودجه شورای امنیت ملی را کاهش داد و پیش از شیوع کرونا هم نهادهای مسئول برای مبارزه با اپیدمی‌ها را منحل کرده بود. اکنون هم این‌چنین به نظر می‌رسد که او مقامات دولتش را برای محدود نشان‌دادن مخاطرات این ویروس تحت فشار قرار داده است. ‌ترامپ و برخی از مقامات دولت او گفته‌اند که این ویروس «نتیجه خوبی برای ما دارد» یا «چرخه مشاغل در آمریکا را به حرکت می‌اندازد».

در کارولینای جنوبی ترامپ گفته بود که کرونا تحت کنترل است و هر چیزی خلاف این «فریب جدیدی» ازسوی دموکرات‌ها برای کنارزدن او در انتخابات است. اما در واقعیت او هیچ مفری برای گریز از بار مسئولیت این ماجرا ندارد. هم‌زمان با گسترش کووید۱۹ و مرگ انسان‌های بیشتری براثر آن، ترامپ ممکن است از رویکرد اقتدارگرایانه پیشین خود به سرعت تغییر موضع دهد و به رویکردی برگردد که سال ۲۰۱۵ از رئیس‌جمهوری وقت آمریکا برای مبارزه با ابولا انتظار داشت؛ رویکردی که اتخاذ سیاست‌های ضربتی و شدید را می‌طلبید.‌غیر از چین و آمریکا، دیگر دولت‌ها هم در شرایطی مشابه دست‌وپا می‌زنند. ژاپن در رسیدگی فوری به شیوع کرونا در کشتی دیاموند پرنسس ناکام ماند. کامبوج به کشتی دیگری، وستردام، اجازه داد لنگر اندازد و مسافرانش را پیاده کند؛ مسافرانی که دست‌کم یکی از آنها دچار این ویروس بود. در ایران هم حتی مقامات به این بیماری دچار شده‌اند. این ویروس اکنون در حال درنوردیدن خلیج‌فارس است و می‌تواند لرزه‌های ژئوپلیتیکی عظیمی با خود داشته باشد. کره جنوبی هم پیش از برداشتن گام‌های جدی در اعلام قرنطینه، با پنهان‌کاری بیهوده میزان شیوع کرونا را در این کشور به رقمی عجیب رساند.

این همه‌گیری همه‌جانبه می‌تواند رکود شدید اقتصادی درپی داشته باشد. برخی از بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان زمینه چنین رکودی را هم دارند. مردم سفرهای خود را محدود کرده‌اند؛ مدارس تعطیل و کنفرانس‌ها لغو شده‌اند. اگر شیوع کرونا باوجود دوره‌ای آرامش در تابستان تا پاییز ادامه پیدا کند احتمال ورشکستگی شرکت‌های بزرگ و کشورهایی که شرایط شکننده‌ای دارند، وجود دارد.

علاوه بر این، اطلاعات درست و غلط آزادانه ازطریق شبکه‌های اجتماعی ردوبدل می‌شود. همین امر باعث خرید سرسام‌آور و بروز رفتارهای غیرانسانی ازسوی شهروندان کشورهای مختلف شده است. احتکار ماسک و اختلال در توزیع دارو ممکن است به کمبود تجهیزات پزشکی و دارویی در بسیاری از کشورها منجر شود. اختلال در سفرها هم‌زمان تلاش‌ها برای رساندن منابع این‌چنینی به بیشتر مناطق حساس را پیچیده می‌کند. چنین شرایطی به‌شدت نیازمند واکنش هماهنگ جهانی است. سال ۲۰۰۸، حکومت‌ها کاملا به کارشناسان اطمینان کردند و واکنش‌هایی قاطع و هماهنگ به بحران جهانی نشان دادند، اما متأسفانه چنین رویکردی ازسوی هیچ‌کدام از حکومت‌ها در ماه‌های اخیر در سایر مسائل دیده نشده است و چشم‌انداز آن هم برای رسیدگی به کووید۱۹ وجود ندارد.

آشتی جهانی و لغو تحریم‌ها
هم‌زمان دولت ترامپ تمایلی به رهبری یک واکنش جهانی به این بحران نشان نداده و در عوض ترجیح داده است افکار را از مخاطرات این ویروس منحرف کند. با این حال، این لحظه از تاریخ جهان نیازمند اقدام قدرتمند دیپلماتیک، به‌ویژه ازسوی قدرت‌هایی مانند آمریکاست. دولت آمریکا باید متوجه شود که کرونا، بحرانی جهانی با پیامدهای اقتصادی و ریاضتی همراه با بحران‌های بهداشتی و امنیت انسانی است. سازمان‌های داخلی بهداشت شدیدا در حال همکاری با یکدیگر هستند اما سران کشورهای جهان باید چه به‌صورت فردی چه در قالب یک نشست گردهم بیایند و برای واکنشی جهانی تصمیم بگیرند.

نشستی که صندوق جهانی پول با محوریت کرونا با وزرای اقتصادی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به‌جز ایران برگزار کرد، برنامه‌ها برای محافظت از مردم در مقابل کووید۱۹ و چگونگی کنترل صدمات اقتصادی ناشی از شیوع این بیماری را مورد بررسی قرار داد. برگزاری چنین نشستی بدون حضور یکی از کشورهای منطقه همان سیاست‌هایی است که ابتدای همین نوشته از آنها انتقاد شد و به نظر نمی‌رسد که سرانجام خوبی هم داشته باشد. همان‌طور که برای کنترل بحران ۲۰۰۸، حکومت‌ها اختلافات‌ خود را کنار گذاشتند، پاسخ به بحرانی به اسم کووید۱۹ هم به حرکت دوشادوش کشورهای ثروتمند و کمتر ثروتمند نیاز دارد. 

برای رسیدن به این هدف، کشورهای قدرتمندتر باید به کمک کشورهایی بیایند که در این شرایط اضطراری، ظرفیت‌های کمتری دارند، حتی اگر این کشورها رقیب و دشمن یکدیگر باشند. برای همین است که کشورهای قدرتمندی همچون آمریکا می‌توانند در برخی سیاست‌هایشان بازنگری کنند و برای مثال به‌صورت موقت برخی تحریم‌ها علیه کشورهای شکننده‌ای مانند ایران و کره‌شمالی را لغو کنند تا این کشورها بتوانند آنچنان که باید با این ویروس مقابله کنند.

‌پوپولیسم در تنگنا
بله کووید۱۹ سومین بحران بزرگ جهانی پس از جنگ سرد است و احتمالا آمار تلفاتش از آن دو تای قبلی بیشتر می‌شود؛ آماری که محدودیت‌های سبک حکومت‌داری پوپولیسم را عیان می‌کند. پوپولیسم در گرایش ناسیونالیستش تعریف محدودی از ملت ارائه می‌دهد و به‌صورت ضمنی یا عینی دیگر گروه‌ها ازجمله اقلیت‌ها را نادیده می‌گیرد. این رویکرد پیشنهاد می‌کند که مردم باید از هر موضوع و ساختاری اعم از نهادهای تخصصی، رسانه‌های جریان اصلی، قضات، دانشگاه‌ها و احزاب غیرناسیونالیستی مانند مهاجران، اتحادیه اروپا و جهانی‌گرایی که می‌توانند به تهدیدی داخلی یا خارجی تبدیل شوند، چشم‌پوشی کنند؛ برای مثال می‌توان به نزدیکی ناسیونالیست‌های پوپولیست به جنبش‌های ضدواکسیناسیون اشاره کرد. ماتئو سالوینی درایتالیا، مارین لوپن در فرانسه و ترامپ در آمریکا که زمانی گفته بود «تزریق چیزهای بد به بدن» را دوست ندارد، به این جنبش‌ها ابراز نزدیکی کرده و بارها گفته‌اند که واکسیناسیون نباید اجباری باشد و حتی خطرناک است. در چنین جهانی که پوپولیست‌ها هم متوجه شده‌اند زندگی در آن همواره غیرقابل پیش‌بینی است، تخصص‌گرایی اهمیت دارد؛ ساختارها اهمیت دارند؛ واکنش روشنگرایانه به این بحران اهمیت دارد، حتی اگر این پاسخ باب میل همه نباشد؛ سیستم جهانی دوباره باید خودش را ثابت کند.‌

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha