روزنامه اعتماد در گفت و گویی با عباس سلیمی نمین تحلیلگر اصولگرا درباره ایران پس از کرونا و اولویتهای امروز کشور نوشته است: تصور جهان پس از کرونا، تصویری است که تحلیلگران حوزههای مختلف تلاش دارند پیش روی مردم و مسوولان قرار دهند. تصویری که شاید تصمیمگیری و تصمیمسازی را پس از عبور از بحران تحت تاثیر خود قرار دهد. اغلب ناظران بر این باورند که جهان پساکرونا جهان دیگری خواهد بود. مناسبات قدرتهای بینالمللی تغییر میکند، اقتصاد کشورها و تصمیمگیری برای آن دستخوش تحولاتی خواهد شد و اثراتی نیز بر مسائل اجتماعی و فرهنگی از خود به جا خواهد گذاشت. این تاثیرات البته در حوزه سیاست داخلی کشورها نیز محتمل است.
سلیمینمین حتی تنها به کمکهای معیشتی به اقشار متوسط و ضعیف در این دوران بحرانی اشاره نمیکند بلکه باور دارد که چرخ صنعت باید بچرخد تا زندگی اقشار کمدرآمد نیز در گردشی عادی قرار گیرد.
شیوع ویروس کرونا، بحرانی جهانی ایجاد کرده و بسیاری از مناسبات را تغییر داده است. برخی تحلیلگران معتقدند که جهان پس از کرونا با تغییرات بنیادینی مواجه خواهد بود و جهان پساکرونا با امروز قابل قیاس نیست. تاثیر کرونا در دو حوزه اقتصاد و پزشکی شاید بیش از سایر حوزهها مورد توجه قرار گرفته و در مورد آن صحبت شده است. از نگاه شما این بیماری همهگیر بر چه وجوه دیگری به خصوص در داخل کشور تاثیرگذار است؟
کرونا به مثابه یک شوک است. طبعا وارد شدن شوک میتواند دو نتیجه داشته باشد؛ یا افراد را در زمینههای مختلف از پا دربیاورد یا آنها را در زمینههای مختلف مستحکمتر و پایدارتر کند. مسلما شیوع کرونا در بخشهای متعددی از جمله فرهنگ، مسائل اجتماعی، اقتصادی و نظام بینالملل تاثیرات شگرفی خواهد گذاشت. به نظر من یکی از این تاثیرات گسترش فردگرایی است. لذا در این فردگرایی، انسانهایی که بر باورهای ملی و مذهبی خود پایدار میمانند، قویتر خواهند شد. چراکه به شناختی بر اساس گرایش شخصیشان دست پیدا خواهند کرد. بسیاری از روشهای دینی و سنتی بر اساس کار جمعی یا تاثیراتی است که انسانها از کار جمعی میگیرند اما در این دوران افراد در خلوت خود به اندیشه مینشینند و به جمعبندی میرسند بنابراین اگر از پیوندها و باورهایشان دچار رهایی شوند که هیچ اگر نشوند قطعا مستحکمتر خواهند شد و عمق پیدا خواهند کرد.
از همین روی اینگونه نیست که از جماعتی تاثیر بگیرند یا از جماعتی پیروی کنند بلکه خودشان به جمعبندی میرسند. در سایر مسائل اجتماعی نیز همینگونه است. در دوران شیوع کرونا افراد به این باور رسیدند که میتوانند بسیاری از کارها را خود انجام دهند و بسیاری از مسائل را خودمان حل کنیم که این خود یک تحول اجتماعی خواهد بود. در واقع افرادی که امروز در قرنطینهاند و تلاش دارند تک تک نیازها و مسائل شخصیشان را متکی بر توانمندی شخصیشان برطرف کنند که طبیعتا این رویکرد در تحولات و تغییرات اجتماعی تاثیراتی خواهد داشت. انسانهایی که متکی به خویش بار میآیند، متفاوت از کسانی خواهند بود که به جمع متکی هستند. این چند ماهی ناگزیر باشیم که همه مسائل و مشکلاتمان را خودمان حل و فصل کنیم، روحیه فردگرایی را گسترش خواهد داد اگرچه این روحیه فردگرایی در برخی از موارد تاثیرات منفی دارد اما در بسیاری از مسائل میتواند منشأ تحولات اساسی باشد. در مسائل اقتصادی همچون مسائل اجتماعی روحیه فردی و فردگرایی تغییراتی در اقتصاد ایجاد خواهد کرد. البته در زمینههای اقتصادی یا نوآوری در این حیطه نقش فرد بسیار موثر است.
بنابراین، این روحیه میتواند در زمینه مولد بودن تاثیرات شگرفی به جای بگذارد. در حوزه بینالمللی هم باید بگویم که جامعه ما همواره از بیماری خودکمبینی رنج میبرده است. حتی در ۴۰ سال گذشته نیز برخی با اهدافی خاص همچنان این باور را در جامعه پمپاژ میکردند که اگر میخواهیم جامعه رو به جلویی داشته باشیم باید دنبالهرو کشورهای غربی باشیم. کرونا شوک جدی هم در این زمینه وارد کرد و نشان داد که جامعه سرمایهداری نمیتواند، بهشت موعود را برای کشورها رقم بزند بلکه همواره به دنبال منافع اقلیت است و به هیچوجه منافع اکثریت را دنبال نمیکند. لذا شوک کرونا درسهای زیادی به ما داد. علاوه بر اینکه ملتهایی که الگوی سرمایهداری را در کشورهای محل زیستشان تجربه میکنند به جمعبندیهایی خواهند رسید؛ کسانی که حس خودکمبینی را که ناشی از تحقیر تاریخی دوران سلطه است با خود داشتند، امروز دچار شوک شدهاند که برخی تصورات و باورهای غربی سرابی بیش نیست. حالا که جامعه غربی با شوک مواجه شده چندان به اقشار ضعیف یا سالمندان احترامی قائل نیست و در سالهای گذشته نیز برای شرایط ویژه زیرساختی ایجاد نکردند تا بتوانند نیازهای مردم را برطرف کنند. سرمایهداری در سالهای گذشته مرتب از بخشهای بودجه عمومی همچون بهداشت یا آموزش که بر زندگی اقشار کم درآمد یا متوسط تاثیر داشته، کم کرده است. بنابراین اگر ما الگوهای غربی را دنبال نکنیم طبیعتا به الگوهای جامعه خود برخواهیم گشت و به الگوها و شاخصهای ملی رجوع خواهیم کرد که جهشی را در جامعه رقم میزند که میمون و مبارک است. کرونا تاثیری نیز در حوزه همزیستی مسالمتآمیز و بهتر داشته است. اگرچه جامعه ما نسبت به خیلی از جوامع در این حوزه از شاخصهای خوبی برخوردار است اما کرونا توانست ما را به یکدیگر نزدیک کند. این موضوع میتواند در نهایت منجر به افزایش همبستگی عمومی شود. قطعا مردم به این نتیجه خواهند رسید که در مواجهه با بلایای عمومی و بیماریها و مسائلی از این دست نیاز به ایثارگری و فداکاری داریم. در سالهای گذشته به خصوص بعد از جنگ عدهای ارزشهایی همچون ایثار و فداکاری را به تمسخر گرفتند و معتقد بودند باید به منافع شخصی توجه بیشتری داشت و در بلبشوی جوامع بشری حماقت است که برای دیگران فداکاری کنیم. کرونا این درس را به ما داد که در مسائل اجتماعی نمیتوانیم حتی منافع خود را مستقل از دیگران دنبال کنیم. در واقع حفظ سلامت ما در گرو حفظ سلامت دیگری و دیگران است. بنابراین اگر سلامت دیگران تامین شود، سلامت ما و سلامت اجتماعی تامین میشود. در نهایت شوکی که این بیماری بر ما و جامعه ما وارد کرده است خیلی از خودخواهیها آشکار شده و تاثیرات جدی بر جامعه ما خواهد گذاشت. هم فرصت تفکر و تعقل ایجاد شده و هم ارتباطات جمعی در فضای فردی دنبال شده است. در واقع ما در ایزوله به این جمعبندی رسیدهایم که چقدر به دیگران و محبتشان نیاز داریم. همه این موارد، بازگشتی را به فرهنگ ملی رقم خواهد زد که در این فرهنگ ملی ایثار و فداکاری و محبت حرف اول را میزند.
شما به تاثیرات کرونا در حوزههای مختلف اعم از اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از منظر خود اشاره کردید اما شیوع این بیماری بر سیاست داخلی ما هم تاثیر خواهد گذاشت؟ سال ۹۹ مجلس یازدهم رسما تشکیل خواهد شد که با توجه به ترکیب منتخبان احتمالا مجلسی چندان همسو با دولت نخواهد بود. ضمن اینکه پیش از این روند بررسی صلاحیتها در جریان انتخابات مجلس یازدهم نیز منجر به ایجاد برخی اختلافات در میان جریانهای سیاسی شده بود. به نظر شما و در شرایطی که این بحران امسال تداوم داشته باشد باید منتظر تعمیق اختلافها و بالا گرفتن تنشها به خصوص میان مجلس و دولت بود یا میتوان انتظار داشت که در شرایط بحرانی کشور به سمت دغدغه همیشگی که وجود داشته یعنی وحدت و همگرایی ملی پیش برود؟
تصور من این است که در برخی گروههای سیاسی که همواره خود را برتر از تودههای جامعه میدانند البته برخی شاخصها خلاف آن را نشان میدهد. کما اینکه دیدیم در شرایطی که مردم درگیر شرایط بحرانی کرونا بودند، برخی افراد به مباحثی میپرداختند که هیچ ارتباطی با شرایط ایجاد شده، نداشت و بیشتر به دنبال برخی امتیازگیریهای سیاسی بودند. در واقع در این دوران چه برخی سیاستمداران که هر روز یک مطالبهای را مطرح میکنند و چه از برخی هنرمندان خبری نبود. من شخصا برای این گروهها اهمیتی قائل نیستم اگرچه معتقدم باید میان این افراد هم با جامعه همبستگی ایجاد شود و نباید آنها را از جامعه طرد کرد اما این گروهها را به عنوان گروههای شاخص نمیدانم. شاخص امروز ایثار و فداکاری است و اینکه تودهها بار دیگر به دوران جنگ تحمیلی بازمیگردند که در هر حسینیه، مسجد و مقری مردم جمع میشدند و به رغم مشکلات فراوان خود حول مشکل اصلی جامعه متمرکز میشدند.
در واقع نگاه شما به دوران پساکرونا این است که جامعه به سمت یک نوع همبستگی پیش میرود که ممکن است در سیاستورزی نیز تاثیرگذار باشد؟
من فکر میکنم که قطعا ما به سمت نوعی همبستگی پیش میرویم. امیدوار باشیم گروههایی که در مورد آن صحبت کردم با مردم همراه شوند. اگر این گروهها نیز با مردم همراه شوند چه اصلاحطلب باشند چه اصولگرا به دریایی از معرفت نزدیک میشوند و از آن بهره خواهند برد. باید اصل را همبستگی عمومی که در میان مردم ایجاد شده، قرار دهیم و خیلی خودمان را متوقف به خواص پرمدعا و زیادهطلب نکنیم.
به نظر میرسد که در حال حاضر اولویت دولت، معیشت و سلامت توامان است، دو موضوعی که اغلب کشورها به دلیل شرایط بحرانی و شیوع این بیماری جزو اولویتهای خود قرار دادهاند. فکر میکنید با پایان این وضعیت بحرانی باید اولویت دولت چه باشد؟ در واقع چه پارامترهایی در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... بیشترین آسیب را خواهد دید که دولت باید پس از اتمام این شرایط به آن توجه و عنایت ویژهای داشته بر آن متمرکز شود و سیاستهای جبرانی پیش بگیرد تا تغییری حاصل شود؟
البته من اساسا معتقد نیستم که در حال حاضر اولویت باید تنها بحث درمان و مباحث مربوط به سلامت باشد. قطعا برای اینکه بتوانیم به قشر مستضعف جامعه کمک کنیم باید در بخش اقتصاد توجه ویژه و همزمانی به رشد صنایع داشته باشیم. یعنی با تمرکز صرف بر سلامت و مباحث مربوط به درمان و امور پزشکی، راحتطلبی را دنبال نکنیم. باید با وجود تلاش برای درمان و سلامت به رشد صنایع توجه داشته باشیم. در واقع باید به هر دو به صورت مساوی توجه کرده و هیچ کدام را قربانی دیگری نکنیم. نه سلامت را قربانی اقتصاد و نه اقتصاد را قربانی سلامت کنیم، چه الان چه پس از پایان کرونا. منظور از اقتصاد نیز ارکان و پایههای اقتصاد است نه پول. پول را باید در چنین شرایطی هزینه کرد و بحث دیگری است بلکه فعالیتهای اقتصادی مد نظرم است که تحرک و پویایی و اشتغال و... ایجاد میکند. البته سیاست دولت تا حدی در این زمینه درست بوده اگرچه در آغاز اشتباه دولت این بود که تحرک چندانی برای پیگیری طرح فاصلهگذاریهای اجتماعی و فیزیکی نداشت اما امروز توجه به هر دو بخش سلامت و معیشت سیاست درستی است.
از سویی باید برای افکار عمومی روشن کنیم که ذرهای عواطف انسانی در نظام بینالمللی و مدعیان مدیریت جهان وجود ندارد. چگونه عدهای در داخل معتقدند که ما باید در نظام بینالملل حل شویم؟ کاری که وزیر خارجه انجام داد، اقدام بسیار خوبی بود. آقای ظریف نامهنگاریهای مختلفی با مجامع بینالمللی داشت و در این نامهنگاریها اذعان کرد که امریکاییها ذرهای احساس انسانی ندارند وگرنه در این شرایط بحرانی مقداری از تحریمها کم و شدت آن را کم میکردند. وقتی میبینید کسی مریض است طبیعتا اگر حس انساندوستی باعث نشود به او کمک کنید لااقل فشاری هم بر او وارد نمیکنید. این درست همچون شرایط امروز و جهان امروز ماست. در این دوران شیوع ویروس کرونا نظام بینالملل نه تنها جلوی واردات برخی از ابتداییترین تجهیزات پزشکی را گرفت بلکه تحریمها و فشارها را بیشتر کرد. بنابراین شخصا معتقدم نامهنگاریهای وزیر خارجه به مجامع و سازمانهای بینالملل برای فشار به ایالات متحده امریکا تا از سیاستهای ضد انسانی خود دست بردارد، اقدام خوبی بود و به نظر من باید عناصر رسانهای نیز همین خط و مشی را پیش گیرند. اینگونه اقدامات هم تاثیر داخلی و هم تاثیر خارجی مثبتی دارد و باید از جمله اقداماتی باشد که در دستور کار قرار میگیرد.
در جریان مدیریت کرونا در جهان بحث اعتماد عمومی به دولتها از اهمیت بسزایی برخوردار بود و متعاقبا تبعاتی به دنبال داشت. به نظر شما ارکان مختلف حاکمیت تاکنون توانسته در این دوران بحرانی با مدیریت، خدشههای وارد شده به اعتماد عمومی را ترمیم کند یا اعتماد عمومی همچنان سیر نزولی و کاهشی داشته است؟
با توجه به حجم تخریبی که امروز علیه ایران توسط اسراییلیها، سعودیها، امریکاییها، انگلیسیها و رسانههایشان صورت میپذیرد به نظر من اعتماد عمومی تا حد زیادی ترمیم شده است. امروز مردم به دعوت مسوولان پاسخ میدهند و همراه هستند. ما در کشور با برخی مسائلی همچون غارت فروشگاهها که برای کشورهای دیگر اتفاق افتاد، مواجه نبودهایم که به نوعی همراهی کردن با حاکمیت محسوب میشود. مسائلی از این دست به معنای ترمیم اعتماد عمومی است. اگر بیاعتمادی وجود داشت و لیاقت و توانمندی مسوولان برای مردم زیر سوال بود به گونه دیگری رفتار میکردند. این اعتماد در صحنه و عرصه مقایسه برای مردم ترمیم شده است بنابراین تا حد زیادی اعتماد عمومی ترمیم شده و بیشتر ترمیم خواهد شد. زمانی که مردم پس از این بحران کاملا متوجه شوند در همه سالها و به رغم این همه فشار چقدر در زمینه زیرساختها که منافعش مستقیما متوجه مردم است، سرمایهگذاری شده قطعا این اعتماد عمومی بیش از گذشته ترمیم خواهد شد. چراکه این زیرساختها باعث شده امروز بتوان راحتتر بحران را مدیریت کرد در حالی که برخی کشورها آنقدر که به ابزارآلات جنگی که منافع آن مستقیم متوجه سرمایهداران است، توجه کردهاند به سرمایهگذاری در زیرساختها توجهی نشان ندادهاند.
نظر شما