قاعدتا نمی توان بحث از آثار تفسیری قرآن کریم را بدون اشاره به نخستین تفسیر کامل فارسی از این کتاب آسمانی آغاز کرد. جامع البیان عن تأویل آیالقرآن که به تفسیر طبری مشهور است، اثری است که علاوه بر ارزش علمی یکی از مهم ترین آثار منثور تاریخ ادبیات ایران، از نظر اساتید ادبیات فارسی ارزشی همسنگ شاهنامه فردوسی دارد. این در حالی است که این تفسیر به نسبت تا حدی مهجور مانده است.
محمد بن جریر طبری که امروزه عمدتا به واسطه کتاب تاریخ الرسل و الملوک به عنوان جامع ترین کتاب تاریخی دوره میانه اسلامی شهرت دارد، از بزرگ ترین و پُرکارترین دانشمندان ایرانی سده سوم هجری قمری است که ترجمه فارسی کهن آن پس از فتوای جمعی از علمای ماورالنهر مبنی بر امکان جواز ترجمه قرآن کریم در پاسخ به استفتای امیر منصور بن نوح ، فرمانروای فرهنگدوست سامانی، انجام شد. طبری در این تفسیر البته به ترجمه صرف قرآن مجید اکتفا نکرد و با توجه به احاطه ای که بر تاریخ، کلام، فقه، حدیث و ادبیات داشت موفق شد اثری جامع و مفصل عرضه کند که تفسیر آیات قرآن را هم در بر داشته باشد. شیوه کار طبری اینگونه است که اول آیات را ترجمه میکند، سپس حکایات و روایاتی را می آورد و بعد اقوال صحابه و تابعان را ذکر کرده و احادیث را تأویل می نماید، آنگاه علاوه بر تفسیر روایی به مباحث و مسائل کلامی میپردازد. این ها همه کتاب تفسیری او را به جامع ترین مرجع تفسیر نقلی قرآن کریم تبدیل کرده است که در نسخه ترجمه فارسی آن توسط جمعی از علمای آن دوران، هم از حیث سبکی و هم محتوایی در زمره تاثیرگذارترین کتب تاریخ ایران به شمار میآید.
نکتهای که در اینجا گفتنی است این است که خیلی از افراد میان اصل تفسیر جامعالبیان عن تاویل آیالقرآن به عربی و ترجمه فارسی کهن آن در دوران منصوربننوح خلط میکنند. به این معنا که گمان میبرند خود طبری اصل تفسیر را به زبان فارسی نگاشته است. در حالی که به هیچ وجه اینگونه نیست. همانطور که گفته شد، آنچه امروزه تحت عنوان ترجمه تفسیر طبری به فارسی در بین ما رواج دارد، متنی است که بنابر خواست امیر سامانی و به علت دشوار دیدن متن عربی اصل تفسیر شکل گرفته است. تازه به اعتقاد پژوهشگرانی همچون شادروان عباس زریاب خویی، دکتر آذرتاش آذرنوش و بهاءالدین خرمشاهی متن کهن فارسی که هماکنون با عنوان ترجمه تفسیر طبری مشهور است، ترجمه این تفسیر نیست. بهاءالدین خرمشاهی معتقد است که منبع اغلب قصص و روایاتی که در این ترجمه آمده است، نه تفسیر طبری بلکه تاریخ طبری است. نتیجه آنکه خلط بین اصل تفسیر عربی طبری با ترجمه فارسی کهن آن اشتباهی رایج و خطاآمیز است.
طبری با نقد آرای گوناگون و انتخاب یک رای به عنوان نظر مختار و روش عرضه آیات مختلف با یکدیگر و در عین حال روش نقل دقیق از منابع موثق، موفق شده اعتدالی زیبا و قابل ستایش میان دو رویکرد عقلی و نقلی به قرآن کریم، در اثر تفسیریاش ایجاد کند که بعدها در تفاسیر مختلف از قرآن به انحای مختلف مورد استفاده و استناد قرار گرفته است. نثر دل انگیز، ترکیبات کهن ساده و اسلوب بیانی جذاب و شیوه صرفی خاص ادبیات فارسی دَری در ترجمه فارسی این تفسیر از جمله جذابیتهای ادبی کتاب به شمار میآید که می تواند از خشکی و زبری یک متن تفسیری صرف بکاهد و همچنین با تاثیر پذیری از شرایط اجتماعی به مطالعات جامعه شناسانه تاریخی ادبی کمک کند.
ترجمه تفسیر طبری در دوره پهلوی به همت مصحح نامدار، استاد حبیب یغمایی از روی نسخه سلطنتی، چاپ و تصحیح شده و بعدها گزیدهای از آن را دکتر دهقانی استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران به همت انتشارات نی چاپ و تصحیح کرده و جعفر مدرس صادقی هم به صورت مجزا قصه هایش را منتشر کرده است.
به هر حال و بی تردید مطالعه ترجمه تاریخ طبری شاهکار علاوه بر ارزش مذهبی لذات ادبی وافری نیز به همراه خواهد داشت و مطالعهاش برای شناخت میراث مکتوب فارسی بر هر علاقمند به فرهنگ و ادب پارسی امری ضروری است.
نظر شما