تیم فوتبال پرسپولیس در تاریخ ۲۸ اردیبهشتماه سال ۱۳۸۷ در آخرین دیدار هفتمین دوره لیگ برتر فوتبال باشگاههای کشور، خاطرانگیزترین قهرمانی خود را با گل «سپهر حیدری» در دقیقه ۹۶ بازی مقابل سپاهان رقم زد.
پرسپولیس و سپاهان آن فصل رقابت نزدیکی با یکدیگر داشتند؛ کسر ۶ امتیاز از پرسپولیس و ۵ امتیاز از سپاهان در اواسط فصل موجب شد تا تعیین قهرمان به هفته آخر کشیده شود.
سپاهان تا هفته سیوسوم یک امتیاز از پرسپولیس بیشتر و صدرنشین بود اما سرخپوشان با گل «محسن خلیلی» و «سپهر حیدری» موفق شدند قهرمانی لیگ را از چنگ سپاهان درآورند.
سالروز این دیدار تاریخی و دومین قهرمانی پرسپولیس در لیگ برتر موضوعی بود که منجر شد تا با «سپهر حیدری» زننده گل قهرمانی پرسپولیس گفتوگویی داشته باشیم که در زیر میخوانید.
از اول شروع کنیم؛ چه اتفاقی افتاد که به پرسپولیس پیوستید؟
فصل موفقی را با ذوبآهن پشت سر گذاشته و ملیپوش بودم. بعد از موفقیت با ذوبآهن دیگر وقت آن بود تا به آرزویی که از کودکی داشتم برسم و لباس تیم محبوبم را بر تن کنم. به همین دلیل از همه پیشنهاداتی که داشتم چشم پوشی کردم و به پرسپولیس آمدم.
آیا از استقلال هم پیشنهاد داشتید؟
بله. خیلی «ناصر حجازی» را دوست داشتم. او یک روز ساعت ۱۶ با مدیر برنامههای من قرار داشت. بعد از آن هم ساعت ۱۸ با مسوولان وقت پرسپولیس قرار داشتم اما به مدیر برنامههایم گفتم که با تمام احترامی که برای حجازی قائل هستم دیگر وقتش رسیده است به تیمی که از کودکی به آن علاقه داشتم، بروم. به همین خاطر قرار با استقلال را کنسل کردم.
پیشنهاد مالی استقلال بهتر بود یا پرسپولیس؟
با پرسپولیس سفید امضا کردم. با استقلال که اصلا سر قرار حاضر نشدم اما بهترین پیشنهاد را از سپاهان دریافت کردم. با ۲ تن از مسوولان وقت سپاهان در خیابان شریعتی اصفهان قرار داشتم که آنها گفتند «هر چقدر پول بخواهی به تو میدهیم» اما از آنها عذرخواهی کردم و گفتم که من عاشق پرسپولیس هستم. با پرسپولیس ۲ ساله سفید امضا کردم اما مبلغی که برای ۲ سال گرفتم نصف پیشنهاد ذوبآهن برای تمدید قرارداد بود.
عامل اصلی موفقیت پرسپولیس در آن فصل چه بود؟
یکدلی بازیکنان. باور کنید همه از مدیر عامل گرفته تا تدارکات با هم مثل برادر بودیم. مدیرعامل باشگاه مانند برادر بزرگ ما بود و سرمربی هم شوکهای به موقعی به ما میداد. در مجموع پازل موفقیت پرسپولیس در آن فصل تکمیل بود.
هنگامی که «افشین قطبی» به عنوان سرمربی پرسپولیس انتخاب شد، انتقادات زیادی را به همراه داشت. درست است؟
تیم آن سال مدیر کاربلدی مانند «حبیب کاشانی» را داشت. از طرفی «حمید استیلی» هم تیم خوبی را چیده بود و قطبی این مثلث خوب را تکمیل کرد. استیلی خودش تیم را بسته بود و خودش هم پیشنهاد حضور «افشین قطبی» را به مدیریت باشگاه داده بود. در کنار آن هم بازیکنانی بودند که کاملا یکدل برای موفقیت تیم میجنگیدند و همین موضوع باعث شد تا از همان اول مدعی اصلی قهرمانی باشیم.
به آن دیدار معروف برسیم. فکر میکردی گل قهرمانی را بزنی؟
ابتدا یک خاطره را تعریف کنم. یک سال قبل از آنکه به پرسپولیس بروم در اردوی تیم ملی در آکادمی ملی المپیک حضور داشتم. در همان مقطع پرسپولیس در فینال جام حذفی از سپاهان شکست خورد. من هواداران را دیدم که با اشک ورزشگاه را ترک میکنند. خیلی ناراحت شدم و در دلم گفتم که میشود روزی بتوانم دل این هواداران را شاد کنم. یک ماه بعد از آن ماجرا به پرسپولیس پیوستم.
پس از آن هم به شدت منتظر قرعهکشی لیگ بودم تا ببینم بازی با سپاهان چه زمانی برگزار میشود. هنگامی که در قرعه کشی دیدم این بازی قرار است هفته آخر برگزار شود فهمیدم که قرار است مقابل سپاهان قهرمانی را جشن بگیریم. دقیقا یک سال بعد هم من توانستم برای آن هواداران گل قهرمانی بزنم و آنها را شاد کنم. به نظرم خدا پاداش عشقم به پرسپولیس را با گل قهرمانی داد.
برویم سراغ بازی ...
صبح بازی دوستانم که در ورزشگاه بودند از ساعت ۱۰ گفتند که ظرفیت ورزشگاه پر شده است. ما یک ساعت بعد به ورزشگاه رفتیم و دیدیم هنوز چند ده هزار هوادار در محوطه ورزشگاه هستند. در اتوبوس کنار «فرزاد آشوبی» نشسته بودم و به او گفتم که امروز قهرمانی دست خودمان است و باید آن را حفظ کنیم. در طول بازی حتی یک لحظه هم ناامید نشدیم.
فکرش را میکردی که گل قهرمانی پرسپولیس را به ثمر برسانی؟
در طول بازی مدام تلاش میکردیم. از دقیقه ۹۰ به بعد بیش از یکصد هزار هوادار یکصدا «یا زهرا» میگفتند و من هم در دلم با آنها تکرار میکردم. در دقیقه ۹۳ یک توپ به اوت رفت. من هنگامی که هواداران را دیدم که آه میکشند به شدت ناراحت شدم و انگیزهام دو برابر شد. چند ثانیه پس از آن یک پرتاب اوت به نفع پرسپولیس اعلام شد که رفتم تا آن را پرتاب کنم. صدای هواداران موجب شد بلندترین پرتاب زندگیام را انجام دهم. بعد از آن هم همان توپ به نفع پرسپولیس خطا اعلام شد و در ادامه هم آن گل به ثمر رسید. هنگامی که ضربه ایستگاهی اعلام شد من به فرزاد آشوبی و محسن خلیلی که پشت توپ ایستادند گفتم که توپ را فقط در چارچوب شوت بزنید. همه جا گیری کردیم و سپس آن گل را زدم.
کریم باقری هم پاس خوبی را ارسال کرد.
آن قهرمانی فقط معجزه خدا بود. پاس آن گل را کسی به من داد که از بچگی لباسهایش را جمع میکردم و عکسهایش را به اتاقم میزدم. خواست خدا بود که آن اتفاقات افتاد و خوشحالم که توانستم گریه فصل قبل هواداران پرسپولیس را به خنده تبدیل کنم و آنها خوشحال ورزشگاه را ترک کنند.
پس از آن، چرا پرسپولیس چند سال قهرمان نشد؟
آن سال واقعا تیم خوبی داشتیم. البته پس از آن، قهرمانی در جام حذفی را تجربه کردیم اما مزه آن قهرمانی را نداشت.
نظر شما